۴. کتابخانههای مدارس و مراکز علمی
تقریباً میتوان پذیرفت که در هر مدرسهای مقداری کتاب نگاهداری میشد. در شهرهای بزرگ مدرسههایی بود که کتابخانههای مفصل داشت. البته تاریخ تشکیل کتابخانههای مدارس پس از مساجد قرار میگیرد، زیرا تا اواخر قرن ۳ق نشان مدرسهای در ایران نداریم. ظاهراً نخستین مدرسه آن است که ناصرکبیر حسن ابنعلی، امیر طبرستان (وفات: ۳۰۴ق)، در آمل تأسیس کرد. نام مدرسهها در متون متعدد است ولی نام کتابخانهها به طور معدود آمده است. بهطور مثال هاینس هالم جمعاً نام هفتاد و دو مدرسه را تا قرن ۸ق در شهرهای ایران برشمرده که مربوط به فرقههای مختلف بود. تعداد مدرسههایی که در نیشابور بوده سی و سه تاست.
اطلاع ما درباره مدارس شهر یزد، طبق دو مأخذی که از قرن ۹ق به دستمان رسیده است، بیش از سایر شهرهاست. در تاریخ جدید یزد نام چهل و یک مدرسه مربوط به قرون ۸-۹ق مضبوط است، از جمله درباره مدرسه رکنیه تأسیس سید رکنالدین حسینی در ۷۲۵ق نوشته است «و کتابخانه عالی [حاوی] سه هزار کتاب در هر فن پرداخته». در مورد مدرسه ضیائیه که در ۷۰۵ق ساخته شده بود مؤلف دیگر مینویسد: «قبه و زاویه و کتبخانه نیکو دارد».
در قزوین در قرن ۶ق ده مدرسه بود. مؤلف کتاب النقض نام بیست و هشت مدرسه را، که در نواحی قم و ری و کاشان و ساوه و همدان میشناخته، در مطاوی آن کتاب آورده است. آوردن اطلاعات درباره همه مدارس شهرهای دیگر که ذکرشان در منابع آمده از حدود این گفتار خارج و مبحثی جداست؛ اما باز مناسبت دارد از چند مدرسه که به تصریح متون دارای کتابخانه بودهاند در اینجا به ترتیب الفبایی نام شهرها یاد بشود.
آمل (طبرستان): کتابخانه مدرسه شهنشاه رستم بن علی بن شهریار (۵۳۴-۵۶۰ق).
اصفهان: کتابخانه مدرسه نظامالملک (۴۰۸-۴۸۵ق) که خاص حنفیان بود، دارالکتب مدرسه رکنیه تأسیس سید رکنالدین محمد یزدی که طبق وقفنامه او به نام جامعالخیرات که به سال ۷۳۳ق تسجیل شده است، کتابخانه مدرسه مادر شاه اصفهان از عصر شاه سلطان حسین صفوی. کتابخانه مدرسه مسعود بیک که به دستورالعمل عامل شمسالدین محمد صاحبدیوان سوزانده شد. کتابخانه مدرسه زرگران بخارا که در سال ۱۱۱۳ق نسخهای خطی در کتابخانه آن مقابله شده است.
ری: کتابخانه مدرسه خواجه امام رشید رازی در ری از دوره غزنوی که بنا به قول مؤلف کتاب النقض «کتبخانهها دارد و به انواع مزین است».
کاشان: کتابخانه مدرسه انوشیروان بن خالد.
کرمان: کتابخانه مدرسه قطبیه در سده ۶ق و کتابخانه مدرسه قاضی اختیارالدین قرن ۹ق.
نیشابور: مدرسههای متعدد نیشابور از جمله دارالسنه احمد بن اسحاق صبغی که میان ۲۵۸ تا ۳۴۲ق شهرت داشت و خاص شافعیان بود، کتابخانه مدرسه خاتون مهد عراق (وفات: پیش از نیمه قرن ۶ق).
اما مراکز علمی، به مکانهایی اطلاق میشود که به ابتکار فردی علاقمند به کارهای فرهنگی در بعضی از شهرها ایجاد شده بود مانند همان دارالسنه صبغی در نیشابور که از قدیمیترین حوزههای تدریس و تجسس و مباحثه در زمینه حدیث بود. یا رصدخانه مراغه که خواجه نصیرالدین طوسی (۵۹۷-۶۷۲ق) بنیاد نهاد، و کتابخانه بزرگی داشت که تعداد آنرا چهارصد هزار برشمردهاند. یا ربع رشیدی تبریز که رشیدالدین فضلاللّه طبیب تأسیس کرد (مقتول: ۷۱۸ق). رشیدیه دارای مراکز متنوعی داشت که یکی از آنها کتابخانه بود که بنا به نامه وصیتگونه واقف شصت هزار جلد کتاب داشت. همزمان در همان شهر ابوابالبر غازانیه به امر غازان خان (۶۹۴-۷۰۳ق) دایر شد که در آن هم بیتالکتبی ترتیب داده بودند. از همان رده است رصدی که توسط الغبیک (وفات: ۸۵۳ق) در سمرقند ایجاد شد و شهرت آن عالمگیر است.
۵٫ خانقاهها، رباطها و دویرهها
برخی از این مکانها که اغلب جایگاه آمد و شد و اقامت صوفیه بود، کتابخانه هم داشتند. از جمله یوسف عشکتابخانه رباطهای واقع در شهر بغداد را برشمرده است۱۴۶٫ در ایران نمونه مشهور خانقاه شیخ صفیالدین اردبیلی (۶۵۰-۷۳۵ق) در اردبیل بود که کتابخانهای داشت و بعضی از پادشاهان صفوی نیز کتب قدیم و نفیس بر آن وقف کرده بودند۱۴۷، اما عمده آن نفایس را روسها به هنگام جنگهای ۱۲۴۱-۱۲۴۳ق به یغما گرفته و به پترزبورگ بردند. طوماری خطی از فهرست کتابهای موجود آنجا مربوط به سال ۱۱۷۲ق به دست آمده و منتشر شده است۱۴۸٫ کتابهای خطی که در آن باقی مانده بود در دوره سلطنت رضا شاه پهلوی به موزه ایران باستان در تهران منتقل شد.
لنگر جام که مزار شیخ جام (۴۴۱-۵۳۶ق) در آنجاست و در عهد شیخ خانقاه بود کتابخانه نیز داشت. در روضهالریاحین مذکور است: «[شیخ] گفت نصر برو کتاب قاضی را از خانقاه و کتاب اسانید ما را از کتابخانه بیار»۱۴۹٫ سنت نگاهداری کتاب در خانقاههای غالب عرفا تا عصر حاضر بر جای مانده است. چون وفات میکردند معمولاً آنان را در گوشهای از همان خانقاه مدفو ن میکردند، کتابخانه مزار مولانا در قونیه و مزار شاه نعمتاللّه ولی در کرمان نمونهای از آن رویه و اسلوب است.
۶٫ مقابر و مزارها
نگاهداری کتاب بهصورت مجموعه و گاه کتابخانه در مزارهای امامزادگان در میان شیعیان رواج کامل داشت. در اغلب امامزادههای مشهور مجموعهای از کتاب دیده میشود. یکی از قدیمیترین اخبار دراینباره مطلبی است که یوسف عش از الوافیبالوفیات صفدی راجع به مشهد موسی بن جعفر (کاظمیه) نقل کرده و گفته علی بن علی بن روزبهار، کاتب بغدادی وزیر شیعی (وفات: ۶۰۱ق)، کتابهای خود را بر آن مزار وقف کرد. کتابخانههای دیگری در مقابر متبرکه شیعه در نجف و کربلا و سامره هست.
در ایران مهمترین کتابخانه از این دست، کتابخانه آستان قدس رضوی است. قرآنهایی در آنجا هست که از قرن ۴ق (از جمله قرآن وقف شده به سال ۳۶۳ق) به بعد وقف شده است. قراین گویاست که آن کتابخانه احتمالاً در قرن ۹ق مورد استفاده عموم بوده، اما با وقایع متوالی که ناشی از هجوم ازبکها در قرون ۱۰ و ۱۱ق به شهر مشهد بود خدمات کتابداری متوقف میشود. آنچه مسلم است از سال ۱۱۵۰ق کتابخانه دارای تالار مطالعه بوده و مراجعانی داشته است. کتابخانه حضرت معصومه(س) در قم و کتابخانه احمد بن موسی معروف به شاهچراغ در شیراز و حضرت عبدالعظیم در ری از همین سنخ کتابخانهها است.
بر سر گور بعضی از پادشاهان و وزیران هم کتابخانه میساختند. بهطور مثال درباره مزار سلطان محمود غزنوی نوشتهاند که چون در حوادث سالهای ۷۲۳-۷۲۴ق (دوره امیرحسن بن چوپان نویان) هجومی به غزنین وارد شد مجاورانی را که آنجا سکونت کرده بودند به اسیری بردند و «گورخانه او را درهم شکسته اوراق مصاحف و کتب در زیر دست و پا آوردند». رشیدالدین فضلاللّه همدانی هم در وقفنامه خود جای استقرار دو مخزن کتابخانه خود را در دو طرف گنبدی قرار داده بود که جسد او را میبایست زیر آن گنبد دفن کنند.
۷٫ پادشاهان و ملوک
تعداد قابل توجهی از پادشاهان و ملوکی که در قلمرو زبان فارسی حکومت کردهاند علاقمند به گردآوری کتاب و ایجاد کتابخانه بودند. در سلسله آل بویه عمادالدوله (۳۲۲-۳۳۸ق) و عضدالدوله (۳۳۸-۳۷۲ق) و حبشی بن معزالدوله (۳۵۶-۳۶۷ق) و بهاءالدوله (۳۸۸-۴۰۳ق) کتابخانه داشتند. کتابخانههای عمادالدوله و عضدالدوله در شیراز بود. کتابخانه عضدالدوله دستگاهی مفصل و منظم بود. کتابخانه حبشی ابنمعزالدوله که در بصره بود مآلاً به دست برادرش بختیار افتاد، پانزده هزار کتاب داشت. کتابخانه بهاءالدوله در شیراز مستقر بود.
در سلسله سامانیان کتابخانهای که نوح بن منصور (۳۱۷-۳۶۶ق) ایجاد کرده بود به مناسبت آنکه ابنسینا به آنجا راه یافته و وصف آنرا در سرگذشت خود نوشته است شهرت عالمگیر یافت. سخن ابنسینا در آن باره به بسیاری از کتابها انتقال یافته است. میدانیم که چون آن کتابخانه آتش گرفت عدهای نسبت این عمل را به ابنسینا دادهاند.
در سلسله خوارزمشاهی، ابوالحسن علی بیهقی خزانه کتب مأمون بن محمد خوارزمشاه (۳۸۵-۳۸۷ق) را در تتمه صوانالحکمه ذکر کرده و گفته است ابوسهل مسیحی کتابی در تعبیر برای خزانه آن پادشاه تألیف کرد.
در سلسله غزنویان از کتابخانه سلطان محمود (۳۸۹-۴۲۱ق) و کتابخانه سلطان مسعود سوم (۴۹۲-۵۰۸ق)، که مسعود سعد سلمان (وفات: ۵۱۵ق) چندی کتابدار آنجا بود، در متون یاد شده است. این دو کتابخانه در غزنین و لاهور بوده است.
ناگفته نماند که سلطان محمود در لشکرکشیهای خود به ری، دیلمان و شهرهای دیگر که شیعهنشین بود کتابخانههایی را که متعلق به مساجد و مدارس آن گروه بود طعمه آتش ساخت. درباره کتابخانه سلطان محمود مؤلف بحرالفواید مینویسد: «همچنین سلطان غازی محمود سبکتگین گفت همه مرادهای جهان در جهان یافتم مگر یک آرزو: دفترها خواندن و خبرهای گذشتگان دانستن. پس بفرمود تا در شهر غزنین کتبخانه ساختند. چون شب درآمدی علما را جمع کردی تا میخواندندی». میدانیم که عنصری سه منظومه خود را به رسم خزانه یمینالدوله سروده و به نام او معنون کرده بود. در همین اوقات رستم بن علی بن شهریار از سلسله آل باوند کتابخانهای در طبرستان (آمل) ایجاد
کرده بود.
در سلسله سلجوقی سلطان سنجر کتابخانهای داشت و نسبت به دانشمندان بذل توجه میکرد. عمر بن سهلان ساوجی (سده ۶ق) الرسالهالسنجریه فیالکائنات العنصریه را به نام او تألیف کرد و در خطبه آن نوشت: «و بهترین تحفهای که به اهل علم لایق بود کتاب است و خزانه کتاب پادشاه عالم از کتابهایی که تصانیف دیگران است خود معمور است و… خواست که کتابی سازد خدمت خزانه کتب خاص را که جامع بود … ». همچنین در درهالاخبار و لمعهالانوار ذیل احوال حکیم کوشک آمده است که سنجر «به او اعتقاد داشت و اکثر کتب او در خزانه سلطان بودی».
در سلسله سلجوقیان کرمان از دو کتابخانه یاد شده است: یکی کتابخانه مدرسه قطبیه که ممکن است تأسیس اتابک قطبالدین محمد (اتالیق در دربار ارسلان شاه ۴۹۵-۵۳۷ق) بوده باشد، دیگر دارالکتبی که ملک محمد بن ارسلان شاه (۵۳۷-۵۵۱ق)، چنانکه دیدیم، بر در مسجد تورانشاهی بنا کرد و پنج هزار نسخه کتاب داشت.
در سلسله اتابکان یزد، چند تن مدرسههایی در آن شهر بنا کرده و کتابهایی هم در آنها گردآوری کرده بودند. از جمله علاءالدوله گرشاسپ در حدود سال ۵۲۳ق در بنایی که برای مسجد جمعه ساخت قسمتی را به کتبخانه مخصوص گردانید. خود او هم کتابخانهای داشته که از بقایای آن یک نسخه کتاب النجاه ابنسینا موجود است و بر صفحه اولش نوشته است «خزانه الملک الاجل السید المؤید المظفر المنصور شمسالملوک عضدالدین علاءالدوله… ابوکالیجار کرشاسب بن علی بن فرامرز … ».
در سلسله ایلخانان مغول غازان خان (۶۹۴-۷۰۳ق) کتابخانهای بنیاد گذارد و تولیت آنرا به خواجه رشیدالدین فضلاللّه داد. البته اطلاعی مهم درباره آن در منابع نیست و فقط منحصر است به ذکری کوتاه که در جامعالتواریخ (قسمت تاریخ مبارک غازانی) از آن شده است.
در سلسله آل مظفر ذکر کتابخانه سرسلسله آنان، مبارزالدین محمد بن مظفر (۷۱۳-۷۵۹ق) در خطبه کتاب هفت کشور آمده است. مؤلف ناشناخته آن کتاب نوشته که «طرح ربع مسکون» را در آن کتاب برای کتبخانه پادشاه کشیده است.
منابع و پانوشتها در روزنامه موجود است روزنامه اطلاعات چهارشنبه ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۱