مصاحبه با آقای حاج احمد بلبل که از خیرین نام آشنای حوزه سلامت در تربت حیدریه کاری از دبیرخانه مشارکت های اجتماعی دانشگاه علوم پزشکی تربت حیدریه
آیا یک قطعه زمین می تواند تسکینی بر آلام بیماران نیازمند و تبلور نوع دوستی باشد؟
در این قسمت از روایت ماندگار، به دنبال پاسخ این سوال از زبان کسی هستیم که این نماد را خلق کرد.
امروز افتخار این رو دارم که با جناب آقای احمد بلبل تربتی یکی از خیرین نامآشنای حوزه سلامت شهرستان، گفتوگو کنم.
احمد بلبل تربتی، مردی از دیار تربت حیدریه، که با پشتکار و همت خود در دنیای صنعت و کارآفرینی، مسیری پر از تلاش و موفقیت را طی کرده است. او که از کودکی در کنار پدر، به دنیای کار و صنعت قدم گذاشت، امروز نه تنها یک پیشکسوت در عرصههای اقتصادی و اجتماعی است، بلکه با مشورت در تاسیس و راهاندازی کارخانه سیمان زاوه تربت، همچنان بهعنوان فردی تاثیرگذار در توسعه جامعه و اشتغالزایی برای بیش از ۴۰۰ نفر، در کنار فعالیتهای خیرخواهانه خود، نمونهای ازعشق به خدمت و دلسوزی برای مردم است.
جناب آقای بلبل بیایید از اول داستان شروع بکنیم؛ اولین جرقه این کار بزرگ کجا توی ذهنتون زده شد؟
بسیار خوشحالم که فرصتی برای صحبت درباره این مسیر دارم. اگر بخواهم از ابتدا بگویم، جرقه این کار زمانی در ذهنم زده شد که در یکی از جلسات اولین مجمع سلامت شهرستان، صحبت از نیاز فوری به زمین برای احداث یک کلینیک تخصصی درمانی در شهر شد. حاضرین جلسه زمین اینجانب که به منظور احداث مسجد و حسینیه خریداری شده بود را پیشنهاد دادند که پس از مشورت با خانواده و کارشناس شرعی به منظور تغییر نیت قبلی واگذاری زمین جهت ساخت کلینیک به انجام رسید و دغدغه مسئولین محترم دانشگاه علوم پزشکی که زمان محدودی جهت معرفی زمین به وزارتخانه داشتند به پایان رسید. به این فکر می کردم که این زمین میتواند مکانی برای کاهش آلام بیماران و خانوادههایشان باشد و نقشی اساسی در بهبود سلامت جامعه را نیز دارد. همین تصمیم سرآغاز مسیری شد که امروز با افتخار از آن یاد می کنم.
در طی این سالها، یه لحظه خاص بوده که با خودتون بگید ‘آره، این همون چیزیه که برایش تلاش کردم؟
بله، یکی از اون لحظات، وقتی بود که کلینیک درمانی راهاندازی شد و درهای آن به روی بیماران باز شد. در همان روزهای ابتدایی، وقتی دیدم مردم از این مرکز برای درمان استفاده میکنند و خانوادهها با لبخند از خدمات آن راضی هستند شاکر نعمت الهی شدم که این توفیق رو نصیب کرد، احساس کردم که بخشی از هدفم محقق شده و این اتفاق خیلی انگیزه لذتبخش بود. آنچه که ما کرده ایم لطف خدا بوده است.
چه چیزی باعث شد که تصمیم بگیرید این قطعه زمین را برای احداث کلینیک درمانی اهدا کنید، در حالی که میتوانستید از آن برای اهداف دیگری استفاده کنید؟
بله هرچند خریداری زمین از ابتدا به نیت خیر بوده است اما در نهایت تغییر رویکرد طبق آنچه قبلا گفتم تصمیم به تاسیس کلینیک تخصصی شد. لذت واقعی در کمک به مردم و کاهش درد و رنج بیماران است. وقتی میبینم که این زمین به مکانی برای درمان و کمک به خانوادههای نیازمند تبدیل شده، احساس میکنم که بهترین استفاده ممکن از آن را کردهام.
شما با این اقدام، زمینهساز تحولی بزرگی در حوزه سلامت شهر شدید. چه آرزویی برای آینده این کلینیک و مردم این شهر دارید؟
امید دارم این کلینیک، تبدیل به یک مجموعهی جامع و پایدار و بدون کمبود بشه و دانشگاه علوم پزشکی شهرستان به رسالت خود عمل نماید و هیچ بیمار یا خانوادهای به دلیل کمبود امکانات درمانی رنج نبرد، در نهایت به امید روزی که هیچکس در این دنیای پر از محبت و دوستی، به بیماری دچار نشود و هیچ خانوادهای مجبور نباشد برای درمان عزیزانش دغدغه ای داشته باشد.
به نظرتون اولین قدم برای کسی که میخواد شروع کنه چیه؟