مبادلات فرهنگی ـ فلاحتی ایران و هند دکتر محمدحسن ابریشمی – بخشهفدهم و پایانی
ی
۴٫ زردچوبه: آشنایی ایرانیان با زردچوبه به عصر پارتها میرسد. در منابع پهلوی عهد ساسانی از زردچوبه سخن رفته است؛ اما به کاربرد آن در رنگرزی تصریح شده و به عنوان ادویه مصرفی نداشته و حتی تا دوره صفویه زردچوبه در آشپزخانههای ایرانیان جایی باز نکرده است. در منابع تاریخی، ادبی و نیز سرودههای شاعران پارسیگوی از دیرباز تا امروز بهندرت میتوان کلمه زردچوبه را ملاحظه کرد. حتی دو شاعر خوراکپردازِ عصر تیموریان، یعنی احمد اطعمه و بسحاق اطعمه شیرازی، همولایتی و مقارن حافظ (سده ۸ق)، در سرودههای خویش بیش از صد نوع غذا و مواد خوراکی یاد کردهاند که در چندین گونه از آنها، زعفران در رنگ، رایحه و تزیین بخشی نقش نمایان دارد؛ اما حتی نام زردچوبه را نیاوردهاند.۱۵۱
با استیلای انگلیسیها بر شبهقاره هند و نفوذ روزافزون آنان در خلیجفارس، اشاعه زردچوبه به عنوان ادویه بالا گرفت. زان پس در عهد قاجاریه واردات زردچوبه هند به ایران اوج گرفت و اکنون سالانه در حدود ۷میلیون کیلوگرم مصرف زردچوبه ایرانیان است،۱۵۲ در حالی که خواص و خصوصیاتی که برای آن مطرح میشود، جنبه تبلیغاتی دارد.۱۵۳ زعفران خوب ما را میبرند و زردچوبه هر کیلوگرم وارداتی حدود ۴۰۰ تومان را در بستههای کمتر از صد گرم به بیشتر از بهای یک کیلوگرم آن عرضه میکنند! باری، ریشه یاریزوم (Rhizome) زردچوبه و زنجبیل در سال ۱۳۱۸قر ۱۹۰۰م توسط کاشفالسلطنه به همراه تخم یا نهال چای، قهوه، کنف، دارچین، فلفل، میخک، هل، انبه، گنه گنه و غیر آن در ۴۰۰۰ گلدان از هند به ایران وارد میکند.۱۵۴
زردچوبه در برخی از نواحی کشت گردید، اما به علت فقدان آموزش کشاورزان از بین رفت. پس آن نیز افراد علاقهمند به اقتصاد و کشاورزی ایران ریشه زردچوبه را وارد کردند که به همان سرنوشت گرفتار آمد تا آنجا که زراعت زردچوبه در ایران را غیرممکن تصور کردند. در سال ۱۳۱۰ شمسی یکصد ریزوم زردچوبه از هند وارد و در ناحیه لاهیجان کشت گردید،۱۵۵ در سال ۱۳۱۷ محصول آن به سه تن، در سال ۱۳۱۸ به یازده تن، در سال ۱۳۱۹ به ۳۴ تن و در سال ۱۳۲۰ به ۵۶ تن رسید. در همین سال سید مصطفی شاعلایی (از کارشناسان قدیمی در امور فلاحت) مقدار کمی در اراضی تخت پولاد اصفهان کشت میکند «که نتیجه آن خیلی خوب بود؛ اما این گیاه بیشتر طالب نقاط نسبتاً گرم و مرطوب میباشد».۱۵۶ ظاهراً با درهم ریختن سازمان حکومتی ایران بعد از شهریور ۱۳۲۰ امور فلاحت نیز آشفته شد و کشت و تکثیر این گیاه گرفتار رکود و انقراض گردید. زنجبیل نیز پس از فوت کاشفالسلطنه (۱۳۰۸ شمسی، مدفون در لاهیجان) در سال ۱۳۰۹ در لاهیجان کشت شده، اما به سبب عدم آشنایی کشاورزان از میان رفته است.۱۵۷
۵٫ صندل: معربِ «چندل»، درختی با چوب معطر به رنگ سرخ و سفید، از درختان نواحی استوایی و شبهقاره هند است که در ایران پیشینه مصرف دارویی و صنعتی کهن دارد. واژه مشهور «صندلی» منسوب به چوب این درخت است که در قدیم برای ساختن میز و صندلی و غیر آن از چوب صندل استفاده میکردند.۱۵۸ درخت صندل با چوب سرخ (Pterocarpus santalinus L.) با کاربردهای دارویی، رنگی، عطری و صنعتی از گونه با چوب سفید (Santalum album L.) پرمصرفتر و مشهورتر است. ابوریحان بیرونی شرحی از انواع درختان صندل و خواص و خصوصیات و مصارف آنها را نقل کرده است.۱۵۹سلیمان تاجر سیرافی در قرن چهارم ضمن شرح چگونگی سوزاندن جسد مردگان در هند، به مراسم سوزاندن پادشاه سراندیب (سیلانر سیام) بر روی تودهای از صندل، کافور و زعفران اشاره میکند.۱۶۰ برخی از مستندات دلالت بر آن دارد که امکان کاشت و پرورش درخت صندل در نواحی جنوبی ایران، مشرف بر خلیجفارس و دریای عمان، میسر است. مطابق گزارش شادروان کریم ساعی از قدیمترین کارشناسان جنگل (متوفی ۱۳۲۲ش): در سالهای ۱۳۰۵ و ۱۳۰۷، ناخدای یکی از کشتیهای بادی زنگباری به نام سلیمان، نهال صندل را به ایران میآورد. کارگزاری در بوشهر ۲۰۰ اصله آن را در کنار مرداب و شهر بوشهر غرس میکند و به شکل بیشه کوچکی درمیآید. پس از چندی به دستور فرماندار بوشهر آن را میسوزانند. کارگزار بوشهر مجدداً ۱۰۰ اصله نهال دیگر صندل را غرس میکند؛ ولی باز هم به سرنوشت بیشه پیشین گرفتار میشود.۱۶۱ صاحب این قلم در تیرماه ۱۳۸۳ طی گزارشی، پیشنهاد بررسی کاشت و پرورش درختان صندل در بوشهر و نواحی مشابه را به وزارت جهاد کشاورزی مطرح کرده است.۱۶۲
۶٫ چای: پیشینه آشنایی ایرانیان با چای در حدی است که در منابع طب و داروشناسی ـ نه با مفهوم و مصرف کنونی ـ از آن یاد شده. بیرونی میگوید «چا: نوعی است از انواع نبات و معدن او در زمین چین است، و این جیم ]حرف چ در لغت چا[ را تازیان معرّب کنند و گویند صا. و این نبات را بپزند و در وعایی ]ظرفی[ چهارسو خشک کنند…»۱۶۳ رشیدالدین فضلالله همدانی شرحی درباره کشت و پرورش «چا»، معرب آن «شارشای» نقل کرده است.۱۶۴ مصرف چای در ایران تا عهد کریمخان زند معمول نبود؛ اما در عهد قاجاریه به سرعت رواج یافت، به طوری که از آن روزگار تا امروز همواره یکی از اقلام عمده واردات ایران از هند بوده است. همانطور که اشاره شد، محمد میرزا (کاشفالسلطنه) نهال چای را به ایران وارد کرده که کشت و پرورش آن توفیقآمیز بوده و تا امروز استمرار یافته است.
۷٫ تنباکو: در کمتر از یک قرن پس از کشف قاره آمریکا توسط کریستف کلمب (سال ۱۴۹۲م)، کشت تنباکو و استعمال آن در هند رایج شد. پزشک ایرانی حکیم ابوالفتح گیلانی (متوفی۹۹۷ق ر۱۵۸۹م) طبیب و ندیم اکبرشاه گورکانی، به منظور تلطیف و تصفیه و خنک کردن دود تنباکو، آن را از داخل آب عبور داد و به این ترتیب قلیان اختراع شد.۱۶۵در برخی از منابع اخیر در مورد انتقال تنباکو گفته شده است که «تخمش به توسط پرتغالیها به ایران رسید… و در سال ۱۰۳۸ق ]۱۶۲۸م[ در گیلان کشت میشده است… استعمال دخانیات در دوره صفویه معمول شد، و به قولی از خاک عثمانی به ایران رسید».۱۶۶تردید نیست که رواج استعمال دخانیات از عهد صفویه آغاز شده است؛ اما اینکه توسط پرتغالیها یا از عثمانی به ایران رسیده باشد، قابل تردید به نظر میرسد. این اقدام باید توسط افرادی از انبوه ایرانیانی که بین ایران و هند آمد و شد داشتهاند، صورت گرفته باشد؛ زیرا قلیان را حکیم گیلانی در قرن دهم اختراع کرده و مقارن با آن ایرانیان با استعمال تنباکو آشنا بودهاند.
هند در سال ۱۹۴۷م استقلال پیدا کرد و پس از آن با درایت رهبران، کوشش فرهیختگان و ملیتهای مختلف آن بهتدریج زمینه ترقی و تعالی آن فراهم آمد؛ مطابق نوشته یکی از فرزانگان ایرانی (در سال ۱۳۳۷) و تحلیل کوتاه صاحب این قلم (در سال ۱۳۸۳) از این نوشته، هند بهتدریج جایگاه شایسته خود را در عرصه جهانی به دست آورده است: در جنب قصر رئیسجمهور هند عمارت مجلل وزارت دفاع با سردر و ایوانی مرتفع قرار دارد که بر بالای طاق ایوان آن این بیت به خط نستعلیق بسیار درشت، منقش با رنگ طلا، کتیبه شده است:کیمیا خواهی، زراعت کن که خوش گفت آن که گفتر زرع ثلثانش زر است و ثلث باقی هم زر است. بلی زرع (زر+ع ر عین) دو ثلث این کلمه زر و حرف «ع» در وجه عین به معنی زر مسکوک است. معلوم میشود که دولتمردان هند به حکمت این سخن پندآموز پارسی پی برده و آن را بر طاق وزارت جنگ یا دفاع خود با زر نبشتهاند؛ در واقع آنها در آن سالهای بحرانی تحت استعمار با آن همه فقر، جهل و نکبتی که دامنگیر ملت هند بود، بدون نفت، به جنگ با غول گرسنگی و دیو فقر رفته و عرصه این کارزار مقدس کشتزارها و غلبه بر نیروهای اهریمنی بود. حاصل این نبرد پیروزمندانه به واقع زرع بوده که مصداقی از زر مضاعف است؛ زیرا با زراعت نه تنها حدود یک میلیارد نفر سیر شدهاند، بلکه با صدور مازاد محصولات زراعی زر را عاید خزانه خویش کردهاند و این کشور به برکت زراعت در زمره قدرتهای جهانی درآمده است و فردا ابرقدرتی خواهد بود.۱۶۷
اکنون هند در واقع ابرقدرتی رو به تعالی است و به دور از ترفندهای دیگر ابرقدرتها راه خود را طی میکند. به امید آنکه ایران نیز جایگاه والای خود را ـ با یاری فرهیختگان در رشتههای مختلف علوم و فنون، بهخصوص کشاورزان، باغبانان، کارشناسان امور فلاحت با برنامهریزیهای دقیق و سنجیده مسؤلان مملکت ـ کسب کند و در عرصه جهانی خوش بدرخشد.
پینوشتها:
۱۵۱٫ ابریشمی، زعفران از دیرباز، ۶۵۴، ۶۵۵٫
۱۵۲٫ همان، ص۶۵۵، ۶۶۹، جدول شماره ۴۵ ملاحظه شود.
۱۵۳٫ ابریشمی، فصلنامه بانک و کشاورزی (تهران، ش ۶۹، زمستان ۱۳۷۸) ص۴۵ـ۵۱، مقاله «زردچوبه در ایران»؛ ابریشمی، زعفران از دیرباز، ص۵۰۶، ۵۵۳، یادداشت شماره ۳۷۹٫
۱۵۴٫ علی دهبان (دیپلمه فلاحت)، مجله مدرسه عالی فلاحت کرج، شماره ۳، اردیبهشت ۱۳۱۳، ص۸۰ تا ۸۵، مقاله «زنجبیل و زردچوبه»؛ کاظمی، همان کتاب، ص۳۵٫
۱۵۵٫ علی دهبان، همان مأخذ، ص۸۳، سید مصطفی شاه علائی، مجله ابتکار، شماره مخصوص نوروز، ۱۳۵۰، ص۲۵، مقاله «زردچوبه و تاریخچه کشت آن در ایران».
۱۵۶٫ شاه علائی، همان مأخذ، همان جا.
۱۵۷٫ علی دهبان، همان مأخذ، همان جا.
۱۵۸- فرهنگ بزرگ سخن، به سرپرستی حسن انور، تهران، سخن، ۱۳۸۱، ص۴۷۶۹، ذیل «صندل»
۱۵۹٫ بیرونی، کتاب الصیدنه، ص۳۹۵، ۳۹۶؛ همو، صیدنه، ص۴۴۹، ۴۵۰٫
۱۶۰٫ سلیمان تاجر سیرافی، سلسله التواریخ ر اخبار الصین و الهند، ترجمه حسین قرچانلو، تهران، اساطیر، ۱۳۸۱، ص۷۷، ۷۸٫
۱۶۱٫ ابریشمی، زعفران از دیرباز، ص۳۴۶، ۴۱۹، یادداشت شماره ۶۹٫
۱۶۲٫ پیشنهاد کشت و پرورش درختان صندل را در تیرماه ۱۳۸۳ طی گزارشی کوتاه به معاونت باغبانی وزارت جهاد کشاورزی (آقای مهندس محمدعلی طهماسبی) مطرح کرده. بررسی این پیشنهاد به آقای ابوالقاسم حسنپور (از کارشناسان ارشد باغبانی و جنگل) محول شده و ظاهراً موضوع در حال پیگیری و پژوهش است.
۱۶۳٫ بیرونی، کتاب الصیدنه، ص۱۶۵٫
۱۶۴٫ رشیدالدین فضلالله، آثار و احیاء، ص۸۶ تا ۸۸٫
۱۶۵٫ الگود، همان کتاب، ص۴۶٫
۱۶۶٫ دایرهالمعارف فارسی، ج ۱، ص۶۷۹، ذیل «توتون».
۱۶۷٫ ابریشمی، زعفران از دیرباز، ص۴۳٫