کتاب و کتابخانه ‌در قلمرو زبان فارسی ( بخش چهارم )

 

چاپخانه دیگری هم در تبریز به حمایت عباس میرزا و به دست میرزا جعفر تبریزی و میرزا اسداللّه شیرازی دایر شد که به اسلوب چاپ سنگی بود. این دو نفر که برای فرا گرفتن صنعت چاپ به پترزبورگ اعزام شدند این طریقه را آموخته و متصدی آن شده بودند. از چاپ‌های مشهور آن چاپخانه کتاب‌های گلستان (۱۲۴۰ق)، قرآن (۱۲۴۸ق)، زادالمعاد (۱۲۵۱ق) و لیلی و مجنون (۱۲۵۹ق) است. لیلی و مجنون مذکور نخستین کتابی است که به‌طور مصور در ایران چاپ شده است. از این تاریخ به بعد مرسوم شد که متن‌های داستانی اغلب مصور چاپ شود.
چاپخانه‌ای را نیز به میرزا صالح شیرازی نسبت داده‌اند که پس از تحصیل در انگلستان (۱۲۳۴ق) از آنجا به تبریز آورده بود. اما تاکنون نشانی از چاپ شده‌های آن به‌دست نیامده است.
۴٫ چاپخانه‌های تهران
نخستین چاپخانه تهران زیر نظر منوچهر خان معتمدالدوله گرجی (وفات: ۱۲۶۵ق)، هنگامی‌که سمت ایشیک‌آقاسی باشیگری شاه به عهده‌اش بود، به سرپرستی میرزا زین‌العابدین تبریزی، که از تبریز احضار شده بود، تأسیس شد. این اتفاق باید حدود سال ۱۲۳۸ق افتاده باشد زیرا منوچهرخان در سال ۱۲۳۹ق مأمور گیلان می‌شود. نخستین کتاب آن چاپخانه که محرق‌القلوب نام داشت در سال ۱۲۳۸ق انتشار یافت. این چاپخانه مانند نخستین چاپخانه تبریز به اسلوب حروفی بود. کتاب‌هایی که در این چاپخانه به چاپ رسیده است میان کتاب‌بازان ایران به «چاپ معتمدی» مشهور شده و اغلب آنها کتب مذهبی است.
چاپخانه دیگر تهران چاپخانه‌ای است که میرزا صالح شیرازی برای طبع نخستین روزنامه ایران موسوم به کاغذ اخبار در سال ۱۲۵۲ق تأسیس کرد. نخستین شماره آن روزنامه در ۲۵ محرم ۱۲۵۳ نشر شد. هوتوم شیندلر در نامه خود به تقی‌زاده نام آقا عبدالعلی را آورده است که در ۱۲۵۲ق در تهران کارخانه چاپ سنگی ایجاد کرده بود.
ایرانیان در آغاز چاپ سنگی را بیش از چاپ سربی می‌پسندیدند. ظاهراً نزدیکی و همسانی ظاهری آن با نسخه‌های خطی موجب آن اقبال بوده است، زیرا هنوز در آن اوقات خرید و فروش نسخه خطی رواج عمومی داشت و عادت مردم بر داشتن نسخه خطی بود. همچنین شاید به این سبب که مصور کردن کتاب به‌وسیله چاپ سنگی امکان‌پذیر بوده است. چاپ سنگی تا هنگامی‌که صنعت گراورسازی به ایران آمد و استفاده از آن عمومیت یافت دوام داشت. از این پس کتاب‌هایی را که می‌خواستند به خط نستعلیق یا نسخ باشد به جای چاپ سنگی به‌طور گراوری به چاپ می‌رساندند.
کاتبان چاپ سنگی افرادی بودند خوشنویس که کارشان نوشتن متون برای چاپ بود. البته گاه به گاه خوشنویسان درجه اول و مشهور هم به کتابت متن برای چاپ می‌پرداختند، مانند میرزا رضای کلهر که بعضی از سفرنامه‌های ناصرالدین شاه به خط اوست.
نکته‌ای که در مورد چاپ سنگی گفتنی است این است که تعداد (تیراژ) چاپ‌های سنگی سیصد و حداکثر هفتصد بوده است. زیرا مرکبی که بر سنگ نقش می‌بست به تدریج کم‌رنگ می‌شد و نمی‌توانستند بیش از این تعداد چاپ کنند.
دومین چاپخانه سربی تهران آن است که دولت خریداری کرد و زیر نظر محمدحسن خان صنیع‌الدوله (اعتمادالسلطنه، وفات: ۱۳۱۳ق) به نام «دارالطباعه دولتی»، بخشی از وزارت انطباعات، اداره می‌شد. بقایای آن چاپخانه با تغییراتی که یافت و وسایل جدیدی که به آن افزوده شد بعدها در عهد مظفری به مطبعه شاهنشاهی و مطبعه خاصه شاهنشاهی موسوم شد و عبداللّه قاجار (۱۲۶۶-۱۳۲۶ق)، که در وین تحصیل فن لیتوگرافی و عکاسی کرده بود، به مدیریت آن چاپخانه منصوب شد. از نخستین کتاب‌هایی که به طریق سربی زیر نظر اعتمادالسلطنه طبع شد جلد اول فرهنگ لغات فرانسه به فارسی است. تألیف این کتاب به شخص ناصرالدین شاه منسوب شده است (تهران، ۱۲۷۸ق).
پس از اینکه چاپ کتاب به طریق سربی جای خود را آرام آرام باز کرد، بر تعداد چاپخانه‌هایی که بدین طریق کار می‌کردند افزوده شد. حتی دولت دو چاپخانه مهم را تأسیس کرد: نخست چاپخانه مجلس در ۱۳۲۷ق و تجدید وضع در ۱۳۰۴ش و دیگری چاپخانه بانک ملی در ۱۳۱۶ش.
مهم‌ترین چاپخانه‌هایی که در شهرهای دیگر پس از تبریز و تهران تأسیس شد عبارت است از: اصفهان (۱۲۴۴ق)، اورمیه به دست میسیون آمریکایی برای چاپ کتب دینی مسیحیان (۱۲۵۶ق)، کاشان (۱۲۷۹ق)، بوشهر (۱۳۱۹ق)، همدان (حدود ۱۳۲۳ق)، کرمانشاه (۱۳۲۷ق). شهرهای مهم دیگر مقارن با نهضت مشروطه دارای چاپخانه شدند. در قم با وجود آنکه مرکز تعلیمات حوزه‌ای بود در ۱۳۰۲ش یعنی دیرتر از شهرهای دیگر چاپخانه دایر شد.
ویلم فلور تعداد چاپخانه‌های تهران را به استناد نوشته لیدی شیل در ۱۲۶۶قر ۱۸۵۰م ۵ عدد دانسته و تعداد چاپخانه‌های تبریز را به استناد ضبط شوارتز در ۱۲۶۱قر۱۸۴۵م کمتر از ۱۵ عدد ندانسته است. اما تعداد چاپخانه‌های تهران طبق نوشته چاپ کننده زینه‌المجالس در ۱۳۰۵ق هفت بوده است و از آن تبریز پنج.
۵٫ نشر کتاب در دوره ناصرالدین شاه (دو دوره)
پیش از اینکه چاپخانه‌های خصوصی در ایران تأسیس بشود کتاب‌ها در چاپخانه‌های دولتی چاپ می‌شد. معمولاً کتاب‌ها را به سرمایه چاپخانه انتشار می‌دادند و به فروش می‌رسید، مانند کتاب‌های معروف به چاپ معتمدی. از همین قبیل است غالب کتاب‌های درسی که دارالفنون چاپ می‌کرد.
پس از اینکه چاپخانه‌های خصوصی تأسیس شد و خرید و فروش کتاب چاپی رواج یافت، چاپ کتاب به سه طریق انجام می‌شد: به سرمایه چاپخانه، به سرمایه مؤلف و بالأخره به سرمایه بانی، کسی که معمولاً برای پخش مجانی کتاب مخارج طبع آنرا می‌داد مانند حاج محمدحسن اصفهانی معروف به کمپانی (یا امین دارالضرب) که دوره بحارالانوار را به نفقه خود طبع کرد و به‌عنوان خیرات و مبرات رایگان به اهل فضل و طلبه علوم ‌داد. نشر کتاب را در ایران به پنج مرحله تاریخی می‌توان تقسیم کرد:
نخستین دوره مربوط می‌شود به پیش از تأسیس وزارت علوم. یعنی از ۱۲۳۳ق سال تأسیس مطبعه تا ۱۲۷۵ق که وزارت علوم دایر شد و علیقلی خان اعتضادالسلطنه (۱۲۳۴-۱۲۹۸ق) به تصدی آن برگمارده شد. در این دوره تعداد کتاب‌هایی که در ایران انتتشار یافت به تخمین و احتمال بیش از دویست و حداکثر سیصد مجلد بوده است. تعداد کتاب‌هایی که مارزلف یاد می‌کند یکصد و بیست تاست.
دومین دوره از تأسیس وزارت علوم تا پایان سلطنت ناصرالدین شاه (۱۳۱۳ق). انتشار کتاب را در این دوره کتابفروشان و بانیان اختصاصی ادامه دادند. افزون بر آن به مناسبت استقرار مدرسه دارالفنون که اداره‌اش زیر نظر اعتضادالسلطنه، وزیر علوم، قرار گرفته بود و نیز به مناسبت ایجاد اداره «دارالتألیف» در آن وزارتخانه، فعالیت‌های مربوط به تألیف و نشر کتاب گسترش یافت. هم کتاب‌های درسی معلمان دارالفنون به چاپ رسید و هم آنکه انتشار دوره کتاب مشهور به نامه دانشوران، که اداره دارالتألیف تهیه می‌کرد، آغاز شد.
اعتضادالسلطنه به مناسبت آنکه خود فردی عالم بود نخستین کسی است که در مقام دولتی مسأله انتشار کتاب را جدی گرفت. او را باید پایه‌گذار انتشاراتی علمی ایران دانست که بعدها در ایران تشکیلات دولتی و رسمی عرضه کردند. جز این او مؤسس روزنامه ملت سنیه ایران و روزنامه ملتی و روزنامه علمیه دولت علیه ایران بود. از تألیفات او در علم نجوم کتاب فلک‌السعاده در دوره وزارتش به چاپ سنگی انتشار یافت.
پس از وفات اعتضادالسلطنه در ۱۲۹۸ق محمدحسن خان صنیع‌الدوله (۱۲۵۹-۱۳۱۳ق) که در فرانسه تحصیل کرده بود به دستور شاه، متصدی مجلس تألیف نامه دانشوران و ادامه کارهای انتشاراتی آن دستگاه شد.
سهم اعتمادالسلطنه در فعالیت‌های تألیفی و انتشاراتی و مطبوعاتی مملکت از سال ۱۲۸۴ق تا زمان مرگ (۱۳۱۳ق) قابل توجه است. بی‌گمان او وسیع‌ترین تشکیلات ممکن را در آن ایام ایجاد کرده بود. به‌طورکلی زیردست او سه دستگاه مهم قرار داشت: دارالطباعه که از سال ۱۲۸۸ق برعهده او قرار گرفته بود، مجلس دارالتألیف که پس از درگذشت اعتضادالسلطنه به او واگذار شد و بالأخره دایره دارالترجمه که خود در سال ۱۳۰۰ق بنیاد نهاد.
نتیجه کار دارالترجمه ترجمه دویست، سیصد جلد کتاب و رساله در زمینه‌های جغرافیا سفرنامه، تاریخ، علوم و رمان بود که به‌صورت خطی نوشته، تذهیب و به شاه تقدیم می‌شد. تعدادی هم از آنها چاپ شد. کتاب‌های ترجمه شده نخست در کتابخانه اندرون شاه نگهداری می‌شد، اما با تأسیس کتابخانه سلطنتی، همه به آنجا انتقال یافت. سپس تعداد زیادی را به کتابخانه ملی انتقال دادند (۱۳۱۶ش) و باقی در کتابخانه سلطنتی گلستان باقی ماند.
ناصرالدین شاه به نهضت ترجمه بسیار علاقمند بود. علاوه بر اینکه اعتمادالسلطنه را وامی‌داشت که غالب روزها کتب تواریخ اروپایی برایش بخواند و ترجمه کند او را مکلف کرده بود که کتاب‌های ترجمه شده را به تدریج به نظرش برساند. شاه نسبت به مترجمان همیشه اظهار عنایت می‌کرد و سالی یک‌بار آنها را به حضور می‌پذیرفت. در دوره ریاست اعتمادالسلطنه بر وزارت انطباعات رویه ترتیب و اجرای سانسور کتاب هم ایجاد شده بود. همه کتاب‌ها می‌بایست پس از أخذ اجازه و مهر شدن به چاپ رسانیده و نشر شود.
درباره تألیفات اعتمادالسلطنه برخی برآنند که عده‌ای زیردست اعتمادالسلطنه بودند و مواد کتاب‌ها را می‌نوشتند و او به نام خود آنها را منتشر می‌کرد؛ اما نظرهای دیگری هم بر اساس تألیفات اعتمادالسلطنه ابراز شده که مجموعه این‌گونه آراء در کتاب مشاهیر مطبوعات ایران گردآمده است. بااین‌همه، فعالیت اعتمادالسلطنه در تاریخ نشر ایران جای والایی دارد. چند سالی پس از او، نشر سلسله تألیفاتی که اعتمادالسلطنه بنیاد نهاده بود، توسط برادرزاده‌اش محمدباقر خان ادیب‌الملک، که پس از مرگ عمو به لقب اعتمادالسلطنه رسید، به‌طور رسمی ادامه یافت. اما با مرگ او این کار از میان رفت.
۶٫ عصر مشروطه و پهلوی اول (دوره‌های سوم و چهارم)
سومین دوره از ۱۳۱۳ق (کشته شدن ناصرالدین شاه) آغاز شده و تا دوره‌ای که مراکز و فعالیت‌های مهم فرهنگی (دانشگاه، فرهنگستان، کنگره هزاره فردوسی) ایجاد می‌شوند، یعنی حدود ۱۳۱۳ش ادامه دارد.
در دوره مظفرالدین شاه انتشار روزنامه‌های غیردولتی آغاز شد، و به مناسبت تأسیس مدارس به سبک جدید نشر کتاب‌های درسی گسترش گرفت. کتابفروشی‌های تهران معمولاً ناشر کتاب‌های درسی بودند. کتابفروشی‌ها که اغلب خود را کتابخانه می‌نامیدند در شمار ناشران نیز بودند. عده‌ای از مدیران کتابفروشی‌های آن روزگار، بعدها در شمار ادبا و رجال درآمدند مانند سید حسن تقی‌زاده، محمدعلی تربیت، حبیب‌اللّه آموزگار، عبدالرحیم خلخالی. در این دوره نخستین مؤسسه ملی و خصوصی نشر برای طبع کتاب تأسیس شد. افراد مؤسس این شرکت طبع کتاب پنج نفر از اعیان و بزرگان بودند، از جمله محمود احتشام‌السلطنه، محمدباقر خان اعتمادالسلطنه و حسین آقا امین‌الضرب با همکاری قلمی و فکری محمدعلی فروغی و محمد قزوینی. شرکت طبع کتاب مذکور در سال ۱۳۱۶ق دایر شد و در ۱۳۲۲ق از میان رفت. تعداد کتاب‌هایی که توسط این شرکت انتشار یافته حدود بیست جلد بوده است.
از یادگارهای جلوه‌دار و مجلل نشر در دوره پادشاهی محمدعلی شاه شاهنامه‌ای است که به قطع بزرگ و به‌طور مصور به کوشش عبدالعلی موبد بیدگلی و محمدصادق ادیب‌الممالک فراهانی به سال ۱۳۲۶ق در تهران انتشار یافته است. این هر دو در مقدمه و یادداشت‌های خود کوشیده‌اند مطالب را به پارسی سره بنویسند. این شاهنامه به امیربهادری مشهور شده است.
چهارمین دوره از سال ۱۳۱۳ش تا ۱۳۲۰ش است. همان‌طورکه اشاره شد در این روزگار به مناسبت تأسیس دانشگاه و فرهنگستان و کتابخانه ملی و موزه، فعالیت‌های فرهنگی گسترش یافت. طبعاً نشر کتاب مورد اقبال بیشتر قرار گرفت. در وزارت معارف که از سال ۱۳۱۶ش به وزارت فرهنگ موسوم شد، اداره انطباعات تشکیل شد. دکتر غلامعلی رعدی آذرخشی که از شعرا و ادبای جوان بود متصدی آن شد و افرادی چون حبیب یغمایی به عضویت آن درآمدند. این اداره با ادبای سرشناس: محمدعلی فروغی، جلال همایی، بدیع‌الزمان فروزانفر، احمد بهمنیار، محمدتقی بهار، عباس اقبال آشتیانی، سعید نفیسی، خانبابا بیانی، قاسم غنی و محمد قزوینی قراردادهایی برای نشر متون کلاسیک فارسی منعقد کرد.
در این دوره ناشران خصوصی فعال شدند، از جمله مؤسسه‌هایی همچون کلاله خاور، کتابخانه طهران (که سید حسن تقی‌زاده از پایه‌گذاران آن بود)، بروخیم (ناشر بهترین چاپ شاهنامه در آن ایام و فرهنگ‌های انگلیسی و فرانسه) و افشاری (مخصوص نشر رمان‌های عامه‌پسند). محمدتقی بهار خود در این سنوات کتابفروشی ایجاد کرده بود.
منابع و پانوشت‌ها در روزنامه موجود است روزنامه اطلاعات یکشنبه ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۱

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *