۱۰. فهرستنگاری و میکروفیلم
فهرستنگاری نسخ خطی فارسی از اروپا آغاز شد. فهرستنگاران برجسته و نامآوری چون شارل ریو، هرمان اته، گوستاو فلوگل، ویلیام پرچ، ا. اشپرنگر، ویکتور روزن، ولادیمیر ایوانف، ادگار بلوشه پیشگام بودهاند. ظاهراً قدیمیترین فهرست بنا به اطلاع من فهرست واتیکان نوشته S. Assemani در ۱۷۱۹م است.
در ایران عبدالعلی میرزا اوکتایی، ابوالقاسم اعتصامالملک، عبدالعزیز جواهرکلام، ضیاءالدین بن یوسف حدائق و محمدتقی دانشپژوه از درگذشتگاناند که گامهای اساسی در این راه برداشتهاند.
پیش از اینکه روش فهرستنویسی جدید برای نسخ خطی در ایران إعمال شود، برای کتابخانههای بزرگ فهرستهایی تهیه میشد که از لحاظ شکل به اسلوب سیاقنویسی بود. فهرست صدرالدین قونوی (وفات: ۶۷۳ق) از کتابهای خود نمونه آنگونه کار است، و محتمل است که او همان طریقهای را اتخاذ کرده بود که اسلاف او انجام میدادند. از نمونههای بعد از آن صورت کتب بقعه شیخ صفی اردبیلی را میتوان نام برد که در ۱۱۷۲ق تهیه شده بود و به نام گنجینه شیخ صفی به چاپ رسید. بالأخره فهرست آستان قدس رضوی از سال ۱۲۷۲ق را میتوان برشمرد.
در این باره اقدامات متعددی در ایران انجام گرفته که برخی از آنها عبارتند از:
۱٫ شناساندن نسخهها و تهیه کردن ۲۰۰‘۷ فیلم از آنها به دست مجتبی مینوی از کتابخانههای ترکیه، ذبیحاللّه صفا از کتابخانههای انگلستان و محمدتقی دانشپژوه از کتابخانههای داخل و خارج برای کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران و نشر فهرست آنها.
۲٫ کتابخانه مرکزی و مرکز اسناد دانشگاه تهران زیر نظر محمدتقی دانشپژوه و ایرج افشار از سال ۱۳۳۹ش نشریه نسخههای خطی فارسی را چاپ کردند که دوازده مجلد آن منتشر شده است.
۳٫ تشکیل مرکز احیاء میراث اسلامی (قم) از سال ۱۳۷۵ش به منظور تهیه نسخه خطی و میکروفیلمبرداری و فهرستنگاری از نسخههایی که در کتابخانههای دیگر است و نشر فهرست از آنها.
۴٫ تهیه میکروفیلم برای کتابخانههای مجلس، آستان قدس (مشهد) و مرعشی (قم) نیز انجام میشود.
۵٫ در حال حاضر سه مجله خاص درباره نسخه خطی و متون قدیم به زبان فارسی انتشار پیدا میکند: آیینه میراث از سوی مؤسسه انتشاراتی میراث مکتوب (تهران)، نامه بهارستان از سوی کتابخانه مجلس شورای اسلامی (تهران) و میراث شهاب از سوی کتابخانه آیتاللّه مرعشی در قم.
۱۱٫ تصحیح (editing) و چاپ متون
مقابله و تصحیح کردن نسخههای کتابت شده با نسخه قدیمی و معتبر میان ادبا و علما از قدیمالایام مرسوم بود. نسخههای زیادی دیده میشود که در هامش اوراق آنها آثار مقابله و اصلاح و اظهارنظر هست. در اینباره میتوان به ادعای حمداللّه مستوفی (بعد از ۷۴۰ق) اشاره کرد. او در مقدمه ظفرنامه منظوم خود ذکر کرده است که برای بهدست آوردن متنی درست از شاهنامه کموبیش پنجاه نسخه آن کتاب را دیده بود. از هنگامیکه صنعت چاپ رواج گرفت تا حدودی مقابله و تصحیح میان نسخهها رعایت میشد. یادداشتهای امیرنظام گروسی (۱۲۳۶-۱۳۱۷ق) بر کلیله و دمنه و تصحیح احمد ادیب پیشاوری (۱۲۶۰-۱۳۴۹ق) بر تاریخ بیهقی ناظر بر این نگرش به نسخههاست.
انتشار سلسله Bibliotheca Indica در کلکته و کتابهایی که مستشرقان اروپایی از کتب مهم عربی در ممالک اروپا منتشر کرده بودند، ایرانیان را متوجه ضرورت تصحیح متون کرد. این رویه پس از آنکه کتابهای تصحیح شده ادوارد براون و محمد قزوینی به ایران رسید، بیشتر مورد توجه قرار گرفت. مرزباننامه و جهانگشای جوینی به تصحیح محمد قزوینی دو کتابی است که تأثیر اساسی خود را در روش تصحیح متون میان ایرانیان گذارد. ملکالشعرای بهار، احمد بهمنیار، نصراللّه تقوی، مجتبی مینوی، بدیعالزمان فروزانفر و دیگران روش او را پیروی کردهاند.
در تصحیح متن برای نشان دادن نسخه بدل، تقدم و تأخر عبارات، میان کاتبان قدیم علایم و نشانههایی بهکار میرفت مانند: ظ (ظاهراً)، صح (صحیح است)، خ ل (نسخه بدل)، سه نقطه (…) بهطور نازک و کمرنگ در حاشیه برای نشان دادن اشتباهی که در سطر روبهروی آن هست. این سه نقطه را ریز مینوشتند تا پس از تصحیح مورد مشتبه یا غلط به آسانی بتوانند آن نقطهها را از هامش صفحه پاک کنند.
انتشار نسخه برگردان (فاکسیمیله ـ چاپ عکسی) از نسخههای قدیمی فارسی و عربی در اروپا آغاز شد. در ایران هم تعدادی به چاپ رسیده است. از مهمترین آنها الابنیه عن حقایقالادویه (وین ۱۹۷۲م)، شاهنامه طهماسبی با نام هوتن (کمبریجر ماساچوست)، حدودالعالم منالمشرق الیالمغرب (لنینگراد، ۱۹۳۰م)، ظفرنامه حمداللّه مستوفی (تهران، ۱۳۷۷ش)، شاهنامه سعدلو، متعلق به دائرهالمعارف بزرگ اسلامی (تهران، ۱۳۷۹ش) از این قبیل است.
ب ـ چاپ و نشر
۱٫ اصطلاحات و سابقه چاپ
نخستین اطلاع ایرانیان از چاپ کردن نوشته بر روی کاغذ تجربهای بوده است که در دوره پادشاهی گیخاتو (۶۹۰-۶۹۴ق) نسبت به نشر «چاو»، به تقلید پول کاغذی که در چین رواج داشت، در شهر تبریز انجام شد و در ۱۹ شوال ۶۹۳ منتشر گردید. ذکر این واقعه در حوادث عصر مغول مذکور است. پس از آن رشیدالدین فضلاللّه همدانی در ۷۰۴ق در آغاز بخش تاریخ پادشاهان ختا (چین) از کتاب جامعالتواریخ درباره طرز چاپ کتاب میان چینیان و کیفیت کارهای آنها دقیقاً توضیح داده است. نوشته او به کتاب داوود بناکتی موسوم به روضه اولیالالباب منتقل شده است.
کلمه چاپ از حدود یکصد سال پیش به معنی کنونی، معادل طبع (عربی)، در زبان فارسی استعمال شده است. بعضی از محققان آنرا برگرفته از کلمه چینی چاو دانستهاند. نخستین بار حسن تقیزاده نسبت به این ادعا نوشته است «مأخذ این فقره معلوم نیست». درحالیکه عباس اقبال آشتیانی در همان اوقات کلمه چاپ را به «احتمال قوی» از چاو دانسته بود. عقیده غالب این است که کلمه چاپ تغییر صورتی است از «چهاپه» که در هندوستان مصطلح شده بود و بر روی بسیاری از کتابهای چاپی آنجا دیده میشود. دو اصطلاح باسمه و طبع نیز از ابتدای ورود این صنعت میان چاپچیان هند و عثمانی و ایران به معنی چاپ رواج داشته است. از ایرانیان، عبدالرزاق مفتون دنبلی در مآثر سلطانیه که در ۱۲۴۱ق طبع شده صنعت چاپ را با اصطلاح «باسمهکاری» ذکر کرده است.
کلمه باسمه که مأخوذ از ترکی دانسته شد سابقهای طولانی دارد. ظاهراً همان کلمه است که در عهد صفویه به نوعی از کاغذها و پارچههای نقشداری اطلاق میشد که بر روی آنها بهوسیله قالبهای چوبی طرحهای مختلف را منعکس میکردند. محمدطاهر نصرآبادی (۱۱ق) در شرح حال ملا مؤمن نوشته است: «قبای باسمه میپوشیده است»۶۵٫ مؤلف تذکرهالملوک (تألیف ۱۱۳۷-۱۱۴۲ق) باسمهچی را از شغلهای همپایه با صاحبجمعی کتابخانه و کاغذگر و مذهب یاد کرده است. این کلمه در عبارت فارسی آنژو دو سنت ژوزف درباره چاپخانه پادریان کرملیت در اصفهان (جلفا) به صورت «بصمه» و «بصمهخانه» مذکور است. معلوم میشود در عصر صفوی اصطلاحی بوده است که به چاپخانه داده بودهاند.
حروفچینی نوشتههای فارسی برای چاپ ظاهراً نخستینبار توسط مطبعهداران هلندی انجام گرفته، و طبعاً همان حروفی را که پیش از آن برای نشر متون عربی معمول شده بود بهکار گرفته بودند.
استعمال کلمه باسمه تا اوایل سده ۱۴ق مرسوم بود. از جمله در خاتمه طبع زینهالمجالس تألیف مجدالدین محمد حسینی مجدی که در ۱۳۰۵ق در تهران مطبوع شد چند بار ذکر باسمه خانه دیده میشود.
۲٫ چاپ کتاب فارسی در اروپا و هند
دو متن دینی داستان مسیحو داستان سن پیدرو و کتاب عنصرهای زبان فارسی که هر سه تألیف لودویگ دو دیو است و در ۱۶۳۹م در لیدن چاپ شدهاند نمونه خوب و روشنی است از طرز اجرای عمل چاپ در اروپا برای متنهای فارسی. از میان کتب ادبی فارسی گلستان سعدی به اهتمام جئورجیو گنتیو را میتوان شاهد مثال آورد.
چاپ مهمترین کتابهای فارسی از ۱۶۳۹م به این سو در اروپا در هلند (آمستردام)، اتریش (مخصوصاً در مطبعه ارامنه مخیتاری در وین)، پاریس (مطبعه پادشاهی)، لندن و رم انجام گرفته است. پس از اروپا چاپ کتابهای فارسی در قسطنطنیه و در شهرهایی از هندوستان بهویژه کلکته، لکهنو و بمبئی انجام شده است. قدیمیترین کتاب فارسی که در سرزمین عثمانی بهطور حروفی به طبع رسیده فرهنگ شعوری موسوم به لسانالعجم است (قسطنطنیه ۱۱۵۵قر ۱۷۴۳م).
در هندوستان کتب فارسی را به دو طریقه حروفی و سنگی طبع میکردند. اما اکثریت کتابها بهطور سنگی چاپ شده است. مطبعههای متعدد در شهرهای مختلف به این کار پرداختهاند. در سلسله منشورات(۳) که سر ویلیام جونز (۱۷۴۶-۱۷۹۴م) مؤسس آن بود، و نیز در مجموعه انتشارات متعددی که منشی نولکشور (۱۸۳۶-۱۸۹۵م) در مطبعه خود (بنیاد شده از سال ۱۸۵۸م در لکهنو) چاپ کرده است، اغلب کتابهای مهم تاریخی و ادبی و دینی و عرفانی انتشار یافته است.
عارف نوشاهی، در این چند سال اخیر فهرست رتروسپکتیو از کتابهای فارسی چاپ شده در شبهقاره را فراهم ساخته و به دست چاپ سپرده است. به گزارش احمدرضا رحیمی ریسه او در حدود ده هزار و پانصد عنوان (چاپ اول) و بیست و یک هزار در چاپهای مکرر گردآورده است. تعداد کتابهای فارسی که در شبهقاره چاپ شده بیش از همه کتابهایی است که ناشران در ممالک دیگر (به جز ایران) چاپ کردهاند. قدیمیترین کتاب چاپ شده فارسی در هندوستان ظاهراً «انشای هرکون» تألیف Harikarana مولتانی است که بهطور حروفی در کلکته به سال ۱۷۸۱م به طبع رسیده است.
۳٫ چاپخانه در ایران
نخستین نشانه از صنعت چاپ کتاب در ایران دستگاهی بود که مسیحیان در جلفا (اصفهان) برای چاپ کردن کتب دینی عیسوی به زبان و خط ارمنی برپا کردند، و نخستین کتاب آن در ۱۰۴۷قر۱۶۳۸م انتشار یافت. ظاهراً هیچگونه نوشتهای به زبان فارسی در آن مطبعه چاپ نشده است.
چاپ کتاب در ایران از سال ۱۲۳۳ق در دوره پادشاهی فتحعلی شاه قاجار آغاز شد. این صنعت ابتدا به تبریز وارد شد و پس از آن به تهران رسید. دستگاهی که اول بار در تبریز شروع به کار کرد به طریق چاپ حروفی (سربی) بود. میرزا زینالعابدین تبریزی و محمدعلی آشتیانی به مراقبت و تشویق عباس میرزا نایبالسلطنه متصدی آن بودند و کتاب جهادیه در آن مطبعه دوبار در سالهای ۱۲۳۳ و ۱۲۳۴ق چاپ و منتشر شد. چاپ دوم زیباتر از چاپ اول آن است.
البته هوتوم شیندلر در نامهای به تقیزاده نقل کرده است که در این چاپخانه نخست کتاب فتحنامه نوشته میرزا عیسی قائممقام چاپ شده بود (بدون ذکر تاریخ و مشخصات)، اما این مطلب هنوز تأیید نشده است. ظاهر این است که هوتوم شیندلر در نامه خود دچار طغیان قلم شده و منظورش از فتحنامه میباید همان جهادیه باشد. در آن اوقات فتحی پیش نیامده بود که میرزا عیسی در آن باب فتحنامه نوشته باشد. به علاوه هوتوم شیندلر در نوشته خود سال ۱۲۳۳ق را ذکر کرده است و آن مطابق است با سال طبع جهادیه یعنی کتابی که نمونه چاپیاش در دست است. بههرحال نسخهای از فتحنامه تاکنون دیده نشده است.
میرزا زینالعابدین تبریزی دیری در آن کار نماند. زیرا به دستور شاه به تهران آمد که ترتیب ایجاد چاپخانه را در پایتخت بدهد. پس امور چاپخانه تبریز برعهده ملا محمدباقر تبریزی قرار گرفت. چاپخانه حروفی تبریز حدود پانزده سال بر جای بود. ظاهراً با وفات عباس میرزا (۱۲۴۹ق) متوقف شد.
مآثر سلطانیه تألیف عبدالرزاق بیک مفتون دنبلی مهمترین کتابی است که در آن چاپخانه در ۱۲۴۱ق طبع شد. در پایان این چاپ ذکر «باسمه» کردن کتاب شده و گفته است میرزا زینالعابدین در تهران به اهتمام منوچهر خان (معتمدالدوله) کتابهایی باسمه کردهاند. از دیگر کتابهای چاپخانه تبریز رساله تعلیم آبلهکوبی تألیف حکیم کرمک انگلیسی است (۱۲۴۵ق).
منابع و پانوشتها در روزنامه موجود است