افشین علا
نه شام لقمه چربی برای شام تو شد
نه در عراق، قضا و قدر به کام تو شد
نه در سیادت اعراب، نقشه تو گرفت
نه افتخار اروپا شدن به نام تو شد
نه با ریا و دغل، سنگ دین به سینه زدن
دلیل رونق بازار و احترام تو شد
کنون هم از هوس ساحل ارس بگذر
گمان مبر دل ایران زمین کنام تو شد
دوام عزت این خطه از ولای علی است
اگر که کافه و می، پایه دوام تو شد
ارس ز هر دو طرف زیر گام شیران است
ترشحی اگر از آن نصیب جام تو شد
رفیق قافلهای و شریک دزد اما
گمان مدار که تُرک غیور خام تو شد
فقط به حرمت همسایگی است صبر یلان
گمان مبر وجبی هم نصیب گام تو شد
نه تُرک گنجه و باکو نه تُرک ایرانی
نه قوم کُرد هماهنگ با مرام تو شد
سکوت شیر برادر! ز ترس روبه نیست
ز خوان اوست اگر لقمهای طعام تو شد
به خود، قیافه فاتح گرفتهای با شعر
چه غم؟ که قافیه اسباب التیام تو شد
فسانه گشت و کهن شد حدیث عثمانی
به خود بیا که همای ظفر ز بام تو شد
نه غرب با تو وفا میکند نه اسراییل
نه داعشی که به دستور او غلام تو شد
خود آگهم که روا نیست هجو همسایه
حلال کن اگر این بیتها حرام تو شد!