در ۱۳۳۵ ش، زمینۀ دیگری از فعالیتهای ایرج افشار آغاز شد. احسان یارشاطر، مدیر بنگاه ترجمه و نشر کتاب، که بهسبب اشتغالات علمی ناگزیر بود بیشتر ایام سال را بیرون از کشور به سر برد، سمت قائممقامی این بنگاه انتشاراتی نوبنیاد را به افشار سپرد و او هم نزدیک به ۷ سال ادارۀ آن بنگاه را در غیاب مدیر آن بر عهده گرفت. افشار در همان سال به فرانسه سفر کرد و در دورۀ آموزشی کوتاهمدتی که یونسکو بانی آن بود، با فن کتابداری جدید و مبانی نظری علم کتابشناسی آشنا شد.
ضمیمه فرهنگی امروز روزنامه اطلاعات نوشت: ایرج افشار در تهران و در خانوادهای یزدی و بافرهنگ زاده شد. پدرش محمود افشار یزدی از شخصیتهای فرهنگی و ایراندوست زمان خود بود. ایرج در مدرسههای زردشتیان، شاهپور و فیروز بهرام در تجریش و تهران تحصیل کرد و در ۱۳۲۸ ش از دانشکدۀ حقوق دانشگاه تهران در رشتۀ قضایی فارغالتحصیل شد.
از ۱۹سالگی در ادارۀ امور مختلف مجلۀ آینده دستیار پدرش بود و نخستین تجربههای اداره و انتشار نشریهای فرهنگی را از این راه، و با کار عملی آموخت. در دورۀ دانشجویی با مجلۀ جهان نو به سردبیری حسین حجازی، از نشریههای پیشرو دورۀ خود، که تمایلاتی چپگرایانه داشت، همکاری کرد. مرتضى کیوان، از اعضای فعال حزب تودۀ ایران و از فعالان ادبی چپگرا، با جهان نو همکاری داشت و این نشریه بهسان کانونی برای شماری از قلمزنان متمایل به چپ به شمار میآمد (قاسمی، «استاد … »، ۱۲). ایرج مدتی هم با مجلۀ مهر به مسئولیت مجید موقر همکاری داشت (همانجا). همکاری با این نشریه، نخستین تجربۀ او در زمینۀ مجلهنگاری بود (پروین، ۹۲).
افشار پس از پایان تحصیلات دانشگاهی، مدتی کارآموزی وکالت کرد؛ برای شغل قضا به دادگستری رفت، اما چون محل مأموریت او را بیرون از تهران تعیین کردند، منصرف شد، وکالت و قضاوت را رها کرد و به معلمی روی آورد. در ۱۳۲۹ ش در دبیرستانهای تهران به تدریس پرداخت و در ۱۳۳۰ ش با مساعدت محسن صبا، که در زمینههای آرشیو و کتابداری تحصیل کرده بود، از وزارت فرهنگ به دانشگاه تهران منتقل، و در کتابخانۀ دانشکدۀ حقوق، بزرگترین کتابخانۀ دانشکدهای ایران در آن سالها، به کتابداری مشغول شد. فنون کتابداری را هم زیر نظر محسن صبا، از راه همکاری با محمدتقی دانشپژوه، و نیز از طریق عملی و تجربهاندوزیهای خود آموخت (قاسمی، «سرگذشت … »، ۶۴-۶۵).
افشار در ۱۳۳۳ ش، که با کتابخانۀ ملی ایران همکاری داشت، نخستین دفتر کتابهای ایران را انتشار داد. این دفتر، سرآغاز تدوین و انتشار کتابشناسی ملی بود، اثری که باید بازنمای رسمی کتابهای انتشاریافته در کشور باشد و تا آن زمان هیچ نهاد دولتی به تدوین و نشر آن اقدام نکرده بود. کتابهای ایران حاوی دادههای کتابشناختی کتابهای منتشرشده در ۱۳۳۳ ش به زبان فارسی در خود ایران بود.
افشار انتشار این فهرست سالانه را تقریباً به همان صورت تا ۱۳۴۵ ش، به مدت ۱۲ سال ادامه داد. او در عین حال، تا پایان عمر از تدوین و نظارت بر تنظیم انواع کتابشناسیها دست بر نداشت. تأثیر افشار در این زمینه به حدی گسترده است که سرنوشت کتابشناسی در ایران، از کوششهای او جداییناپذیر است. احسان یارشاطر، افشار را «پدر واقعی کتابشناسی در ایران» لقب داده است (ص ۷).
فعالیتها و همکاریهای افشار در عرصۀ مطبوعات شاید به همان گستردگی کار کتابشناسی او باشد. افشار پس از تجربههای نخستین در انتشار مطبوعات، فعالیت در زمینۀ مطبوعات فرهنگی ـ پژوهشی را پی گرفت و با همکاری و همفکری تنی چند از دوستان نزدیکش، ازجمله محمدتقی دانشپژوه، عباس زریاب خویی، منوچهر ستوده، و مصطفى مقربی، که جملگی به شخصیتهای فرهنگی برجستهای در حوزههای تخصصی خود تبدیل شدند، مجلۀ فرهنگ ایرانزمین را در ۱۳۳۱ ش تأسیس کرد. این مجله تا زمان مرگ وی انتشار یافت و از نشریههای معتبر در زمینۀ مطالعات ایرانـی به شمـار میرود (نک : دورۀ مجلۀ فرهنـگ ایـرانزمیـن). افشار از ۱۳۳۳ تا ۱۳۳۵ ش سردبیری ماهنامۀ ادبی سخن، و نیز ستوننویسی آن ماهنامه دربارۀ کتابشناسی را بر عهده داشت (پروین، ۹۳). از ۱۳۳۴ تا ۱۳۴۰ ش مدیر مجلۀ کتابهای ماه بود که از سوی انجمن ناشران کتاب و با حمایت همایون صنعتیزاده (دبا) انتشار مییافت و نشریهای تخصصی در زمینۀ نشر و کتـاب بود (پروین، همانجا).
از ۱۳۳۹ تا ۱۳۶۲ ش با همکاری محمدتقی دانشپژوه سردبیر نشریۀ نسخههای خطی، و عضو هیئت تحریریۀ مجلۀ دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران بود (قاسمی، «سرگذشت»، ۶۵-۶۷؛ برای تفصیل فعـالیتهای مطبوعـاتی او، نک : قاسمی، ایرانشناس … ، سراسر اثر؛ برای جزئیات فنی در این باره، نک : پروین، ۹۲-۹۷).
در ۱۳۳۵ ش، زمینۀ دیگری از فعالیتهای ایرج افشار آغاز شد. احسان یارشاطر، مدیر بنگاه ترجمه و نشر کتاب، که بهسبب اشتغالات علمی ناگزیر بود بیشتر ایام سال را بیرون از کشور به سر برد، سمت قائممقامی این بنگاه انتشاراتی نوبنیاد را به افشار سپرد و او هم نزدیک به ۷ سال ادارۀ آن بنگاه را در غیاب مدیر آن بر عهده گرفت. افشار در همان سال به فرانسه سفر کرد و در دورۀ آموزشی کوتاهمدتی که یونسکو بانی آن بود، با فن کتابداری جدید و مبانی نظری علم کتابشناسی آشنا شد.
گذراندن این دوره و تحولات نگرشی حاصل از آشنایی با دستاوردهای تازۀ کتابداری و کتابشناسی، به شاخۀ دیگری از فعالیتهای افشار شکل داد که تا پایان عمرش ادامه یافت. او حدود ۷ سال، تا ۱۳۴۲ ش، به چند کار مختلف اما مرتبط، دست زد: تدریس فنّ کتابداری جدید در دانشسرای عالی؛ تأسیس باشگاه کتاب با همکاری یارشاطر که با نام انجمن کتاب معروف است، و ارائهکردن خدماتی نو به دوستداران و خوانندگان کتاب؛ مدیریت کتابخانۀ ملی برای مدتی کوتاه و آغازکردن فعالیتهای جدیدی در آن کتابخانه در زمینۀ سازماندهی نسخههای چاپی و خطی؛ مدیریت مرکز تحقیقات کتابشناسی دانشگاه تهران؛ و چند کار دیگر مرتبط با این فعالیتها که در ادامه به آنها اشاره خواهد شد.
جلد نخست فهرست مقالات فارسی، حاوی دادههای کتابشناختی ۰۰۰‘۶ مقاله به زبان فارسی در نشریههای ایرانشناسی و فرهنگی ایران و خارج، که افشار اندیشۀ تدوین آن را از محسن صبا الهام گرفته بود و سالها بود که فکر انتشار آن را در سر داشت، سرانجام در ۱۳۳۸ ش منتشر شد. این منبع مقالهشناخت که افشار بیش از ۵۰ سال برای استمرار انتشار آن کوشید، تاکنون حاوی دادههای کتابشناختی ۰۰۰‘۸۰ مقاله به زبان فارسی دربارۀ تحقیقات ایرانی است و تدوین، روزآمدی و انتشار آن اکنون زیر نظر مرکز دائرهالمعارف بزرگ اسلامی ادامه دارد و جلد هشتم آن در آستانۀ انتشار است. ارزشها و کاربردهای فهرست مقالات فارسی در آغاز در میان جامعۀ پژوهشی ایران چندان شناختهشده نبود، اما با گذشت زمان، جایگاه آن در مطالعات ایرانپژوهی تثبیت شد.
ایرج افشار در ۱۳۴۳ ش مدیریت انتشارات دانشگاه تهران را به عهده گرفت و حدود ۷ سال در این سمت خدمت کرد. او در این نهاد، به سنتی که بهویژه پرویز ناتل خانلری، مؤسس انتشارات دانشگاه، بنا نهاده بود، غنا بخشید و کوشید استقلال انتشاراتی دانشگاه را در برابر مداخلاتی که شماری از دانشگاهیان متنفذ به سود منافع شخصی خود و برخلاف رویههای دانشگاهی اعمال میکردند، حفظ کند. سال بعد، در دورۀ ریاست جهانشاه صالح بر دانشگاه تهران، ریاست کتابخانۀ مرکزی این دانشگاه به او واگذار شد.
افشار در ۲۹ بهمن ۱۳۵۷ که از این سمت استعفا داد (به نقل از یادداشت همکارش قدرتالله روشنی زعفرانلو در همان کتابخانه)، جمعاً حدود ۱۴ سال، اهتمام اصلی و مهمترین وظیفهاش ایجاد، سازماندهی و تکمیل نخستین و درعینحال بزرگترین کتابخانۀ مرکزی دانشگاهی در کشور بود. کوششهای او در این سمت، الگوی ایجاد کتابخانههای مرکزی در دیگر دانشگاههای ایران قرار گرفت. او دو سال پس از آغاز کار خود در کتابخانۀ مرکزی، مجلۀ کتابداری را در ۱۳۴۵ ش تأسیس و منتشر کرد. ناشر این مجله، کتابخانۀ مرکزی بود. آن سال حدوداً مقارن با تأسیس دورۀ کارشناسی ارشد علوم کتابداری در دانشگاه تهران، و شروع آموزش دانشگاهی مبحث کتابداری جدید در ایران بود.
ایرج افشار در ۱۳۴۸ ش برای تدریس مبحث اسناد تاریخی و تاریخهای محلی ایران، به گروه تاریخ در دانشکدۀ ادبیات دانشگاه تهران دعوت شد. او حدود ۱۰ سال، تا زمان بازنشستگیاش از این دانشگاه، نخست با مرتبۀ دانشیاری و سپس استادی، به تدریس در آن گروه ادامه داد، ضمن اینکه استاد درس شناخت نسخههای خطی در رشتۀ علوم کتابداری همان دانشگاه هم بود و شماری از کتابداران، کتابشناسان و نسخهشناسان امروز کشور، که دورۀ تخصصی کتابداری را گذراندهاند، با شرکت در دورههای درسی ایرج افشار دربارۀ شناخت نسخههای خطی، برای نخستینبار با جنبهای مغفول از میراث تمدنی آشنا شدند که کتابداری اقتباسی و تقلیدی تا سالها به اهمیت و جایگاه آن کمتوجه بود.
او در همین دوره به چند کوشش فرهنگی و تأثیرگذار دیگر هم دست زد، ازجمله برگزاری ۹ کنگرۀ پیاپی تحقیقات ایرانی در شهرهای مختلف دانشگاهی کشور با حضور شماری از ایرانشناسان خارجی و پژوهشگران ایرانی. درعینحال، فعالیتهای فردیاش در زمینۀ فهرستنگاری نسخههای خطی، کتابشناسی، تصحیح و انتشار اسناد و متون تاریخی و ادبی، و دنبالکردن علاقههای شخصیاش در بخشهایی از تاریخ ایران، بهویژه تاریخ قاجار و از انقلاب مشروطۀ ایران به بعد و تاریخ یزد، ادامه داشت. حاصل کوششهای این سالها، چندین اثر او ست (برای جزئیات و صورت آثـار، نک : افشار، ۲۰-۲۴).
او همچنین بـا عضویت در شمـاری از نهادهای پژوهشی، ایرانشناسی و ویژۀ کتاب و نشر، یا مشارکت در تأسیس، یا نظارت بر برنامههای آنها، از فعالان فرهنگی و تأثیرگذار کشور به شمار میرفت. افشار در این نهادها هم عضویت داشت: انجمن ایرانشناسی؛ گروه ملی کتابشناسی ایران؛ انجمن ایرانی فلسفه؛ انجمن کتاب؛ شورای کتابخانۀ وزارت امور خارجه؛ کمیتۀ تشکیل بایگانی کشور؛ انجمن ایرانی تاریخ علوم و طب؛ مرکز ملی کتاب؛ کمیتۀ جایزۀ کتاب سال؛ انجمن کتابداران ایران؛ هیئت اجرایی انجمن تاریخ؛ هیئت امنای کتابخانۀ مجتبى مینوی؛ هیئت امنای چاپ آثار محمدعلی جمالزاده؛ شورای عالی اسناد ملی ایران؛ انجمن آثار ملی؛ انجمن ایرانشناسی اروپا؛ هیئت ناظران دانشنامۀ ایرانیکا؛ انجمن مطالعات ایرانی در آمریکا (بـرای تفصیـل بیشتـر در اینباره، نک : قاسمی، «سرگذشت»، ۶۵- ۶۸).
پس از انقلاب ۱۳۵۷ ش، و آغاز دورۀ بازنشستگی ایرج افشار، مرحلۀ تازهای از زندگی و فعالیتهای پژوهشی، فرهنگی و انتشاراتی او، تقریباً ۳۰ سال، آغاز شد که تا چند ماه پیش از بیماری مرگانجامش در ۱۸ اسفند ۱۳۸۹، به طور مستمر ادامه یافت و ثمرۀ آن شاید از جهاتی پربارتر و متنوعتر از پیش بود. آزادشدن افشار از تعهدات شغلی و بیشترشدن اوقات فراغت او، عامل اصلی همین تکثر و تنوع آثار منتشرشدۀ او از انقلاب به بعد بود.
افشار انتشار مجلۀ آینده را، که پیشتر پدرش انتشار میداد، از سر گرفت. انتشار این مجله که کموبیش ادامهدهندۀ مشی مجلۀ راهنمای کتاب بود، تا ۱۳۷۲ ش ادامه یافت، اما بهسبب موانع انتشار نشریههای فرهنگیِ بیبهره از یارانهها، و نیز به دلایل دیگری متوقف شـد (بـرای تفصیل بیشتر دراینبـاره، نک : پروین، ۹۳-۹۵). او همچنین مسئولیت انتشارات بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار را خود به عهده گرفت و به گردآوری و انتشار کتابها و مقالههای پژوهشی در سلسله انتشارات این بنیاد در زمینۀ مطالعات ایرانشناسی ادامه داد.