این بار اتفاق دیگری در حال رخ دادن است؛ در حالی که ملت فقط برای ساعتی دلخوشی پیگیر کنسرت آزادی هستند اما کنسرتبازها علیه آن ساز ناکوک مینوازند.
اگر همایون شجریان با تمام امکانات و حمایتهایی که در اختیار دارد، فرصتی برای خلق لحظهای بیتکلف و هنری برای مردم فراهم نمیکرد، چه قضاوتهایی دربارهاش شکل میگرفت؟ چه قلمهایی به نقدش برمیخاستند و چه واژههایی در سرزنش او به کار میرفتند؟
به گزارش سرویس اجتماعی تابناک، در جامعهای که نیاز به فضای تنفس و دمی دلخوشی دارد و در جایی که گاه فرهنگ و هنر گاه زیر فشارهای پیدا و پنهان به سختی نفس میکشد، همایون شجریان با تصمیم به برگزاری کنسرتی رایگان، گامی ساده اما معنادار برداشته است. این حرکت، نه ادعای معجزه دارد و نه قرار است همه مشکلات را یکجا حل کند، اما انتخابی است که نشان میدهد او درد این روزهای مردم را میفهمد و میخواهد لحظهای از نغمههایش را بیهیچ مانعی برای خلق لحظهای بیتکلف و هنری با آنها سردهد.
همایون شجریان گامی ساده اما معنادار برداشته است. اما این بار کنسرتبازان برنمیتابند. او با صدایی که ریشه در سنت دارد و در نوآوری بالیده، نشان داده که میتوان از تنگناها گذشت و لحظهای برای مردم ساخت. این کنسرت، پیش از برگزاری، در دلها و گفتوگوهای مردم جا باز کرده است.
در شبکههای اجتماعی، بخشی از مردم از آن سخن میگویند. برای برخی، این حرکت امیدی تازه است؛ اینکه میشود هنر را از سالنهای گرانقیمت به کوچهها برد تا حال مردم را بهتر کند.
حال جامعه را بدتر نکنید
هرچند برخی با دیده تردید به این رویداد مینگرند و حتی آن را به سکوتی و یا اعتراضی در برابر مسائل سیاسی یا اجتماعی گره میزنند، اما حقیقت این است که برگزار نشدن چنین برنامهای یا تبدیل آن به بستری برای اعتراض، حال جامعه را بدتر میکند. کسانی که از دور قضاوتهای تند میکنند، در زمانهایی مانند جنگ ۱۲ روزه، حتی کلمهای در دفاع از غیرنظامیان نگفتند، اما حالا که فرصتی برای تنفس فرهنگی فراهم شده، به مخالفت برمیخیزند. باور کنید، این مردم نه شما را میخواهند و نه قضاوتهایتان را. بگذارید لحظهای کوتاه برای نفس کشیدن این جامعه فراهم باشد. این کنسرت رایگان، انتخابی از سر درک است؛ نه برای فخرفروشی، بلکه برای فهمیدن درد مردمی که در میان جنگها، خاموشیها، ناترازیها و زخمهای اجتماعی، به دنبال روزنهای برای زندگیاند. کلیت اتفاق هم حرفهای بسیاری درباره اعتماد میان ملت و حکومت دارد که باید تامل شود.
زمزمه تغییر
از زاویهای دیگر، این کنسرت نشانههایی از امید دارد. همایون با پرچمی به رنگ ایران، پوستر کنسرتش را منتشر کرده، حرکتی که شاید نویدبخش تغییراتی هر چند کوچک باشد. تغییری در نگاه و سیاستهای مسئولان. جوانها، که دلشان برای لحظههای بیدغدغه تنگ شده، در فضای مجازی از این رویداد استقبال کردهاند و آن را گامی برای نزدیکتر شدن هنر به خود میدانند. بازخوردهای پیش از برگزاری نشان میدهد مردم به چنین لحظههایی نیاز دارند؛ لحظههایی که بتوانند بیواسطه با هنر نفس بکشند.
همایون شجریان نه قدیس است و نه قرار است راه پدرش، استاد محمدرضا شجریان، را موبهمو ادامه دهد. جایگاه هنری پدر تکرارناشدنی است، اما همایون خودش است؛ هنرمندی با صدای گرم و نگاهی امروزی که راه خود را ساخته. این کنسرت رایگان، انتخابی هوشمندانه از اوست؛ نه برای ادای بزرگی، بلکه برای نشان دادن اینکه میفهمد مردم چه میخواهند. در جامعهای که هر گام در مسیر هنر، از گرفتن مجوز تا اجرا، پر از پیچوخم است، جامعهای که پس از جنگها با آسیبهای اجتماعی و روانی و مشکلات معیشتی دستوپنجه نرم میکند، جایی باید چراغی روشن شود.
به جای جستوجوی عیب و ایراد، آیا بهتر نیست این حرکت را ببینیم و حمایت کنیم؟ مردم در این روزگار پر از دغدغه، به چنین کارهای ساده اما دلچسب نیاز دارند. این کنسرت، فرصتی است نه فقط برای لذت بردن از موسیقی، بلکه برای یادآوری اینکه هنر میتواند به تغییر کمک کند؛ به حرکتی انسانیتر، اگر سیاست بگذارد. گرفتن مجوز و عبور از موانع، بخشی از واقعیت اینجاست و چیز عجیبی نیست. چرا باید به دنبال ایرادهای عجیبوغریب باشیم؟ هر جامعهای برای نظم و سامان، ناگزیر از مسیری است که از دروازههای حاکمیت میگذرد. مهم این است که همایون این راه را رفت تا چیزی برای مردم بسازد.
شاید این حرکت، راه را برای دیگران هموارتر کند. مردم به این نغمههای بیتکلف نیاز دارند؛ به لحظههایی که هنر، نه دور و دستنیافتنی، بلکه نزدیک و ملموس باشد. لحظه هایی که دمی از مشکلات بگریزند.
درد مردم این چیزها نیست…
درد مردم، اساساً اینها نیست، اما هرکس بتواند حتی برای لحظهای حال بد آنها را بزداید، خدمت بزرگی کرده است. همیشه اینوریها و آنوریهای سیاست، حرف برای گفتن و ایراد برای گرفتن دارند، اما این کنسرت، لحظهای است برای مردم؛ لحظهای برای نفس کشیدن و لحظهای برای فراموش کردن.