۸. رجال دولتی و اعیان مملکتی
بعضی از کتابخانههای این قبیل افراد در زمره کتابخانههای معتبر عصر خود بود. وزرای مهم چون صاحب بن عباد، نظامالملک، نصیرالدین طوسی و رشیدالدین فضلاللّه کتابخانههای خود را وقف بر تأسیساتی کردند که خود برای تدریس و تحقیق به وجود آورده بودند. به طور نمونه نام چند کتابخانه ذکر میشود:
ـ کتابخانه ابنعمید (۳۳۷-۳۶۶ق) وزیر رکنالدوله دیلمی در ری که ابوعلی مسکویه سمت کتابداری آنرا داشت.
ـ کتابخانه امیر نصرتالدوله عزالملک که ابنسینا (وفات: ۴۲۸ق) رساله قولنج را به رسم خزانه او تألیف کرد.
ـ کتابخانه عزیز فقاعی، شرابدار ملکشاه سلجوقی (وفات: ۴۸۵ق) در مرو.
ـ کتابخانه ابوالقاسم علی بن حسین وزیر اتابکان آذربایجان. او کتابخانه و بیت الادویه در کاشان ایجاد کرد.
ـ کتابخانه ربیبالدین ابوالقاسم هارون وزیر معروف به دندان (۶۰۷-۶۲۲ق). در مرزباننامه که به نام او تألیف شده است تفصیلی راجع به همان کتابخانه آمده است۲۱۵٫ یکی از نسخههای متعلق به آن کتابخانه ترجمه تفسیر طبری است.
ـ کتابخانه امیر حاجب حسامالدین کوتوال که نسخه الاغراضالطبیه تألیف اسماعیل جرجانی در ۶۵۳ق برای آنجا کتابت شده است.
ـ کتابخانه ابنعلقمی وزیر عباسیان (وفات: ۶۵۶ق) که گفتهاند ده هزار جلد کتاب نفیس داشت.
ـ کتابخانه جلالالدین زنگی شاه بن بدرالدین حسن دامغانی وزیر که هندوشاه در سال ۷۲۴ق تجاربالسلف را برای کتابخانه او ترجمه و تألیف کرد.
ـ کتابخانه علاءالدین محمد وزیر که نسخه سیره رسولاللّه ترجمه فارسی رفیعالدین اسحاق همدانی، قاضی ابرقوه، (۵۸۲-۶۲۳ق) در ۷۷۶ق برای آن کتابخانه کتابت شد. این نسخه بعدها جزو کتبخانه بایسنقر میرزا شد و دارای مهر کتابخانه اوست.
ـ کتابخانه سید غیاثالدین علی یزدی (مقتول: ۷۴۶ق) وزیر شیخ ابواسحاق در مدرسه غیاثیه یزد.
ـ کتابخانه نظامالدین امیر علیشیر نوایی (۸۴۴-۹۰۶ق) وزیر که در آن بیست و هفت تن از خوشنویسان و نقاشان به کتابت مشغول بودند.
ـ کتابخانه صفیقلی خان، بیگلربیگی چخور سعد، که محمدباقر نقاش به حکم او به خدمت در کتابخانه گمارده میشود.
ـ کتابخانه رحمانقلی سلطان بن رستم محمد خان که نسخه دیوان بدر چاچی کتابخانه ملی ملک به شماره ۵۶۱۳ در سال ۱۰۸۸ متعلق به آن کتابخانه بوده است.
ـ کتابخانه حسین خان شاملو والی خراسان. دیوان امیر علیشیر نوایی مورخ ۱۰۱۴ق به خط حسین شهابی در آن کتابخانه کتابت شده است.
ـ کتابخانه شاهوردی خان، بیگلربیگی لرستان، که نسخه نفحهالروح و تحفهالفتوح در قرن ۱۱ق در آنجا عرض دیده شده است.
ـ کتابخانه اماناللّه اردلان والی کردستان (وفات: ۱۲۴۰ق) در سنندج نسخههایی از این کتابخانه اکنون در کتابخانههای مرکزی دانشگاه تهران، ملی ملک (تهران) و ملی فرانسه (پاریس) موجود است.
ـ میرزا محمدحسین هزاوهای فراهانی از وزرای خاندان زندیه (وفات: ۱۲۱۲ق) که سرهارفورد جونز تفصیلی درباره نفایس آن نوشته است. وزیر مذکور از جونز خواسته بود کتابخانهاش را به هندوستان ببرد در آنجا به فروش برساند. اما از ترس آقامحمد خان قاجار از نظر خود انصراف داد.
داشتن اینگونه کتابخانهها در غالب ولایات نزد حکام و خوانین و بزرگان مرسوم بود و نشانههایی از آنها به وفور در فهرستها دیده میشود. مخصوصاً در دوره ناصری (۱۲۶۴-۱۳۱۳ق) بسیاری از رجال کتابخانههای معتبر داشتهاند: میرزا آقاخان نوری اعتمادالدوله، محمدحسن خان اعتمادالسلطنه، دوستعلی معیرالممالک، حسینقلی صدرالسلطنه نوری، علیاصغر امینالسلطان، علیقلی مخبرالدوله، فتحعلی صاحبدیوان شیرازی، محمدباقر مشیرالملک (اصفهان)، بصیرالملک (شیراز)، محمدباقر عمادالملک (طبس)، امیرحسین شجاعالدوله ایلخانی (قوچان)، یارمحمد سهامالدوله (بجنورد).
۹٫ شاعران و دانشمندان
در طبقه اهل علم و شاعران و دانشمندان مخصوصاً طبیبان و منجمان کتابخانه داشتن امری عادی بود. بعضی از آنها کتابخانه معروفی داشتند و در مآخذ ذکری از کتابخانه آنها شده است. این گروه از کتابخانهها را در شش دسته میتوان برشمرد و برای هرکدام چند نام ذکر کرد.
۱٫ کتابخانههای فقها و علمای دینی
ابنطاووس (وفات: ۶۶۴ق).
فیض کاشانی (وفات: ۱۰۹۱ق).
محمدباقر مجلسی (وفات: ۱۱۱۰ق).
سید نعمتاللّه جزایری (وفات: ۱۱۱۲ق).
محمدباقر شفتی (وفات: ۱۲۶۰ق).
۲٫ کتابخانههای دانشمندان علوم و طبیبان
ابنسینا (وفات: ۴۲۸ق).
ابوحاتم مظفر اسفزاری (وفات: ۵۱۵ق).
حسن بن علی قطان مروزی (وفات: ۵۳۸ق).
عمر بن سهلان ساوجی (وفات: ۵۶۵ق).
۳٫ شاعران و ادیبان
رشیدالدین عمر وطواط (وفات: ۵۷۳ق).
فخرالدین اوحد مستوفی سبزواری (وفات: ۸۶۸ق).
عبدالرحمان جامی (وفات: ۸۹۸ق).
حزین لاهیجی (وفات: ۱۱۸۰ق) که پنج هزار جلد کتاب از پدرش به او رسید و خود بر آن افزود، اما در سال ۱۱۳۵ق در واقعه اصفهان دو هزار نسخه را متفرق میکند و بقیه به غارت رفت.
۴٫ صوفیان و عارفان
پیش از این دیدیم که غالب صوفیه مشهور در خانقاههای خود کتابخانهای داشتهاند. آنها عموماً پس از وفات در همان خانقاه دفن میشدند و کتابخانههاشان تا چندی بر جای میماند. فهرست تعدادی از کتابهایی که صدرالدین قونیوی (وفات: ۶۷۳ق) در اختیار داشت، به خط خود او در مجموعهای باقی است.
۵٫ قاضیان و واعظان
ـ کتابخانه امام مفتیالمشرقین محمد منصور سرخسی واعظ در سرخس٫ سنایی غزنوی (وفات: ۵۳۵ق) قطعهای درباره آن دارد. این واعظ مجموعهای مرکب از خانقاه، مدرسه، کتابخانه و داروخانه تأسیس کرده بود.
ـ کتابخانه قاضی ضیاءالدین که سوزنی سمرقندی (وفات: ۵۶۹ق) قطعهای درباره آن دارد و گفته است همانطورکه برای چشم نزدن بوستانهای با رونق دیگ سیاه شکسته در آنها میگذارند، دیوان مرا به جای دیگ سیاه در کتابخانه قاضی بگذارند. آن کتابخانه ظاهراً در سمرقند بوده است.
ـ خزانه قاضی ناصرالدین نصراللّه بن قاضی قطبالدین احمد قزوینی که مجدالدین ابراهیم ایگی کتاب معراجالاصول را در ۸۸۸ق برای آن کتابخانه تألیف کرد.
۶٫ نقبا و سادات
ـ کتبخانه نقیبالنقبای ری که ظهیرالدین ابوالحسن علی بیهقی (وفات: ۵۶۵ق) دیده بود و در تتمه صوانالحکمه آنرا ذکر کرده است.
ـ خزانه کتب عزالدین یحیی بن شرفالدین (شاید قمی) که رکنالدین دعویدار داعی (وفات: در اوایل سده ۷ق) قطعهای عربی در وصف آن گفته است، از باب اینکه از آن کتابخانه استفاده کرده بود.
ـ خزانه نقیب شاه اسداللّه حسینی که نسخه منتهیالمطلب به سال ۹۸۱ق در قزوین برای آنجا کتابت شده است.
ـ کتابخانه آقا سید ابوطالب خاتم از روضهخوانهای مشهور دوره ناصرالدین شاه که بنا به گفته معیرالممالک چند هزار کتاب خطی و کمیاب در آن کتابخانه بود.
۱۰٫ خاندانها
در تاریخ کتابخانههای ایران اشاره به خاندانهایی که کتابخانه آنها از نسلی به نسل دیگر منتقل میشد و افرادی چند از آن کتابخانهها سهم میبردند، ضرورت دارد مانند خاندان نوبختی (اواخر قرن ۲ تا آخر قرن ۴ق)، خاندان بلعمیان که ابوالفضل (وفات: ۳۲۹ق) و ابوعلی (وفات: ۳۸۳ق) از افراد مشهور آنانند، خجندیان در اصفهان (قرن ۶ق) و خاندان مشعشعیان خوزستان (۸۴۵-۹۱۴ق). در بعضی از خاندانهای مربوط به طبقات علمای دینی گاه کتابخانهها دوام داشته است مثلاً در خانوادههای خوانساری و روضاتی در اصفهان، شوشتری و جزایری و دزفولی در خوزستان.
۱۱٫ محل کتابخانه و ساختمان آن
کتابخانهها در چند گونه جای استقرار مییافتند: خانههای شخصی، مساجد، مدرسهها، خانقاهها و رباطها، ساختمانهای اختصاصی برای کتابخانه، ارگهای سلطنتی و قلعهها.در مورد مساجد و مدرسهها و ساختمانهایی که خاص کتابخانه ایجاد میشد، در بخش پیش یادآوریهای لازم شده است. اما در مورد قلعهها باید متذکر شد که یکی از مهمترین کتابخانهها در ایران کتابخانهای بود که در قلعه الموت استقرار داشت و در آن مخصوصاً کتابهای مورد علاقه اسماعیلیان نگاهداری میشد. تا اینکه در عهد هولاگو قلعه به تصرف درآمد و کتابخانه سرنوشتی دیگر گرفت (سال ۶۴۵ق). عطاملک جوینی اشارتی به آن کتابخانه دارد و نوشته است: «و به وقتی که در پای لمسر بودم بر هوس مطالعه کتابخانه که صیت آن در اقطار شایع بود عرضه داشتم که نفایس کتب الموت را تضییع نتوان کرد. پادشاه آن سخن را پسندیده فرمود و اشارت راند تا به مطالعه آن رفتم و آنچه یافتم از مصاحف و نفایس کتب… بیرون آوردم… و باقی آنچه تعلق به ضلالت و غوابت ایشان داشت که نه به منقول مستند بود و نه به معقول معتمد
بسوختم …» . آن قسمتی که سوزانیده شده طبعاً کتبی بوده است که به مذهب اسماعیلی تعلق داشت. احتمالهایی عنوان شده است که خواجه نصیر برخی از کتابها را به رصدخانه مراغه منتقل کرده است.
از دیگر کتابخانههایی که در قلعه بود، میتوان کتابخانه قلعه بیغرد (نزدیکی شروان قفقاز) را نام برد که در ۲۷ ربیعالثانی ۹۴۰ شاه تهماسپ آن قلعه را فتح کرد. قاضی احمد قمی در خلاصهالتواریخ درباره آن مینویسد: «از قسیم آن مخزونات یکی کتابخانهها بود که چندین سال از جمیع اقطار و امصار به آن دیار برده جمع شده بود. آنها را از قلعه پایین آورده در دولتخانه مبارکه بسان پشته پشته خرمنها زده بود اکثر آنها به خط استادان، نمای مزین به تذهیب و تصویر استادان
بینظیر …». در آن وقت شاهرخ بن سلطان فرخ از امرای محلی حاکم آن نواحی بود.
کتابخانهها در دوران قدیم از جاهایی بود که در آنها کتابت میکردند و بدین مناسبت میبایست نورگیر و روشن باشد. مجنون رفیقی در سوادالخط خود ذیل عنوان کتابخانه نوشته است «بدان که خانه کتابت از چهار طرف درها گشاده باید و کاغذ لیق نهاده و صباح در پیش در شرقی نشیند و نیم روز در جانب جنوبی و آخر روز در طرف غربی».
۱۲٫ جای نگهداری کتاب
کتابها در رف و طاقچه و دولابی گذاشته میشد. بنا به نوشته احسنالتقاسیم گنجههایی در دیوارهای ساختمان کتابخانه عضدالدوله تعبیه شده بود. جز این کتابها را در صندوق و یخدان میگذاشتند. در اینباره ابنسینا نوشته است: «شاه بخارا در این هنگام نوح بن منصور بود. سپس روزی از او دستوری خواستم که به کتابخانهشان بروم و آنچه از کتابهای پزشکی در آنجا هست بخوانم و مطالعه کنم. پس مرا دستوری داد و به سرایی اندر شدم که خانهها و اتاقهای بسیار داشت و در هر خانهای صندوقهای کتاب بود که روی هم انباشته بودند. در یک خانه کتابهای تازی، شعر، در دیگری فقه و بدینگونه در هر خانهای کتابهای دانشی».
در ۱۳۴۳ش از میان پوشش گنبد آستان قدس رضوی مقداری کتب خطی قدیمی به دست آمد. در میان آنها جزئی از قرآن بود که در ۶۱۱ق بر جامع منیع سعی نیشابور وقف شده بود و از آن نوشته معلوم میشود که پس از غارت نیشابور کتاب وقفی مذکور را، که از آن جامع خارج شده بود، کتابخانه مشهد دادهاند. این قرآن وقفنامهای دارد که در آن لفظ صندوق به کار رفته است، به این عبارت:
«وقف هذا الجزء مع سائر اجزائه الی تمام الثلثین مع صندوقه، العبد کافیالدوله والدین خالصهالوزراء عمر بن ابیبکر التائب».
مورد دیگر از استعمال لفظ صندوق در جهانگشای جوینی است درباره غارت و تخریب بخارا، بدین نص: «بفرمود (یعنی چنگیز) که صحرا از علف خالی است. اسبان را شکم پر کنند. انبارها که در شهر بود گشاده کردند و غله میکشیدند و صنادیق مصاحف به میان صحن مسجد میآوردند و مصاحف را در دست و پای میانداخت و صندوقها را آخور اسبان میساخت».
ابیوردی (سده ۹ق) در منظومه انیسالعاشقین گفته است:
زنهار مکن تکیه به صندوق کتاب
سودی نکند کتاب بر پشت حمار
برای پیشگیری آنکه حشرات و کرم به نسخههای کتاب رو نیاورد از وقتی که تنباکو به ایران رسید (اواسط دوره صفوی به بعد)، در اطراف کتابها تنباکو میریختند. آنها که معتقد به دعا بودند بر روی کتاب خود «یا کبیکج» مینوشتند و آن دعا را وسیله حفظ کتاب از موریانه زدگی میدانستند. یکی از مجالس نسخه ممتاز مقامات حریری (پاریس Arabe) صحنه کتابخانهای را نشان میدهد که کتابها در رفهای داخل دیوار اتاقها چیده شده است. مسعود سعد سلمان در قطعهای راجع به کتابخانه سلطان مسعود سوم سروده است:
کند مشحون همه طاق و رف آن
به تفسیر و به اخبار و به اشعار
اصطلاح دیگری که برای حمل کتاب از جایی به جایی بهکار میرفت «قمطر» است. این اصطلاح دوبار در الفهرست ذکر شده است. یک مورد آن است که در مورد کتابخانه واقدی گوید کتابهای او در ششصد قمطر قرار میگرفت و هر قمطری چندان سنگین بود که دو نفر نمیتوانستند جابهجا کنند. به این حساب میتوان گفت که در هر قمطری حدود دویست کتاب جای میگرفته است.
منابع و پانوشتها در روزنامه موجود است