احمدعلی خان وزیری (قرن ۱۳) نوشته است: در قریه سرمشک درخت گردگان عظیمی است؛ از خرافات مردم آنجاست که جمشید پیشدادی آن را غرس کرده، و آن درخت را «جمشیدی» گویند. اعتمادالسلطنه (قرن ۱۳)، از چنار بسیار تناور دهکده ارمیا (بین میامی و شاهرود، بر سر راه شاهرود به مشهد) دیدن کرده و نوشته است: به عقیده اهالی سه نفر از انبیا، از جمله «ارمیای نبی»، در وسط آن مدفوناند… دور چنار در روی زمین تقریباً پنجاه ذرع است. درخت چنار بسیار تناور کنار مزار امامزاده روستای «توی» از نواحی اسفراین نیز با عمری دراز دیدنی است. درخت سروِ کوهی کنار مرقد شیخ یوسف (فوت ۱۰۳۰)، در کنار دهکده فیانی (پیانی، در ۱۶ کیلومتری راه مشهد به شاندیز) نیز پرهیبت است و عمری دراز دارد. سه درخت کاج تناور و بسیار کهن سال در حاشیه روستای فدافن در نزدیک شهر کاشمر موجود است. وجود این گونه درختان، بهویژه درختان کهنسال روی مقبره بزرگان و صحن مزارها و اماکن مقدس، که تعدادشان کم نیست، با موجودیت خود، استعدادهای مناطق را در باب کاشت و پرورش این نوع درختان مشخص میکند و در عین حال حکایت از پیشینه بسیار طولانی وجود این گونه درختان در هر یک از مناطق دارد.
۴٫ آثار و بقایای ابنیه و تأسیسات کشاورزی کهن
در محدوده جغرافیایی فرهنگ و مدنیت ایرانی آثار و ابنیه و مستحدثات فلاحتی بسیاری همانند: کاریزها، سدها، کانالها و شبکههای آبیاری، آسیابها، آس بادها، مازاریها، چرخشتها، کبوترخانهها، باغها و بستانهای قدیمی موجود بوده، که آثار و بقایای معدودی از آنها بر جای مانده است. این گونه پدیدهها نیز (مانند موارد ۱ و ۲ و ۳) نه تنها بوضوح استعدادهای طبیعی و اقلیمی و شرایط مناسب هر یک از پدیدهها را در مواضع مختلف به نمایش گذاشتهاند، بلکه ماهیت وجودی آنها پیشینهای بسیار فراتر از قدمت طولانیشان را حکایت میکنند، که از هر سابقه مکتوبی در باب تاریخ کشاورزی ایران مستندتراند.
۵٫ واژگان «کار» و «کشت و کار»
شواهد و مستندات تاریخی دلالت بر آن دارد که ایرانیان همواره سنتها و آداب و رسوم پدران و پیشینیان خود را حفظ کردهاند. از باب نمونه «نوروز» و سنتها و آداب و رسوم آن را که به جمشید، شهریاری اسطورهای ایرانی پیش از تاریخ، منسوب است، از دیرباز تا کنون، در قلمروهای پهناور فرهنگ ایرانی استمرار یافته، و حتی نام پارسی آن «نوروز» در بین اقوام و ملل مختلف آن قلمروها بر جای مانده است. این خصلت ایرانیان، یعنی پیروی از سنتهای پیشینیان، حتی در حفظ برخی از واژگان بسیار کهن، از جمله موجب کشف راز و رمزهای حروف خط میخی هخامنشی و قرائت کتیبههای و سنگ نوشتههای کورش و داریوش، و در پی آن نوشتههای دیگر اقوام و ملل باستانی شده است. آن تری وایت، به همین نکته اشاره میکند که اقوام شرقی خوش ندارند که از راه و رسم آباء و اجداد خود دست بکشند، همین اندیشه: «شاید که پادشاهان ایران نیز کتیبههای خود را به صورت پادشاهان سلف خود نوشته باشند»، منجر به خواندن کتیبههای تخت جمشید شد.
بر همین اساس، واژه فارسی «کار»، با پیشینه بسیار دور و دراز، فراتر از تاریخ مدون، بوده که در اوستا در وجه «kara» و در پهلوی (فارسی میانه) در وجه «kar» آمده است. همین واژه، در ترکیب اتباعی، «کشت و کار» به معنی «برزگری» یا «کشت و زرع» است، و در ترکیبهای: گندمکار، صیفیکار، شالیکار، شتوی کار، زعفرانکار، پنبه کار و پستهکار معنی فاعلی «کارنده» را دارد. بنابراین، با توجه به قدمت فوقالعاده واژه «کار»، بایستی ایرانیان «کار» را در «کشتزار» آغاز کرده باشند، یا به پنداز آنان «کار» عبارت از «کشاورزی» بوده است. زیرا، واژه «کار» برگرفته از مصدر «کاشتن» است و سوم شخص مفرد آن به حساب میآید. در حالی که مصادر عربی «عمل» و «فعل» به معنی «کار» ریشه در «فلاحت» و «زراعت» و «حراثت» به معنی «کشاورزی» ندارد. همچنین در ماهیت و مفهوم مصادری به معنی «کار» در زبانهای انگلیسی و فرانسه یا ملل دیگر چنین مصداقی آشکار و دلپذیر از «کشت و کار» یا «کاشتن» و «کشاورزی» سراغ نداریم؛ واژگان «کارزار» و «پیکار» نیز ریشه در کشت و کار دارد…
این بود اهم منابع و مستندات که میتواند در باب تدوین تاریخ کشاورزی ایران مورد استفاده قرار گیرد. همانطور که اشاره شد، مشکلاتی هم برای دستیابی به این اطلاعات پراکنده وجود دارد. علاوه بر اینها معضل دیگری در باب تحقیق عملی موارد (۲ و ۳ و ۴) مذکور در فوق به وجودآمده است. این معضل ناشی از ایجاد مرزهای سیاسی است که بخشهای عظیمی از محدوده جغرافیایی فرهنگ و مدنیت ایرانی را از حدود دو قرن پیش به مرور (از اوایل پادشاهی فتحعلی شاه تا تسجیل مرزهای حالیه کشور ایران) تفکیک میکند. با تجزیه سرزمین ایران ـ که توسط دولتین روس و انگلیس انجام یافت ـ بخشهای عمدهای از اطلاعات و مستندات در آن سوی مرزهای سیاسی ایران امروز قرار گرفته است. با این همه به پارهای از این اطلاعات از طریق مآخذ مکتوب گذشته و کنونی ـ تا آنجا که ثبت و منعکس شده است ـ میتوان دسترسی پیدا کرد و تا حدودی معلومات مربوط به سرزمینهای تجزیه شده ایرانی را در طی دو قرن اخیر در باب کشاورزی و تاریخ کشاورزی ایران فراهم آورد.
تحقیقات غربیان در باب تاریخ ایران
تحقیقات علمی و عملی غربیان، در باب تاریخ ایران، از حدود دو قرن پیش شروع شده است. در تجزیه و تحلیلهای تاریخی نوشته غربیان، گاهی مقولات مختصری هم در باب کشاورزی ایران مطرح میشود. بدون تردید اتفاقی نباید باشد که آغاز پژوهشهای علمی غربیان در باب تاریخ ایران با تجزیه سرزمین ایران مقارن شده است. بهویژه وقتی میبینیم مؤلف اولین عنوان «تاریخ ایران»، به انگلیسی، سرجان ملک (۱۷۶۹-۱۸۳۳م) بوده که در سال ۱۸۱۵م در لندن انتشار یافته، و توسط میرزا اسماعیل حیرت به فارسی ترجمه و در هند منتشر شده است. سرجان ملک با شناخت کاملی از موقعیت جغرافیایی، طبیعی، اقتصادی و انسانی، و نیز تاریخ و فرهنگ و تمدن ایران، آشنا به انواع دسیسههای سیاسی، و بسیار زیرک بوده است.وی خصلت و خوی فتحعلی شاه و درباریان و حکام قاجار را میدانسته، و در عین حال کوشا و متعهد به گسترش هر چه بیشتر قلمرو و حوزه نفوذ انگلیس بوده است. وی، در جهت برآوردن اهداف بریتانیای کبیر، در خدمت لُرد ولسلی، فرمانروای انگلیسی هند بوده است. ولسلی، کسی که در تعیین اساس مرزهای سیاسی کنونی ایران و بسیاری از کشورهای شبه قاره هند و خاورمیانه برنامهریزی کرده نقش مؤثر و تعیین کنندهای داشته است.
سرجان ملکم، ذیل عنوان «در بیان آب و هوای ایران» شرح مفصلی درباره شرایط آب و هوایی مناطق مختلف ایران نوشته، و در ضمن آن به نقاط ضعف و قوت برخی از مناطق پرداخته و به علل عدم پیشرفت ایرانیان در صنایع و فنون اشاره کرده است. وی ۲۱۰ سال پیش به خوی و خصلت ایرانیان پرداخته و نتیجه گرفته است: »… کمتر کسی از مصالح خود بیشتر نگاه میکند. در تاریخ ایران بسیار است اخبار مردمی که برای مراعات المرضات الله، یا برای تحصیل نام و شهرت، مبالغ خطیر در خیرات و مبرات مصروف کردهاند… لیکن هیچ کس به خیال فایده عموم ملت کاری نکرده است و نمیکند…». ملکم، اشارتی نیز به محصولات کشاورزی برخی از نواحی و نیز صادرات و واردات ایران، و علل عقبماندگیهای ملت دارد. و نتیجه میگیرد که: «اگر این ملک در تحت حکومتی قایم ]استوار[ و به عدل و انصاف باشد تا چه پایه آبادی و معموری آن ترقی خواهد کرد»؛ «این مُلک هزار سال است که همچون مینماید که در شرف ترقیهای بزرگ است، لکن تا هنوز ایستاده است»:
تجارتش تقریباً همان قسم که در قدیمالایام بوده است هست: ابریشم گیلان و پشم کرمان، پنبه و مازو از عراق [عجم: بخش عمده آن اراک و استان مرکزی کنونی] و انغوزه از خراسان به بلاد دیگر میبرند، و قیمت حاصله از اینها را به شال کشمیر و نیل و قماش هندوستان، و شکر بطاویه [معرب: باتاویا = جاکارتا، پایتخت اندونزی] و چین، و پشمینه انگلند میدهند. از اخباری که از سیاحان فرنگستان، که در ازمنه مختلفه به این ملک رفتهاند، در باب زراعت ایران در دست است، معلوم میشود که از بدو حال تا کنون هیچ تغییری نیافته، یا بسیار کم یافته است، اسبابی که حال به جهت خیش کردن زمین استعمال میکنند احتمال میرود همان است که هم در زمان قدیم پدرانشان بهکار میبردهاند؛ و در جمیع ازمنه این طایفه در بنا کردن قنات و کهریز که در چنین مَلک بیآب از جمله مهمات است ماهر بودند؛ لکن مردم ایران غالب اوقات مصروف باغها میکنند، و به مقدار زحمت نیز فایده حاصل کردهاند. بقولات و فواکه در ایران به اقسام و در غایت نیکویی میشود. و میوه به قدری است که میتوان گفت در فصل میوه، یک جزء غذای هر روز فقرا و ادانی ناس [مردمان بیچیز] است… در اطراف اصفهان صحراهای وسیع به جهت خربوزه مقرر است، و کبوترخانههای عالی و نفیس با مخارج زیاد برپا کردهاند به جهت اینکه سرگین کبوتر را گرفته به زمین رشوت دهند…
بعد از سرجان ملک، دانشمندان و ایرانشناسان و تاریخنگاران و نویسندگان به تألیف «تاریخ ایران» یا مباحثی از تاریخ این سرزمین پرداختهاند، که بیشتر آنان اتباع انگلیس و روس بوده، و برخی مطالبی مختصر در باب کشاورزی و تاریخ آن نوشتهاند. صرفنظر از هدفهای مورخان و ایرانشناسان خارجی و مقاصد و نیات دولتهای متبوعشان، کار تحقیقی آنان در باب تاریخ ایران قابل اهمیت و توجه ـ و تا جایی که صرفاً نیّت تحقیق بیشایبه و پیرایه در سر داشتهاند ـ شایسته ارج است.
برخی از ایرانشناسان و مورخان حتی در باب مقولات تخصصی تاریخ ایران قدمهایی برداشتهاند، از آن جمله در زمینه نوشتن تاریخ ادیان و مذاهب زبانها و گویشهای ایرانی، تاریخ ادبیات، تاریخ صنایع و هنر ایرانی، همچنین در زمینه علوم و فنون از جمله تاریخ نجوم و پزشکی ایرانی پیشقدم بوده یا گامهای اساسی برداشتهاند. نمیتوان منکر صرف هزینهها، اوقات پژوهشی و کوششهای فراوان و سختیها و رنجهای آنان شد؛ اما این واقعیت را نیز نمیتوان نادیده گرفت که آنان عموماً موضوعات و عناوینی را انتخاب کرده و بدان پرداختهاند که دهها مأخذ و متن اصیل ایرانی و اسلامی درباره آن عنوان یا مباحث مورد پژوهش و نگارش خود را در دسترس داشتهاند. از باب مثال در باب تاریخ عمومی ایران بعد از اسلام صدها مأخذ مکتوب و مستند، با مطالب سرشار و غنی، وجود داشته است. یا برای تاریخ ادبیات ایران منابع کهن و تحقیقی اصیل ایرانی و فارسی را پایه قرار داده و از دهها تذکره و صدها دیوان و مجموعه و متن سود جستهاند. یا در زمینه پزشکی و علوم دیگر یا در تدوین شرح احوال دانشمندان نامدار ایرانی انبوهی از مآخذ مکتوب کهن مورد استفاده آنان قرار گرفته، یا آنگاه که در باب معماری و صنایع و هنر ایرانی مقولاتی مطرح کردهاند، افزون بر بقایای آثار و ابنیه و پدیدههای هنر موجود، یا آنچه در مآخذ توصیف شده، مورد استناد قرار گرفته است.