در باره زنده یاد اسفندیار یگانگی؛ بنیادگذار آبیاری نوین در ایران”او بنیادگذار شرکت آبیاری سرتاسری ایران است و در مدت ۲۷ سال، بیش از ۲۵۰۰ حلقه چاه عمیق در سراسر ایران حفر کرد.

ایران‌زمین همواره فرزندانی خردمند و خردورز را در دامان پرمهر خویش پرورانده است. فرزندانی که کوشش بی‌دریغ و مهر بی‌پایان آنان به ماندگاری این کهن دیار انجامیده است. چه بسا هرگز نام دکتر «اسفندیار یگانگی» را نشنیده باشید، چرا که نام این رادمرد نیکوکار و میهن‌پرست هرگز در کتاب‌های درسی مدارس نیامد. برخی او را پدر آبیاری نوین می‌نامند. او بنیادگذار شرکت آبیاری سرتاسری ایران است و در مدت ۲۷ سال، بیش از ۲۵۰۰ حلقه چاه عمیق در سراسر ایران حفر کرد. کسی که با پایه‌گذاری شرکت بوتان، گاز را به خانه‌ها آورد. او چهار دوره نماینده زرتشتیان در مجلس شورای ملی بود. امروز دوم مهر- سالگرد روزی‌ست که برای همیشه سرای زندگی را ترک گفت و خواست که در ایران به خاک سپرده شود.

اسفندیار یگانگی فرزند بهرام و مروارید در سال ۱۲۸۷ خورشیدی در خانواده‌ای زرتشتی در شهر یزد چشم به جهان هستی گشود. پدرش بهرام، از بازرگانان سرشناس بود. او دو بردار به نام‌های اردشیر و جمشید و دو خواهر به نام‌های فرنگیس و مهربانو داشت که هر یک با اندیشه‌های تاثیرگذار در ساخت فضای فرهنگی و آبادانی ایران نقش موثری داشتند. در سال ۱۳۱۹ با مروارید زرتشتی ازدواج کرد و دارای دو پسر به نام‌های رستم و بهرام است.
وی پس از تحصیلات ابتدایی در مدرسه دینیاری یزد، راهی تهران شد تا تحصیلات خود را در دبیرستان کالج آمریکایی‌ها ادامه دهد. پس از دریافت دیپلم برای ادامه تحصیل رهسپار دانشگاه کلمبیا در شهر نیویورک آمریکا شد و در رشته اقتصاد دکترا گرفت. پس از بازگشت به میهن در دانشگاه افسری، به خدمت سربازی و تدریس پرداخت. او نخستین فرد ایرانی بود که برآوردهای آماری را با بهره‌جویی از روش‌های جدید علمی ارایه کرد.
او پس از گرفتن دانشنامه‌ی دکترا از دانشگاه کلمبیا در مسافرتی که به نواحی جنوبی آمریکا که در پاره‌ای از نقاط از نظر وضعیت آب و هوا تشابه زیادی به زمین‌های ایران دارد؛ استفاده دامنه‌دار از آب‌های زیرزمینی از راه حفر چاه‌های عمیق برای آبادانی روستاها و شهرها توجه او را به خود جلب کرد. متوجه شد که روش‌های استفاده شده برای آبیاری زمین‌های کشاورزی در آنجا، با روش‌های سنتی آبیاری که آن زمان در ایران انجام می‌شد متفاوت است و به جای تکیه بر بارش باران و استفاده از قنات‌ها، از روش‌های نوین و حفر چاه‌های عمیق برای آبیاری کشاورزی بهره می‌گیرند. این انگیزه‌ای شد تا او برای پیشرفت کشاورزی و باغ‌های ایران فناوری آبیاری نوین را به ایران بیاورد و بی‌درنگ به ایران برگشت تا این شیوه‌ها را در ایران به کار ببندد. او در خورداد ماه سال ۱۳۲۳ نخستین چاه عمیق کشاورزی ایران را حفر کرد. اگر چاهی به آب مناسب نمی‌رسید هزینه‌ای دریافت نمی‌کرد و برای نیازمندان به رایگان چاه حفر می‌کرد. یکی دیگر از نخستین چاه‌های عمیقی که توسط یگانگی حفر شد، چاه عمیقی است که در آرامگاه زرتشتیان تهران (قصر فیروزه) قرار دارد و تا به امروز از آن بهره‌برداری می‌شود. نخستین شهری که به روش نوین از داشتن شبکه‌های لوله‌کشی آب برخوردار شد، شهر شیراز بود که ذخیره آب مورد نیاز آن از راه شماری چاه‌های عمیق که سازمان آبیاری دکتر اسفندیار یگانگی در سال ۱۳۳۸خورشیدی حفاری کرد تامین شد و با تامین آب مورد نیاز تصفیه خانه، دستگاه آب شیراز افتتاح شد.
اسفندیار یگانگی را به عنوان بنیانگذار آبیاری نوین در ایران می‌شناسند. او بنیادگذار شرکت آبیاری سرتاسری ایران است و در مدت ۲۷ سال، بیش از ۲۵۰۰ حلقه چاه عمیق در سراسر ایران حفر کرده است. هنگامی که آیت‌الله بروجردی قصد داشت در شهر قم، مسجدی بسازد و برای کندن چاه آب آن به اسفندیار یگانگی مراجعه کرد، یگانگی پس از پایان کار و تأمین آب مسجد، هیچگونه دستمزدی برای انجام کار دریافت نکرد و آن را به رایگان انجام داد که موجب خشنودی و تحسین بروجردی و مردم قم شد و در نماز جمعه قم از اسفندیار یگانگی سپاسگزاری شد.
در زمین لرزه بویین زهرا که در سال ۱۳۴۱ رخ داد نیز، اسفندیار یگانگی به رایگان برای هم‌میهنانش چاه عمیق حفر کرد. او مبتکر صنعت نفت و گاز بود و به همراه محسن و محمود خلیلی در تاریخ ۱۸ امردادماه ۱۳۳۲، شرکت بوتان را برای پخش گاز مایع به خانه‌ها بنیاد کردند.
اسفندیار یگانگی پس از بزرگمرد نیک‌منش رستم گیو، با آرای بالا به مجلس شورای ملی راه یافت و فعالیت سیاسی وی آغاز شد. او به مدت ۴ دوره پی در پی یعنی از دوره بیستم تا دوره بیست وسوم، به عنوان نماینده ایرانیان زرتشتی در مجلس شورای ملی بود و به هم‌میهنان خود خدمت کرد. او نخستین فرد ایرانی بود که با مطرح کردن لایحه‌ای در مجلس شورای ملی، کارگاه‌های تعمیر کشتی و سکوهای حفاری نفت را در بندر بوشهر ساخت.

یکی دیگر از خدماتی که اسفندیار یگانگی به جامعه زرتشتیان ارایه کرد، برگزاری همایش‌هایی بنام کنکاش یگانگی است، در این کنکاش، شرکت‌کنندگان، به رایزنی و هم‌اندیشی پیرامون مسایل مختلف جامعه زرتشتی می‌پردازند و برای حل آنها راهکارهای مؤثر پیدا می‌کنند. نخستین نشست این کنکاش در تاریخ ۱۸ آبان ۱۳۳۶ با حضور اسفندیار یگانگی در تالار انجمن زرتشتیان تهران تشکیل شد. برگزاری این کنکاش با گذشت بیش ار ۶۰ سال همچنان ادامه دارد. اسفندیار یگانگی هفتم خوردادماه ۱۳۳۹ بر روی زمینی که متعلق به انجمن زرتشتیان تهران بود، درمانگاه خیریه‌ای بنام پدرش (بهرام اردشیر یگانگی) بنیاد نهاد و آن را وقف کرد. این درمانگاه در خیابان جمهوری کوچه کیخسرو شاهرخ قرار دارد و ساختمان آن افزون بر درمانگاه دارای دو طبقه دیگر نیر هست. دبیرخانه انجمن زرتشتیان تهران تا پیش از آنکه در سال ۱۳۸۷ که به محل جدید جابجا شود، در طبقه بالای این درمانگاه قرار داشت.
اسفندیار یگانگی دوم مهرماه ۱۳۵۱ خورشیدی بر اثر بیماری دیابت در مایو کلینیک، ایالت مینه سوتا آمریکا درگذشت. وی در این هنگام ۶۴ سال داشت و پیکرش پس از مرگ به ایران آورده شد تا در آرامگاه زرتشتیان تهران به خاک سپرده شود. در جلسه ۶۶ مجلس شورای ملی که روز چهاردهم مهرماه همان سال برگزار شد، عبدالله ریاضی، ریاست مجلس، از درگذشت اسفندیار یگانگی ابراز اندوه و افسوس کرد و برای یادبودش سخنانی گفت. پس از آن باشندگان و نمایندگان به احترام اسفندیار یگانگی ایستادند و یک دقیقه سکوت مجلس را فراگرفت. توران شهریاری شاعر معاصر سروده‌ای به یاد او و به مناسبت درگذشتش سروده‌است.
یادش گرامی نام نیکش جاودان.

 

  چکامه‌ی بانو توران شهریاری،به‌یاد شادروان دکتر اسفندیار یگانگی :

دریغا ز بی مهریِ روزگار   چو رویین تن، از کف شد «اسفندیار»

یگانه به خوی و به کردار بود   به کردار، بحرِ گهربار بود

به هر جایی از نیکییَش گفتگو   بجز نیکویی کس ندیدست از او

کسی گر بَرَش بُرد رویِ نیاز   از آن در نگردیدی نومید باز

به آیین زرتشت دل بسته بود   ز دیوان و نابخردان خسته بود

به زرتشتیان داد او آبرو  که فرزانه ای نیکخو بود او

از این غم بسی شانه ها خَم بُوَد   دهشمند مانند او کم بُوَد

بسی سالها او نماینده بود   چراغی فرا راهِ‌ آینده بود

بود همسرش بانویی مهربان   دو پورش دو فرزانه‌ی کاردان

رود رستم اکنون به راه پدر   بود همچو او راد و نیکو گهر

که با نیکی و مردمی در جهان   روان پدر را کند شادمان

چو اسفندیار از جهان دیده بست   درختی گرانبار از پا شکست

به ظاهر اگر چند رفت از جهان  به معنی بُوَد زنده‌ی جاودان

تنش گرچه در بسترِ خاک رفت  روان بلندش بر افلاک رفت

فرستیم بر روح پاکش درود   سرآریم در پیش نامش فرود

بسی بگذرد سال تا روزگار   بیارد ز نو «دکتر اسفندیار»

 

 

خاطره یک روستایی از دکتر اسفندیار یگانگی

زنده یاد دکتر اسفندیار یگانگی از جمله کسانی است که از هر زاویه‌ای به زندگی فردی و اجتماعی او نگاه کنیم، آن را پربار، سودمند و پندآموز می‌یابیم.

یگانگی را پدر آبیاری نوین در ایران می‌دانند. چون او کسی بود که با بهره‌گیری از روش‌های نوین کندن چاه توانست هزاران هکتار از زمین‌های تشنه را در سراسر ایران سیراب سازد و به آبادانی میهن خویش یاری رساند.

وی در شمار دهشمندان زرتشتی نیز هست و یکی از ویژگی‌هایش در این زمینه آن است که هنگام یاری دادن و کمک، به دین و باور افراد توجه نمی‌کرد و هم‌میهنان مسلمان نیز از دهش‌های وی بهره‌مند شده‌اند. آنچه در پی‌می‌آید، خاطره‌ای است که یکی از روستاییان منطقه شهریار در استان تهران از روانشاد دکتر اسفندیار یگانگی حکایت کرده و در سال ۱۳۵۲ در ماهنامه هوخت به چاپ رسیده است. این روستایی که مردی سالخورده بوده و «قنبر شفیع‌آبادی» از روستای «رویین» در دشت شهریار بوده‌است، چنین روایت می‌کند:

حدود ۲۵-۲۰سال پیش، روستای رویین و کوهنز با ۳۰۰ خانواده یکی از سرسبزترین و حاصلخیزترین مناطق دشت شهریار محسوب می‌شد، ولی به علت خشکسالی‌های متمادی و کم آبی تدریجاً باغ‌ها خشک و سبزه زارها لم یزرع و خانه‌ها متروکه شد و نصف اهالی جبرا به مناطق دور و نزدیک دیگر کوچ کردند.

سالی چند از این قهر طبیعت و ماجرای دردناک خشکسالی گذشت. من که باغدار و نهال‌کار عمده این منطقه بودم و نمی‌خواستم تسلیم جبر طبیعت بشوم با کمک کدخدا و راهنمایی بخشدار وقت شهریار پیشقدم شدم و در روستای رویین از هر خانواده‌ای یک هزار ریال و جمعاً یکصد و پنجاه هزار ریال جمع‌آوری کردم و با امید به اینکه با این وجه بتوان چاهی در محل حفر کرد و از آب آن استفاده نمود با اختیار کامل از اهالی ده به شهر رو آوردم. در خیابان سعدی به شرکتی که تخصص کندن چاه‌های عمیق را داشت مراجعه کردم، ولی به علت کمی وجه توافق نشد و کندن چاه به بعد موکول شد.

در مراجعه دوم با وجه بیشتری به شرکتی دیگر پیشنهاد کندن چاه را دادم که این بار نیز آن شرکت دست رد به سینه من و اهالی تشنه محل گذاشت و کم مانده بود که من نیز مایوس و سرگردان و ورشکست شوم.

از آنجایی که خداوند مهربان نخواست این محل مدفون شود و انسان‌های بیشماری آواره و سرگردان بشوند، در سومین مرحله گذرم به دفتر دکتر اسفندیار یگانگی افتاد.

جریان را به دکتر یگانگی بازگو کردم. دکتر از شنیدن آن بسی غمگین شد و گفت چرا اول بار و چرا چند سال قبل به من مراجعه نکردی؟ همین الان هم دیر نشده بروید و به اهالی بگویید تا ۴۸ ساعت دیگر دستگاه در محل حاضر و چاه کنده خواهد شد و آب محل تامین می‌شود.

من که خواستم بگویم اگر چاه به آب نرسید چه باید کرد حرف مرا قطع کرد و گفت در آن حدود آنقدر چاه می‌زنیم تا آب محل شما را تامین کنم و باز من که خواستم راجع به وجه پرداختی صحبتی کنم و به اصطلاح قیمت کندن و تحویل آب را قطعی سازم ( غافل از این که با حاتمی طرف هستم ) باز حرف مرا قطع کرد ولی با خوشرویی و خیلی جدی گفت بروید با این وجه مدرسه‌ای بسازید تا فرزندان این آب و خاک باسواد شوند و اینک به پرتو برکت دکتر اسفندیار یگانگی حدود ۱۰ سال است چاهی ژرف شبانه روز آب می‌دهد و باغ‌ها سرسبز، زمین‌ها حاصلخیز و پرثمر و فرزندان ما اکثراً باسواد هستند.

دکتر اسفندیار یگانگی وجه ما را قبول نفرمود و ما تاکنون نتوانستیم تلافی او را بکنیم. به زعم خود بر لوحه‌ای آهنین در سردرگاه این ژرف چاه چنین نوشته‌ایم:

«سپاس به شت دکتر اسفندیار یگانگی فرزند خلف و پاک سرشت ایران و

زاده زرتشت بزرگ که به داد و دهش او این ژرف چاه آب کنده شد و اهالی این محل را از تشنگی نجات داد و زمین‌های خشک و بی‌حاصل

ما را سرسبز و حاصلخیز و با ثمر نمود و وجه تقدیمی ما را با بزرگواری به خود اهالی بخشید و به فرموده او ما با آن وجه دبستان روستا را بنا نهادیم.»

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *