واقعیت این است که طبیعت سالم است و بیماریها از جمله آلودگی هوای طبیعت، امری عارضی است که دستپخت ما انسانها است. یکی از کارشناسان که سالها است درباره محیطزیست به صورت علمی کار کرده است مینویسد؛ تهران که در چند قرن گذشته از خوش آب و هواترین شهرهای ایران بود، اکنون نه تنها یکی از آلودهترین مناطق کشور که یکی از آلودهترین شهرهای جهان است. چه اتفاقی افتاده که آلودگی گریبان این منطقه خوش آب و هوا را چنان گرفته است که اکنون بیشتر از آن که آلوده بودن آن تعجببرانگیز باشد، پاک بودن آن ما را متعجب میکند؟
این کارشناس مینویسد، آلودگی هوای تهران عوامل گوناگونی دارد. اما مهماش دلایل آن، موقعیت جغرافیایی آن است. وجود رشته کوههای البرز باعث میشود هوای آلوده امکان خروج از تهران را نداشته باشد. انبوهسازی برجهای بلندمتربه جلو بادهایی را که از شرق و غرب میوزند، گرفتهاند. تهران ظرفیت این همه خودرو و آلایندگیهای صنعتی را ندارد و کارخانهها، پالایشگاه و معادن شن و ماسه نیز در آلوده کردن تهران مؤثرند. ۳۰درصد کارخانههای ایران در اطراف تهران مستقر است. این کارخانههای آلاینده در فاصله مناسبی از پایتخت قرار نگرفتهاند. ۱۲ سال پیش زمانی که معصومه ابتکار برای نخستین بار رئیس سازمان محیطزیست بود، قرار شد کارخانهای در شعاع ۱۲۰ کیلومتری پایتخت نباشد. اما با آمدن احمدینژاد این تصمیم لغو شد.
فعالیتهای محیطزیستی خانم ابتکار در دولت احمدینژاد متوقف شد و به جای او فرد دیگری منصوب گردید. کارنامه اجرای طرح محیطزیست در هشت سال از دولت نهم و دهم هنوز نقد نشده است و پرسشها درباره آن، همچنان باقی و البته مسکوت مانده است.
بر اساس آمار، در تهران بیش از ۳ میلیون خودرو و ۳ میلیون موتورسیکلت وجود دارد که اغلب فاقد معاینه فنی لازماند. در حالی که فقط ۴۰درصد خودروها دارای معاینه فنیاند، این وضع برای موتورسیکلتها بسیار بدتر است.
از حدود ۳ میلیون موتورسیکلتی که در تهران در حال تردد هستند، فقط ۱۲۸ موتورسیکلت امسال معاینه فنی گرفتهاند. بر این آمار، آلودهسازی اتوبوسها و کامیونهای شهرداری، دولتی و غیردولتی و جابهجایی وسایل نقلیه سنگین برای ساخت و سازهای ساختمانی در شهر را اضافه کنید.
مسئولین دقیقتر از مردم از فاجعه آماری آلودهسازیها اطلاع دارند و بهتر از روزنامهنگاران مصیبتنامه فاجعه محیطزیستی و آلودگی هوا را میسرایند، اما در نهایت تعطیلی مدارس و یا تعطیلی شهر آن هم برای چند روز نسخه میپیچند. اندک اندک، آلودگی هوا همچون بسیاری از آلودگیها از فسادهای مالی گرفته تا اعتیاد و … چنان عادی شده است که سوژه این آلودگیها برای ما روزنامهنگاران نیز از بد حادثه، به نوشتن یادداشتی ختم میشود. زنگ خطر بزرگ این است که باور کنیم و عادت کنیم به آلودگیها! و آلودگی روال زندگی ما شود!