تهران- ایرنا- ارتش اسرائیل امروز درگیر جنگی پنهان با خود است؛ جنگی نه در غزه یا لبنان، بلکه در وجود نظامیانش. ادامه این روند میتواند بنیان روانی و اجتماعی جامعه صهیونیستی را از درون متلاشی کند.
در ساختار اجتماعی و سیاسی رژیم اسرائیل، ارتش نهتنها نهادی نظامی بلکه محور هویت و ضامن بقای ایدئولوژیک این رژیم محسوب میشود.
در دیدگاه صهیونیستها، خدمت نظامی اجباری برای مردان و زنان، ارتش را به نماد وحدت اجتماعی و ابزار شکلدهی به شهروندان مطلوب اسرائیلی بدل کرده است. با این حال، پشت چهره منضبط و در ظاهر قدرتمند ارتش اسرائیل، بحرانی عمیق با عنوان افزایش خودکشی در میان نظامیان و نیروهای ذخیره در حال گسترش است.
طبق گزارش مرکز تحقیقات کنست در اکتبر ۲۰۲۵، از سال ۲۰۱۷ تا میانه ۲۰۲۵، تعداد ۱۲۴ مورد خودکشی نظامی در ارتش اسرائیل شامل ۶۸ درصد در میان نظامیان وظیفه، ۲۱ درصد نیروهای ذخیره فعال و ۱۱ درصد نیروهای دائمی ثبت شده است
این پدیده تنها مسالهای فردی یا روانی نیست، بلکه نشانهای از فرسایش اخلاقی و روانی نهادی است که دههها بر محور جنگ و اشغال بنا شده است.
روند تاریخی خودکشی در ارتش اسرائیل
مطالعات مربوط به خودکشی در ارتش اسرائیل از دهه ۱۹۷۰ آغاز شد. در آن دوران میانگین سالانه خودکشیها حدود ۱۰ تا ۱۲ مورد بود، اما پس از جنگهای یومکیپور (۱۹۷۳) و لبنان (۱۹۸۲) این رقم به ۱۵ تا ۱۸ مورد افزایش یافت. این افزایش با بازگشت نظامیانی همراه بود که دچار آسیبهای روحی شدید، احساس گناه از کشتار غیرنظامیان و اختلال پس از سانحه بودند.
بررسیهای روانشناسان نظامی اسرائیل در دهه ۱۹۸۰ نشان داد که حدود نیمی از نظامیان خودکشیکرده از افسردگی عمیق، شکستهای عاطفی یا مشکلات خانوادگی رنج میبردند. جالب آنکه بسیاری از آنان در ارزیابیهای پزشکی اولیه از نظر روانی «کاملاً سالم» تشخیص داده شده بودند. این یافتهها نشان داد که الگوی گزینش سختگیرانه ارتش، خود به عاملی خطرناک تبدیل شده است؛ زیرا نظامیانی که احساسات خود را سرکوب میکنند، در برابر فشار روانی آسیبپذیرترند.
از ۱۹۷۴ تا ۲۰۰۱ بیش از ۸۳۰ خودکشی در ارتش ثبت شد. حدود ۶۰ درصد قربانیان بین ۱۸ تا ۲۱ سال و بیش از نیمی از آنان در سال اول خدمت بودند. دهه ۱۹۹۰ شاهد تداوم این روند بود و پژوهشها آشکار ساخت که بیشترین موارد در شش ماه نخست خدمت و نیز در ماه پایانی قبل از ترخیص رخ میدهد؛ زمانی که نظامیان با بحران هویت و احساس بیمعنایی مواجه میشوند.
در دهههای اخیر، هر جنگ جدید با افزایش چشمگیر خودکشی همراه بوده است. در جنگ لبنان دوم (۲۰۰۶) و جنگ غزه (۲۰۱۴) میزان خودکشی نسبت به دوران آتش بس افزایش یافت. اما جنگ غزه ۲۰۲۳ تا ۲۰۲۵ نقطه عطفی تاریخی محسوب میشود؛ بحرانی که ابعاد آن از چارچوب فردی فراتر رفته و به مسالهای ساختاری در ارتش اسرائیل تبدیل شده است.
آمار و شواهد جدید ۲۰۲۵–۲۰۱۷
طبق گزارش مرکز تحقیقات کنست در اکتبر ۲۰۲۵، از سال ۲۰۱۷ تا میانه ۲۰۲۵، تعداد ۱۲۴ مورد خودکشی نظامی در ارتش اسرائیل شامل ۶۸ درصد در میان نظامیان وظیفه، ۲۱ درصد نیروهای ذخیره فعال و ۱۱ درصد نیروهای دائمی ثبت شده است.
در فاصله ۲۰۱۷ تا ۲۰۲۲ میانگین سالانه خودکشی حدود ۱۴ مورد بود، اما این رقم در سال ۲۰۲۳ به ۱۷، در ۲۰۲۴ به ۲۱ و تا ژوئیه ۲۰۲۵ به ۱۷ مورد رسید. در همین بازه، ۲۷۹ مورد تلاش برای خودکشی گزارش شده است؛ به بیان دیگر، در ازای هر خودکشی موفق، حدود هفت خودکشی نافرجام صورت گرفته است.
۹۱ درصد قربانیان مرد بودهاند و تنها ۱۷ درصد پیش از مرگ از خدمات روانشناسی ارتش استفاده کردهاند. بیش از دو سوم این افراد در واحدهای رزمی خدمت میکردند و مستقیماً در عملیات غزه حضور داشتهاند. بر اساس برآورد وزارت جنگ اسرائیل، تا سال ۲۰۲۵ بیش از ۱۱ هزار نظامی در برنامههای درمان روانی حضور داشته و بین ۲۰ تا ۳۰ هزار نفر دیگر دچار اختلال پس از سانحه هستند که هنوز تشخیص داده نشدهاند.
پدیده خودکشی در ارتش اسرائیل، صرفا نشانه بحران فردی نیست، بلکه بازتاب فروپاشی ساختار روانی و اخلاقی در جامعهای است که دههها بر پایه جنگ، اشغال و ایدئولوژی نظامیگرایی بنا شده است
دلایل و ریشههای چندلایه بحران
۱.عوامل روانشناختی
افسردگی، اضطراب مزمن، احساس پوچی و اختلال پس از سانحه (PTSD) از مهمترین عوامل خودکشی در میان نظامیان اسرائیلی است. مواجهه مکرر با خشونت و مرگ، مشاهده اجساد سوخته و از دست دادن دوستان در میدان جنگ، سبب میشود نظامیان در حالت دائمی اضطراب و بیخوابی زندگی کنند. احساس «بار بودن بر خانواده» و «بیفایده بودن» در میان نیروهای زخمی و مجروح اسرائیلی رایج است.
بسیاری از نظامیان نیز دچار آسیب اخلاقی هستند؛ نوعی جراحت روحی ناشی از مشارکت در اعمالی که وجدان انسانی را نقض میکند. بمباران مناطق مسکونی در غزه و قتل غیرنظامیان، در میان بخشی از نظامیان احساس شرم، گناه و بیمعنایی ایجاد کرده است. این احساس در غیاب حمایت روانی میتواند به افسردگی شدید و خودکشی بینجامد.
۲.عوامل نظامی و ساختاری
نظامیان اسرائیلی در محیطی بسته و سلسلهمراتبی خدمت میکنند که در آن ضعف روانی تابو به شمار میرود. ساختار فرماندهی سختگیرانه، فشار مداوم برای اطاعت، ساعات کاری طولانی و استقرارهای چندماهه در مناطق جنگی، موجب فرسودگی شدید روحی میشود. علاوه بر آن، بسیاری از نیروهای احتیاط که پس از سالها زندگی مدنی ناگهان به میدان جنگ فراخوانده میشوند، توان سازگاری با خشونت نظامی را ندارند. بازگشت مکرر به جبهه و دوری طولانی از خانواده، زمینهساز فروپاشی روحی است.
۳.عوامل اجتماعی و فرهنگی
در جامعه اسرائیل، ارتش نماد افتخار و مردانگی است. این باور فرهنگی که «نظامی واقعی هرگز نمیشکند»، فضای لازم برای گفتوگو درباره اضطراب، افسردگی یا ترس را از میان برده است. در نتیجه، بسیاری از نظامیان نشانههای هشداردهنده را پنهان میکنند تا مورد قضاوت قرار نگیرند. علاوه بر این، تبعیضهای قومی و طبقاتی نیز در بروز بحران مؤثر است. مطالعات داخلی نشان میدهد نرخ خودکشی در میان نظامیان اتیوپیاییتبار و مهاجران جدید بهمراتب بالاتر است؛ زیرا آنان علاوه بر فشار نظامی، با طرد اجتماعی و نابرابری اقتصادی نیز مواجهاند.
جنگ غزه: نقطه اوج فرسایش روانی
جنگ غزه از اکتبر ۲۰۲۳ تا ۲۰۲۵ طولانیترین و خشنترین درگیری اسرائیل در دهههای اخیر بود. بیش از ۳۶۰ هزار نیروی ذخیره به جنگ فراخوانده شدند، بیش از ۸۰۰ نفر کشته و دهها هزار نفر زخمی شدند. اما تأثیر روانی و اخلاقی جنگ به مراتب سنگینتر از تلفات فیزیکی بود.
بسیاری از نیروهای شرکتکننده در این جنگ پس از بازگشت، دچار فروپاشی روانی شدند. بررسی و استشهادهای متعدد نشان میدهد که صحنههای بمباران مناطق مسکونی و دیدن اجساد غیرنظامیان در ذهن نظامیان حک شده است. برخی از آنان در مصاحبههای رسانهای گفتهاند که دیگر نمیتوانند چهره قربانیان را فراموش کنند.
نمونه پزشک احتیاطی که پس از ماهها خدمت در غزه خودکشی کرد، توجه افکار عمومی را برانگیخت. او مسئول جمعآوری اجساد زیر آتش بود و پس از بازگشت دچار کابوس و بیخوابی شد. نمونه دیگر، اپراتور پهپادی بود که پس از ماهها نظارت بر بمبارانهای غزه خود را کشت؛ همکارانش گفتند او از احساس «شریک بودن در مرگ بیگناهان» رنج میبرد. چنین مواردی نشان میدهد که خودکشی در ارتش اسرائیل تنها پیامد فشار نظامی نیست، بلکه بازتاب تضاد اخلاقی عمیقی است که نظامیان میان وجدان انسانی و دستورات جنگی تجربه میکنند.
واکنش ارتش و ناکامی سیاستهای پیشگیرانه
فرماندهی ارتش اسرائیل پس از افزایش چشمگیر خودکشیها، اقداماتی از جمله افزایش شمار مشاوران روانی، راهاندازی خطوط تلفن اضطراری، آموزش فرماندهان برای تشخیص نشانههای افسردگی و استفاده از روشهای درمانی نو را آغاز کرد. اما بررسیها نشان میدهد این اقدامات اغلب سطحی و ناکافی است. ساختار بسته ارتش، کمبود متخصصان روانی و نگرش منفی به درمان روانی باعث شده بخش بزرگی از نظامیان از کمک محروم بمانند. بسیاری از قربانیان حتی یک بار هم به روانشناس مراجعه نکردهاند.
نظامیان اسرائیلی، هم به دلیل شکستهای میدانی و هم به دلیل پیامدهای کشتار وحشیانه مردم غزه، گرفتار افسردگی، پوچی و در نهایت مایل به خودکشی شدهاند
از سوی دیگر، پنهانکاری و نبود شفافیت، اعتماد عمومی را از بین برده است. ارتش اغلب علت مرگ را «حادثه غیررزمی» اعلام میکند تا آمار واقعی آشکار نشود. خانوادههای قربانیان میگویند ارتش تنها زمانی موضوع را میپذیرد که رسانهها آن را افشا کنند.
بازتاب اجتماعی و سیاسی
افزایش خودکشیها به مسالهای اجتماعی در اسرائیل تبدیل شده است. خانوادهها و گروههای مدنی خواستار آن شدهاند که خودکشی نظامیان ناشی از آسیبهای جنگی بهعنوان مرگ در خدمت شناخته شود تا خانوادهها از حمایت قانونی برخوردار شوند. در رسانهها و پارلمان نیز بحث درباره پیامدهای روانی جنگ غزه افزایش یافته است. نظرسنجیهای اخیر نشان میدهد که اکثریت صهیونیستها معتقدند جنگ غزه علاوه بر خسارات انسانی در غزه، جامعه اسرائیل را نیز از درون متلاشی کرده است. بسیاری از خانوادهها از بازگشت فرزندانشان از جبهه با اختلالات روانی سخن میگویند. فعالان مدنی میگویند: « فقط غزه ویران نشده است؛ روح اسرائیل هم ویران شده است.» به تعبیر یکی از روزنامهنگاران اسرائیلی، هیچ موشکی به اندازه افسردگی سربازان، امنیت اسرائیل را تهدید نکرده است.
نتیجهگیری
پدیده خودکشی در ارتش اسرائیل، صرفاً نشانه بحران فردی نیست، بلکه بازتاب فروپاشی ساختار روانی و اخلاقی در جامعهای است که دههها بر پایه جنگ، اشغال و ایدئولوژی نظامیگرایی بنا شده است. آمارهای رو به افزایش از ۱۱ مورد در ۲۰۲۱ تا بیش از ۲۱ مورد در ۲۰۲۴ و ۱۷ مورد در نیمه ۲۰۲۵ نشان میدهد که این بحران در حال گسترش است.
جنگ غزه این بحران را به سطحی بیسابقه رساند. هزاران نظامی با وجدان زخمی از میدان جنگ بازگشتند، اما جامعه و نظام حاکم حاضر به شنیدن دردشان نیست. در نتیجه، بسیاری از آنان تنها راه رهایی را در پایان دادن به زندگی خود میبینند. ارتش اسرائیل امروز درگیر جنگی پنهان با خود است؛ جنگی نه در غزه یا لبنان، بلکه در ذهن و وجدان نظامیانش.
ادامه این روند میتواند بنیان روانی و اجتماعی جامعه اسرائیل را از درون متلاشی کند. هرچند فرماندهان نظامی میکوشند بحران را پنهان کنند، اما واقعیت آشکار است: ارتشی که روح نظامیانش را در آتش جنگ میسوزاند، دیر یا زود در برابر زخمهای درونی خود فرو خواهد پاشید. در واقع نظامیان اسرائیلی هم به دلیل شکستهای میدانی و هم به دلیل پیامدهای کشتار وحشیانه مردم غزه گرفتار افسردگی، پوچی و در نهایت مایل به خودکشی شدهاند.