درس بزرگ کودتای۲۸ مرداد:مصدق دریافته بود که باید مردم را در عرصه مبارزه نگاه داشت و برای نیل به این هدف باید اقدامات جدی در تغییر مناسبات اقتصادی -اجتماعی وتحول دروضع معیشت مردم برداشته شود

درس بزرگ کودتای۲۸ مرداد

اکنون ۷۲ سال از کودتای شوم ۲۸ مرداد گذشته است و ما که عادت به درس‌گرفتن از تاریخ نداریم ،همچنان به تکرار رفتار گذشته خود ادامه می‌دهیم.

امیرطیرانی – روزنامه اطلاعات: 

 «لمن کان له قلب »(سوره ق-۳۷)
از کودتای ۲۸مرداد و سرنگونی دکتر مصدق ۷۲ سال می­گذرد و ما هر سال به مناسبت  آنچه برسرمان رفته است مویه کنان از دخالت استعمارگران در امورداخلی کشورمان شکایت سر می‌دهیم و بر بانیان و بر عوامل خارجی و داخلی آن  لعنت می فرستیم. ولی  این سئوال اساسی همچنان باقی است که از آن واقعه چه آموخته‌ایم ؟ چرا با این حجم از نوشته و گفته در باره واقعه ای با بیش از هفت دهه عمر ، هنوز حکایت همچنان باقی است؟ چرا ایران بعد از این همه مدت  نتوانسته است خسارات ناشی از آن دخالت در سرنوشت داخلی خود را جبران کند؟

چنین به نظر می‌رسد یکی از دلایل  باقی‌ماندن صورت‌مساله آن است که ما در این سال‌ها به‌عوض یافتن علل و عوامل همواره به دنبال یافتن  مقصر  بودیم و آن هم نه به‌منظور شناخت و تبیین مساله، بلکه به این منظور که دامان خود را از گناه مبرا داریم و تقصیرها را بر گردن دیگران بیندازیم.

ملیون و طرفداران دکتر مصدق، همه تقصیرها و اشتباهات را به گردن آیت‌الله کاشانی و حزب توده انداختند و کاستی ها و ضعف های عملکرد خود را ندیدند. در مقابل نیروهای مذهبی و طرفداران آقای کاشانی هم دکتر مصدق را مسبب و عامل وقوع تیره روزی ایران معرفی کردند و از آن هم بیشتر گفتند و نوشتند که مصدق خود یکی از عاملان کودتا بود و به این سئوال پاسخ ندادند که این چه عامل کودتایی بود که با آن واقعه دولتش سرنگون شد و خود و اطرافیانش تحت تعقیب قرار گرفتند و محاکمه و زندانی شدند   یا همچون دکتر سید حسین فاطمی وزیر خارجه دولت به جوخه اعدام سپرده شدند و در عوض کسانی همچون مظفر بقایی و شمس قنات آبادی وابوالحسن حایری زاده، عبدالقدیر آزاد ،عمیدی نوری و … نه فقط بازداشت نشدند، بلکه از اتهام قتل افشار طوس   یا همکاری با عوامل CIA و۶ MI  نیز تبرئه شدند؟

بحث واختلاف نظر میان طرفداران دکتر مصدق و آیت‌الله کاشانی همچنان تا به امروز ادامه دارد. البته این اختلاف نظر میان کسانی بود که خود را طرفدار نهضت ملی می دانستند . نظرات این دوگروه از نظرات محمدرضا پهلوی و کسانی که کودتا را قیام ملی خواندند جدا بود. نظراتی که  متأسفانه امروز برخی مدعیان روشنفکری هم بدون توجه به اسناد و مدارک سازمان‌ها ی امنیتی مجری کودتا و نیز تحقیقات انجام شده آن را تکرار کرده و می‌کنند .

اما مساله این بود که عموم این تحلیل‌ها همچنان که گفته شد بیشتر به دنبال تعیین مقصر و محاکمه وی بودند تا ریشه‌یابی مساله و تلاش برای آن که از وقوع چنین تجربیاتی جلوگیری کنند.
چنان که در طول این سال‌ها بارهاوبارها شنیده و خوانده‌ایم از همان ابتدای پیروزی نهضت ملی، دسیسه‌های دشمنان خارجی و داخلی نهضت علیه نهضت ملی و رهبر ملت آغاز شد. فشارهای حقوقی، لشکرکشی نظامی، جنگ روانی، تحریم اقتصادی، ترور، اعتصاب و… در طول  حکومت ۲۸ماهه دکتر مصدق در جریان بود و سرانجام نیز کودتای غیرقانونی به سرنوشت دولت قانونی پایان داد. این مطالب از فرط تکرار دیگر چندان توجه کسی را برنمی‌انگیزد.

 اما صحبت بر سر آن است که طرفداران نهضت ملی‌شدن نفت یعنی هم طرفداران دکتر مصدق و هم کسانی که در ابتدا همراه نهضت بودند و سپس به صف مخالفان نهضت ملی و دولت دکتر مصدق پیوستنددر این ۲۸ماهه چه کردند؟ البته علاوه بر این دوگروه باید به نقش حزب توده در دوران مزبور و تاثیرات منفی عملکرد آنها هم اشاره کرد که از بحث این مقاله خارج است.

اینجا منظور از طرفداران نهضت، مردم نیستند که آنها در هر بزنگاه تاریخی همچون ۳۰ تیر نقش خود را به‌خوبی ایفا کردند؛ بلکه صحبت  درباره شخصیت‌ها، احزاب و تشکل­های هوادار نهضت است که در این دو سال ونیم یعنی از تصویب قانون ملی‌شدن صنعت نفت تا         ۲۸ مرداد نه در پی حفظ نهضت بلکه در پی کسب قدرت و منصب بودند. این دسته در خوش بینانه ترین حالت اگر در پی سنگ اندازی برای سرنگونی دولت و جانشینی  نبودند در پی سهم خواهی از جانفشانی های مردم و ملی شدن نفت ودر اندیشه کسب پست دولتی  یا تصاحب کرسی مجلس بودند.

 این موضوع را در دو مثال زیر  می توان شاهد گرفت ؛ در آن دوران ،حزب ایران  که سابقه ۱۰سال حضور در عرصه سیاسی داشت وبه طرفداری از مصدق و نهضت ملی مشهور بود  و مؤسسان و بسیاری از اعضای آن افرادی خوشنام، وطن‌دوست و آزاده به شمار می‌رفتند از سوی مخالفانش کلوب کاریابی نام‌گرفته بود ، چرا که معروف شده بود که راه دستیابی به پست و منصب از کانال این حزب می گذرد . از سوی دیگر  سیل توصیه‌نامه‌هایی بود که از اطراف و اکناف به دست دکتر مصدق می‌رسید تا پست و منصبی را به حامل نامه واگذار کند. درخواست هایی که در صورت عدم اجابت، کدورت، تلخکامی و حتی دشمنی توصیه کننده و متقاضی از دولت و نخست وزیر را با خود به همراه داشت.

در این میان آنچه فراموش شده بود نقش مردم در حفظ این دستاورد اصیل و ملی بود. احزاب و رهبران آنها فقط آن گاه به سراغ مردم می‌رفتند که به‌مثابه اهرم فشار علیه جناح مقابل از آنها استفاده کنند. بعد از پایان ماجرا نیز مردم را به حال خود رها می‌کردند.

آنها با غفلت از ایجاد ارتباط مستقیم با مردم و آموزش و سازماندهی طرفداران نهضت، با این تحلیل که استبداد و استعمار شکست‌خورده‌اند و به‌تدریج همه چیز درست خواهد شد اصلاح امور جامعه را فقط در تغییر وزرا و وکلا می‌دیدند و از جامعه و مردم غفلت کردند. آنها نه‌فقط از سازماندهی و تشکل مردم غفلت کردند؛ بلکه حتی از توطئه‌های دشمن نیز غافل بودند .و اگر نبود هوشیاری خود

دکتر مصدق و تنی چند همچون شهید فاطمی شاید کار سرنگونی دولت ملی خیلی پیشتر از ۲۸ مرداد و سریعتر رخ می‌داد.

در این میان  عملکرد شخص دکتر مصدق تا حدودی با حامیان نهضت تفاوت داشت.

دکتر مصدق بعد از روی کار آمدن و تشکیل دولت به‌ویژه در دوره دوم دولت یعنی از ۳۰ تیر ۱۳۳۱ به بعد علاوه بر اقداماتی که در جهت اجرای قانون ملی شدن ومبارزه با شرکت نفت انگلیس و قطع ید بریتانیا از دخالت در امورداخلی ایران انجام داد، به روشنی دریافت که برای مبارزه واقعی در راه استقلال به اقداماتی دیگر نیاز است. مصدق دریافته بود که باید مردم را در عرصه مبارزه نگاه داشت و برای نیل به این هدف باید اقدامات جدی در تغییر مناسبات اقتصادی -اجتماعی وتحول دروضع معیشت مردم برداشته شود. تصویب قوانین از سوی مصدق در اجرای اقتصاد بدون نفت واصلاحات اقتصادی به وسیله افزایش تولید و ایجاد کار و اصلاح قوانین پولی و بانکی، قانون افزایش سهم کشاورزان از محل تولیدات و تصویب قوانینی در زمینه اصلاح قوانین دادگستری، اصلاح قانون مطبوعات، اصلاحات امور فرهنگی و بهداشتی و وسائل ارتباطی و…در این رابطه بود.

این اقدامات اصلاحی دکتر مصدق که گذاری جدی از لیبرال دمکراسی به سوسیال‌دمکراسی محسوب می‌شد دکتر مصدق را قادر ساخت تا پایان مرداد ۱۳۳۲ در مقابل تحریکات گسترده دشمن خارجی و داخلی تاب آورد.

با همه اینها آنچه دکتر مصدق هم به آن توجه نکرد، تشکل و سازماندهی مردم برای بسیج و حفاظت از دولت ملی در مقابل دسیسه‌ها و توطئه‌های دشمنان نهضت بود. دکتر مصدق حتی در فاصله ۲۴ تا ۲۸مرداد هم از اعلام فراخوان عمومی برای مقابله با کودتاچیان خودداری کرد. نتیجه این رویکرد بلاتکلیفی مردم و نیروهای هوادار نهضت از قبل ازظهر تا غروب روز بیست وهشتم بود؛ یعنی همان زمانی که عوامل سیا و اینتلیجنت سرویس آزادانه در سازماندهی و کشاندن اراذل و اوباش به خیابان‌ها و حمله به مراکز دولتی و کاخ نخست وزیری مشغول به کار بودند. البته این خودداری دکتر مصدق از فراخوان عمومی دلایل مشخص داشت. مصدق از آن می ترسید که با فراخوان مردم، زمام کار از دستش به در رود و شهرهای کشور دستخوش آشوب شود. اتفاقی که بعد از خروج شاه از کشور در تجمعات وشعارهای مردم در خیابان‌ها  و در پایین کشیدن نمادهای سلطنت در میادین  شهرها  خود را نشان می داد.

علاوه بر دکتر مصدق بسیاری از رهبران و احزاب هم در آن روزها  به نظاره‌گری اکتفا کردند. همان کسانی که در شب ۲۸ مرداد از طریق نامه   یا تماس تلفنی خطر وقوع کودتا را به مصدق اطلاع دادند و بعد آن اطلاع‌رسانی را سند بی گناهی خود عنوان کردند؛ ولی در روز ۲۸ مرداد گویی در ایران نیستند و از حوادث بی‌خبرند. نه همچون ۳۰ تیر اعلام فراخوان عمومی دادند و نه تکلیف اعضای مبهوت شده خود را روشن ساختند که در برابر هجوم جاسوسان، اوباش و فواحش برای سرنگونی دولت ملی چه باید بکنند.

درس بزرگ نهضت ملی و فرجام ناخوشایند آن، این بود که یک نهضت ملی یا جنبش اجتماعی همچون یک اندام زنده علاوه بر سر، به سایر اعضا نیز نیاز دارد تا بتواند آن را برای زنده‌بودن، تحرک و مقابله  با دشمنان آن آماده سازد. در جنبش‌هایی که جنبش فاقد سر به‌مثابه رهبر، سازماندهی لازم به‌مثابه دست یک موجود زنده، و نیروی محرک‌ها ی همچون پا باشد، قطعاً بعد از مدتی زمینگیر خواهد شد و در اندک‌مدتی دست از جهان خواهد شست. نهضت ملی شکست خورد؛ چون تنها مغز آن با توانی نزدیک به ۸۰ درصد فعالیت داشت، ولی مابقی اندام همگی وظایف خود را به‌صورت حداقلی ایفا می‌کردند و بیشتر همگی چشم شده بودندو نظاره‌گر اتفاقات.

اکنون ۷۲ سال از آن کودتای شوم گذشته است و ما که عادت به درس‌گرفتن از تاریخ نداریم ،همچنان به تکرار رفتار گذشته خود ادامه می‌دهیم.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *