معرفی انجمن شعر و ادب قطب برگرفته از کتاب اورشم ده فصل شعر وداستان تربت حیدریه گرد آورنده همشهری عزیزمان آقای بهمن صباغ زاده

بسیار پیش آمده که در جمع‌های مختلف با همشهری‌ها صحبت از پتانسیل‌های شهر تربت حیدریه شده است، در جمع شاعران از پتانسیل‌های ادبی تربت حیدریه سخن می‌رود و معمولا سخن به این‌جا می‌رسد که «باید کاری کرد». من این جمله‌ی «باید کاری کرد» را خیلی کلی و شعاری می‌دانم. بهتر است با این دو سوال شروع کنیم که «من چه کرده‌ام؟» و «چه کارهایی شده؟» این دو سوال می‌شود مقدمه‌ی «چه باید بکنم؟»

اولین خاصیت این سوال‌ها این است که توپ را در زمین دیگران نمی‌اندازی که «باید کاری کرد» بلکه کلاهت را قاضی می‌کنی و به خودت رجوع می‌کنی که تا حالا چه کرده‌ای. به استعدادها و علایقت رجوع می‌کنی تا ببینی چه کاری از تو برمی‌آید.

از طرفی در هر زمینه‌ی تخصصی اگر ندانی پیش از شما چه کرده‌اند اول باید بروی، وقت بگذاری و تحقیق کنی تا بفهمی که «دیگران چه کرده‌اند». به قول تربتی‌ها دنیا از امروز و دیروز نیست و پیش از ما هم کارهایی شده است. خلاصه درد سرتان ندهم، این که «باید کاری کرد» کشف بزرگی نیست. مثلا در مسأله‌ی مورد بحث من یعنی شعر، ده سال پیش هم من می‌دانستم که پتانسیل شعر تربت حیدریه بالا است و باید کاری کرد، بیست سال پیش هم این را می‌دانستم.

بنای شعر در آب و خاکی که ما امروز در آن زندگی می‌کنیم و الان به تربت حیدریه موسوم است و پیش از قرن نهم بخشی بزرگ از ولایت زاوه بود به قدمت زبان فارسی است. از قرن هفتم که تذکره‌نویسی باب شد و نورالدین محمد عوفی «لباب الالباب» را نوشت همواره نام شاعران زابی و تربتی در کنار دیگر شاعران خراسان درخشیده است. قدیمی‌ترین شاعر این آب و خاک که نامش و شعرش در تذکره‌‌ها ذکر شده است «شمس‌الدین زابی» از قرن ششم است. شعرهایی از شمس‌الدین زابی نقل شده است که می‌توانم به این رباعی اشاره کنم: «ای گشته فراخ از لب تو قند به شهر/ دیوانه‌ی تو هر که خردمند به شهر/ وین طرفه نگر که پسته‌ی شیرینت/ از پُرنمکی شور درافکند به شهر»

نه پیش از شمس‌الدین زابی چشمه‌ی شعر در این آب و خاک خشک بوده و نه پس از وی رودِ شعر ولایت زاوه و تربت حیدریه از جریان افتاده. همواره بوده‌اند شاعرانی که آمده‌اند، با نفس گرم‌شان چراغ شعر و ادبیات را روشن نگه داشته‌اند و آن را دست به دست و سینه به سینه به ما رسانده‌اند.

امروز هم چراغ شعر و ادبیات در تربت حیدریه روشن است. عاشقان شعر می‌دانند که دیگر عاشقان را کجا و کی ببینند، دور هم بنشینند، گل بگویند و شعر بشنوند. در این‌جا قصد دارم تاریخچه‌ای از برگزاری جلسات انجمن شعر در تربت حیدریه بنویسم و شما را با انجمن قطب آشنا کنم.

تشکیل جلسات شعر در تربت‌حیدریه به شکلی که امروز مرسوم است یعنی عده‌ای در روز و ساعتی خاص دور هم جمع می‌شوند، بر‌می‌گردد به سال‌های پیش انقلاب که گروهی از شاعران تصمیم گرفتند دوشنبه‌ها گِردِ هم آیند و شعر‌هایشان را برای هم بخوانند و نام آن را «انجمن شعر و ادب قطب» گذاشتند. مرحوم سید علی اکبر بهشتی از شاعران خوش‌نام تربت حیدریه بود و علاقه داشت شاعران را دور هم جمع کند. اولین جرقه‌های انجمن قطب را باید در قلب مهربان و در خانه‌ی سید علی اکبر بهشتی جستجو کرد. در سال‌های اول جلسات انجمن قطب در منزل سید علی اکبر بهشتی برگزار می‌شد و پس از انقلاب جلسات به اداره‌ی فرهنگ و ارشاد تربت حیدریه منتقل شد. از اولین شرکت‌کنندگان انجمن قطب باید از شادروان استاد علی‌اکبر بهشتی، محمود خیبری، اسفندیار جهانشیری، سید علی‌اکبر ضیایی، حسن رزمجو، مرحوم غلامعلی مهدی‌زاده و احمد حسین‌پور نام برد که بعد‌ها دکتر محمد رشید، استاد احمد نجف‌زاده، دکتر عباس خیرآبادی، استاد سیدعلی موسوی، محمدابراهیم اکبرزاده، حسن خدابخشی و شاعرانی جوان‌تر مانند علی‌اکبر عباسی به جمع‌شان پیوستند.

در سال‌های بعد با اضافه شدن شاعران جوان به انجمن قطب، ساعتی از وقت اعضاء به تصحیح شعر جوان‌ترها می‌گذشت. سال ۱۳۷۷ بالاخره تصمیم بر این شد که کلاسی تحت عنوان کارگاه شعر راه‌اندازی کنند و در آن مستقلاً به شعر جوانان پرداخته شود. این جلسات در ساختمانی متعلّق به اداره‌ی ارشاد تربت حیدریه واقع در خیابان فردوسی شمالی (شهید سلیمانی فعلی) بعد از میدان شهدا تشکیل می‌شد.

استاد نجف‌زاده -خداش در همه حال از بلا نگه دارد- قبول زحمت کردند و قرار به جمع شدن جوانان در شنبه‌شب‌ها شد. از شرکت‌کنندگان آغازین این جلسات می‌توان به پری کیانیان، ملیحه فرقانی، مژگان بهادری، محسن رهبر، مهدی رمضان‌پور و اسماعیل راد اشاره کرد که بعدها شادروان مرضیه یار و پرنیان فلاحت‌گر هم به جمع اضافه شدند.

به تدریج اعضای جلسه‌ی قطب در انجمن جوانان شرکت می‌کردند و با رونق یافتن این جلسه کم‌کم انجمن قطب در انجمن جوان ادغام شد که همان شنبه‌شب‌ها دور هم جمع می‌شدند. در سال‌های بعد ورود شاعران جوان و نوپرداز مانند محمود خرقانی، کورش جهانشیری، ایمان مرصّعی، غلامرضا نجفی، محسن اسلامی، محمود اکبرزاده، جواد بلندی، زهرا محدثی، مریم فرقانی، اعظم خندان، نجمه محمودی، سیدحسین سیدی، مهدی فکور، مهدی ذبیحی، فاطمه خانی‌زاده، فرشته خدابنده، علیرضا مزدوران، محمد امیری -و دیگر جوانانی که هر چه بنویسم باز هم عده‌ای از قلم خواهند افتاد و امیدوارم دوستانم بر من ببخشند- جانِ تازه‌ای به جلسات شنبه‌ها بخشید و این جوانان در کنار بزرگان شعر تربت‌حیدریه بالیدند و رشد کردند.

ساختمانِ متعلّق به اداره‌ی ارشاد مشترکاً توسط چند انجمن از جمله انجمن سینما، انجمن نمایش و انجمن شعر استفاده می‌شد. چند باری پشت در بسته ماندیم و جلسه یا تعطیل می‌شد یا با تاخیر شروع می‌شد. هر چه کردیم نتوانستیم دوستان انجمن نمایش را متقاعد کنیم که آن دو ساعت در هفته (۵ تا ۷ بعدازظهر شنبه) تمرین‌های خود را کنسل کنند. رفت و آمد و سر و صدا مزاحم شعرخوانی بود و بالاخره تصمیم گرفتیم جلسات را به جایی دیگر منتقل کنیم.

 

استاد نجف زاده که عضو هیأت اُمنای مسجد قائم بودند با توجه به مشکلات یاد شده، از میانه‌ی سال ۱۳۸۸ جلسات را به مسجد قائم منتقل کردند. چند سالی جلسات در مسجد قائم تشکیل می‌شد. محمد جهانشیری، ایمان فرستاده، حمیدرضا عبدالله زاده، اسدالله اسحاقی، سلیمان استوار فدیهه، اکبر میرزابیگی، علیرضا شریعتی و غلامرضا اعتقادی نمونه‌ای هستند از دوستانی که در این منزل به انجمن پیوستند. این ایستگاه انجمن شعر و ادب قطب هم متاسفانه مشکلاتی داشت. سیستم گرمایشی و سرمایشی درستی نداشت که تحمّل می‌کردیم. یک سال بعد از تشکیل جلسات انجمن قطب در مسجد قائم در طبقه‌ی پایین مسجد که جلسات برگزار می‌شد، دفتر موسسه‌ی خیریه باز شد که رفت و آمدها باعث می‌شد نظم جلسه به هم بریزد و فضا برای شعرخوانی مطلوب نباشد.

خردادماه سال ۱۳۹۵ بود که «موزه‌ی مشاهیر» تاسیس شد و در اختیار انجمن شعر و ادب قطب در اختیار انجمن قرار گرفت. موزه‌ی مشاهیر ساختمانی‌ بود متعلّق به شهرداری در باغ ملی تربت حیدریه که به همّت جمعی از فرهنگ‌دوستان شاغل در شهرداری از جمله آقای مرتضی شبان سر پا شده بود. بعد از وفات مرحوم تهرانچی این ساختمان با سردیس‌هایی از بزرگان شعر و ادب تربت و آثار معرّق مرحوم محمدمهدی تهرانچی تزیین شد و به شکل موزه‌ای کوچک درآمد. چند سالی هم در این منزل بودیم تا این‌که شورای شهر و شهرداری در سال ۱۳۹۸ تصمیم گرفتند این مکان را از انجمن‌های ادبی تربت بگیرند و بدهند به اداره‌ی حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس، که گرفتند و دادند و آن‌چه به جایی نرسید فریاد بود.

در چند سالی که در موزه‌ی مشاهیر بودیم اعضای زیادی به انجمن شعر قطب اضافه شدند. مرکزیت این مکان و این‌که ساختمان در باغی مصفا قرار داشت باعث شده بود تا جلسه هم فال باشد و هم تماشا. بی‌بی زهرا بهشتی، فرزانه علمداران، دکتر سید جعفر علمداران، آتیه ستوده، مهدی حسن زاده، مهدی اسماعیلی، حسین میرزابیگی، احسان احمدیان، حجت یدالهی، زینب نجفی، حنانه پوررضا، مطهره حسن زاده، پروین جهانشیری، حسین شعبانی، علی نشاط، معین جلالی، شکوفه زارعی، مریم احمدزاده و بسیاری از دوستان جوان دیگر کسانی بودند که در این ایستگاه به انجمن قطب پیوستند.

بعد از جابه‌جایی به لطف شورای شهر پنجم تربت حیدریه، بدون یک هفته تعطیلی، جلسات انجمن به کتابخانه‌ی شهید بهشتی منتقل شد. وقتی امر کردند کلید موزه‌ی مشاهیر را تحویل شهرداری بدهیم، من و دوستان مطالبی نوشتیم در گله از شورای شهر پنجم و شهرداری و با انتشار این مطالب خیلی از همشهریان، رؤساء ادارات، کسانی که دست‌شان می‌رسید و سالنی در اختیار داشتند پیام دادند که پذیرای انجمن قطب هستند. جوانب مختلف را در نظر گرفتیم و دعوت آقای محمدرضا کرمانی (مالک مجموعه‌ی فرهنگی گردشگری تهمینه) و آقای رضا حاتمی (رئیس وقت امور کتابخانه‌های تربت حیدریه) را پذیرفتیم. از مهرماه سال ۱۳۹۸ انجمن قطب تربت حیدریه ییلاق و قشلاق می‌کند.

بهار و تابستان‌ها انجمن قطب حال و هوایی دیگر دارد و پاییز و زمستان‌ها رنگی دیگر. بهار و تابستان را مهمان آقای محمدرضا کرمانی در اقامتگاه بومگردی تهمینه هستیم. اقامتگاه تهمینه یک رباط تاریخی بسیار زیباست که به شکلی عالی بازسازی شده است. درخت‌های سر به فلک کشیده، بوی نم خشت و حیاط بزرگ کاروان‌سرا فضایی دلپذیر دارد و کودکان‌مان چشم می‌کشند کی شنبه از راه برسند و در فضای باز تهمینه دنبال هم بدوند و بازی کنند. در شعرخوانی‌های رباط تهمینه، صدای بازی بچه‌ها و صدای فواره و نسیم در پس‌زمینه جریان دارد.

پاییز و زمستان‌ها در سالن مطالعه‌ی کتابخانه‌ی شهید بهشتی دور هم جمع می‌شویم و انیس بوی کتاب و کتابداران مهربان و باسواد هستیم. در سالن مطالعه‌ی کتابخانه‌ی شهید بهشتی پشت میز می‌نشینیم، قلم به دست نکاتی از شعر دوستان می‌نویسیم و در نقد شعرها دقت بیشتری داریم. از کتابداران برای بحث‌های ادبی کمک می‌گیریم و بار علمی انجمن بیشتر می‌شود.

در رباط تهمینه و کتابخانه‌ی شهید بهشتی هم شاعران زیادی به انجمن شعر قطب اضافه شده‌اند که می‌توانم به اجمال به شاعرانی مانند نرگس پاکروان، زهرا کرمانی، نرگس رنجبری، ملیحه یعقوبی، سیده مهناز مهدوی، ناهید زبردست، نسرین زبردست، آمنه فرامرزی نژاد، مهردخت یوسف زاده، زینب ناصری، مهدی اخلاقی، رضا وفاپور، احسان نجف زاده، فرح حامدی فر، محمود شریفی، غلامرضا عبدالله زاده، نازنین مرادی، میثم تاتاری، مسعود بافتی، حمید زارع، امیرحسن خاکشور، مریم شیبانی، زهرا آرین نژاد، خدیجه وفایی راد، محمد یعقوبی و مریم بهنام اشاره کنم. خوشبختانه در سال‌های اخیر خانم‌ها در انجمن خیلی فعال شده‌اند و نقش مهمی دارند.

تعداد دوستان آن‌قدر زیاد است که هر چقدر هم من با دقت و حوصله سعی کنم اسم‌ها را به خاطر بیاورم مطمئن هستم باز دوستانی عزیز از قلم خواهند افتاد. هر دفعه که این مطلب را بازنویسی می‌کنم باید سری بزنم به آرشیو عکس‌های انجمن شعر قطب و همان‌طور که خاطرات خوش انجمن قطب را در دل مرور می‌کنم و لبخند به لبم می‌آید اسامی دیگری را به این لیست بلندبالا اضافه کنم.

امسال ششمین سالی‌ست که مهمان کتابخانه‌ی بهشتی و اقامتگاه تهمینه هستیم. در این سال‌ها انجمن بیش از پیش رونق گرفته است. در یکی دو سال اخیر هم شاعرانی به جمع‌مان اضافه شده‌اند که به تعدادی از دوستان به عنوان نمونه اشاره می‌کنم احمد حسن زاده، مهدی یپرم، ویدا قربانی، محمد مقدسی، لیلی پوردایی، فائزه صبری، کوثر عباسیان، مهدی نجفی، رضا حسینی، آسیه حیرانی، حسن پارسا، علیرضا پورعباس، محسن نوروزی، علی آهنگر، سینا ساغریان، هما یونسی نژاد، علیرضا محمدزاده، جواد رضایی، اصغر عسکریان، امیرحسن اسفندیاری، سعید قلیچی و…

چراغ انجمن شعر ادب قطب روشن است و هر سال شاعرانی با انجمن قطب آشنا می‌شوند و قدیمی‌ترها گرفتار کار و زندگی می‌شوند و کم‌تر در جلسات شرکت می‌کنند. در تمام این سال‌ها جلسه‌های انجمن شعر و ادب قطب به پایمردی استاد احمد نجف زاده برگزار شده است و همچنان برگزار می‌شود. هر شنبه‌شب شاعران و علاقه‌مندان به شعر دور هم جمع می‌شوند و اشعار خود را می‌خوانند و نقد اساتید و دوستان‌شان را می‌شنوند. امیدوارم این چراغ همواره روشن و پرنور بماند.[۱]

[۱] : می‌دانم که هر چه سعی کنم نمی‌تونم از همه نام ببرم. از دوستانی که اسم‌شان از قلم افتاده است صمیمانه عذر می‌خواهم. دیگر این که این مطلب را در بهمن ۱۴۰۲ نوشته‌ام و از آن تاریخ تا امروز هم دوستان تازه بسیار به جمع‌مان پیوسته‌اند.(بهمن صباغ زاده )

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *