تصمیم به “رای دادن” به این سادگی ها نیست. اگر بدانید چه ساعت ها و روزها می شود که ” بین عقل و دل” و بین ” جسم و روح” یک درهم ریزی عجیبی حاکم می گردد و در نهایت ندایی که می گوید اگر ناامید باشم با فردای امروز چه کنم.
عصر ایران؛ سجاد بهزادی – بارها گفته می شود چرا به روزنه ها و تک پنجره های روشنی بخش، امید می بندم و در بزنگاه انتخابات تصمیم به رای دادن می گیرم و مشارکت سیاسی و مدنی را همچنان نسخه نجات بخش برون رفت از وضعیت فعلی جامعه ایران می دانم؟
تصمیم به “رای دادن” ها به این سادگی ها نیست. به قول استاد محسن رنانی اگر بدانید چه ساعت ها و روزها می شود که ” بین عقل و دل” و بین ” جسم و روح” یک درهم ریزی عجیبی حاکم می گردد و در نهایت ندایی که به من می گوید اگر ناامید باشم با فردای امروز چه کنم.
یکم: مطالبه گری ها کم هزینه تر شود
نظام حکم رانی هر چقدر یک دست تر شود؛ مطالبه گری از آن نیز سخت تر می شود. از طرفی اگر هم مطالبه گری اجتماعی و سیاسی نباشد، هیچ دولتی پاسخگو نخواهد بود.
تجربه نشان داده است مطالبه گری در رسانه ها و حتی مطالبه گری فردی و شهروند محور در دولت های بسته ویک دست، بسیار پر هزینه تر خواهد بود. اما در دولت های میانه رو و اصلاح طلب، مطالبه گری با عمقی بیش تر و در مسیر کارآمدتری به جریان می افتد و هزینه های آن نیز کم تر می شود.
دوم: حوزه عمومی برای جامعه بماند
ما به قدر یک روزنه و کورسویی امیدواریم با رای دادن به پزشکیان، زیست مدنی و حوزه عمومی بیش از این رو به زوال نرود. یورگن هابرماس، فیلسوف اجتماعی و سیاسی آلمانی اعتقاد دارد اگر می خواهیم هنجارها و رفتارهای یک جامعه از طریق مفاهمه و استدلال مبتنی بر تعقل و در شرایطی عاری از هرگونه فشار، زور و در شرایط برابر تولید شود می بایست حوزه عمومی قدرتمندی داشته باشیم.
بسیاری از صاحبنظران بر این باور هستند که مسیر تعقل گرایی و فرصت های برابر در سالهای گذشته به دنبال یک دست سازی نظام حکم رانی، ضعیف و نحیف تر شده است.
سوم: توسعه از طریق تحول خواهی و اصلاحات به متن برگردد
به قدر یک روزنه امید داریم که با رای دادن به پزشکیان؛ اصلاحاتی که در جریان اصلاحطلبی به بنبست خورده است، دوباره به متن بازگردد. مگر می شود توسعه را بدون اصلاحات دنبال کرد؛ حتی اگرتمامیت خواهان بخواهند اصلاحات را برای همیشه دفن کنند؟
جملهای است از سعید حجاریان، در روزهای پایانی دولت اصلاحات که گفت “اصلاحات مرد زنده باد اصلاحات” این عبارت حقیقت روشنی برای هر دولتی است که می خواهد متوقف نماند و از مسیر اصلاحات، به توانمندسازی وتحول گرایی جامعه برسد. ما برای رسیدن به توسعه باید خرد جمعی داشته باشیم و یک دست سازی نظام حکم رانی بالاترین ضربه را به خرد جمعی وارد می کند.
چهارم: در معادلات جهانی قرار بگیریم
به قدر یک روزنه امید داریم که با آمدن پزشکیان؛ کشور بار دیگر در معادلات جهانی خود را قرار دهد و اثرگذار باشد. تحریم ها کاهش یابد و آنقدر وابسته به شرق نباشیم. برخی بر این باور هستند که جبرهای مختصات این سرزمین، بیش از اختیاراتش است و ما به خاطر نوع وضعیت حکم رانی که داریم نمی توانیم در متن معادلات جهانی قرار گیریم.
شاید چندان هم سخن ناروایی نباشد؛ اما دولت هایی هم بودند که در برهه ای از تاریخ با عقلانیت و هوش بالای خود، به گفت وگو با جهان غرب در کنار شرق اهتمام داشتند و اجازه ندادند که تحریم های بیش تر، وضعیت از این که هست ویران تر شود.
پنجم: طبقه متوسط از زوال نجات پیدا کند
به قدر یک روزنه امید داریم که با آمدن پزشکیان؛ طبقه متوسط از قربانی شدن نجات پیدا کند. برخی کارشناسان بر این باور هستند طبقه متوسط جامعه ایران از حدود ۵۵ درصد زمان سید محمد خاتمی به کمتر از ۱۵ درصد زمان فعلی رسیده است.
طبقه متوسط جامعه ایران در سالهای گذشته نه تنها در وضعیت بغرنج اقتصادی گرفتار شد، بلکه اعتبار و منزلت اجتماعی خود را نیز از دست داد. این طبقه در ساختار رانتی کشور له شد و نظام حکم رانی کم ترین توجه به آن نشان داد.
جامعه ایران به شدت نیازمند یک تعادل است و خالی بودن حوزه عمومی از طبقه متوسط سبب تضعیف نهادهای مدنی شده است. تجربه نشان داده است که طبقه متوسط در وضعیت ناکارآمد و پیوستگی دولت های پوپولیستی، سرانجام برای همیشه به قهقراه خواهد رفت.