جلال رفیع – ضمیمه ادب و هنر روزنامه اطلاعات می‌توان گفت که در طول تاریخ، موسیقی از سوی مذهب با تحدید و تهدید مواجه شده و در همان حال نیز در دامن مذهب پرورانده شده است

[جلال رفیع] جهیزیه هنری

می‌توان گفت که در طول تاریخ، موسیقی از سوی مذهب با تحدید و تهدید مواجه شده و در همان حال نیز در دامن مذهب پرورانده شده است.

جلال رفیع – ضمیمه ادب و هنر روزنامه اطلاعات| 

پس حکیمـان گفتـه‌اند این لحن‌هـا
از دوار چــرخ بگـــرفتیــــم مـــا
بانگ گردش‌های چرخ است این که خلق
مـی‌سراینـدش به طنبـور و به حلـق
نـالــه سُــرنــا و تهــدیــد دُهــل
چیزکی مانــد بــدان ناقــور کــل

ثبت ردیف موسیقی ایران در یونسکو، در مهر سال ۸۸ ، برای بحث و فحص در باب موسیقی و عوامل پیش برنده و بازدارنده‌اش، فرصتی است مغتنم و البته جای استاد پرویز مشکاتیان در این میان خالی است.

باری، می‌توان گفت که در طول تاریخ، موسیقی از سوی مذهب با تحدید و تهدید مواجه شده و در همان حال نیز در دامن مذهب پرورانده شده است. آثار زندگی اقوام و قبایل مختلف انسانی در چهارسوی جهان نشان می‌دهد که موسیقی در دامن مذهب یا با مذهب‌زاده شده و (اگر نگوییم در همه موارد) در بسیاری از موارد واقعاً  آیینی و دینی بوده است.

مذاهب و ادیان آسمانی و زمینی، خدایی و بشری، اروپایی و آسیایی و آفریقایی؛ به هرحال هر کدام خود را با نوعی یا انواعی از آیین موسیقایی یا موسیقی آیینی همراه کرده‌اند. با این همه، به ویژه در مراکز و مناطقی مانند ایران که مذهب در طول تاریخش و با وجود فراز و نشیب‌هایش غالباً قدرتمند بوده، نمی‌توان فراموش کرد که موسیقی ـ‌گاه تمام و گاه برخی از انواع آن ـ کم و بیش هدف نقد و رد و طعن و لعن قرار داشته و دارد.

در واقع، ما با یک حالت به اصطلاح «پارادوکسیکال» و متناقض‌نما و ذو حالتین مواجه بوده‌ایم: ادبار و اقبال، نقد و عقد، آفرین و نفرین، حرمت و حلیّت، ردّ و قبول. به عنوان مثال، آوازها و حتی برخی از سازها، در حوزه تعزیه‌خوانی، مولودخوانی، اشعار عزاداری، مرثیه عاشورایی، (به اصطلاح) دَمِ سینه‌زنی و زنجیرزنی و امثال آن، ادامه حیات داده‌اند.

 سنج و طبل و نی، در زمره آلات موسیقی آئینی قرار داشته‌اند و در مراسم مخصوص به کار گرفته می‌شده‌اند.

 اگر، هم موسیقی را به معنای عام آن و هم مذهب را به معنای عام آن در حوزه نقد و نظر ارزیابی کنیم؛ باید زبان حال یکی را خطاب به دیگری چنین بخوانیم:

ای ز تـو  ویـران، دکان و منـزلم
چون ننالم چون بیفـشاری دلـم؟
«ای مرا از خانه بیـرون رانـده باز
روز دیگر سوی خود خوانده به ناز»
چون گریزم؟ زان که بی‌تو زنده نیست
بی‌خـداوندیـت، بودِ بنـده نیـست
«ای ز سویت قهر و خشماگین نگاه
ای به کویت نیز ما را جـان پنـاه»
ای بدی که تو کنی در خشم و جنگ
باطرب تر از سماع و بانگ چنـگ
«چنـگ خوانا چنگ خونینـم ز تو
آفـرینـم از تــو ، نفرینــم ز تـو»
عاشقم بر قهر و بر لطفش به جـد!
بوالعجب من عاشق این هر دو ضد؟۲

موسیقی به معنای عام، سرگذشت و سرنوشت پرفراز و نشیبی داشته است. روزی در همین سرزمین، کسانی حتی سرود مذهبی خواندن جمعی از جوانان و نوجوانان را در صحن حرم هشتمین امام بر نمی‌تافتند. من خود نوار نطق یکی از فقهای بزرگ را در سال پنجاه و هشت شمسی استماع کردم که سخنی سخت اعتراض‌آمیز (قریب به این مضمون) بر زبان آورد:«حرم مطهر اهل بیت عصمت کجا و سرود دسته‌جمعی خواندن عده‌ای نوجوان نابالغ کجا؟ چرا طهارت و قداست این مکان شریف را می‌شکنند؟…».

و آنگاه ایشان یکی از دلایل اسلامی نبودن یا هنوز اسلامی نشدن یا اسلامی شیعی نبودن یا اسلامی کامل نبودن نظام نو استقرار یافته پس از انقلاب سال پنجاه و هفت شمسی را پخش موزیک و موسیقی از دریچه رادیو و تلویزیون اعلام کرد.  نه فقط این قبیل مخالفت‌ها در میان برخی یا بسیاری از خواص وجود داشت (و هنوز کم و بیش مشهود است)، بلکه به طریق اولی در میان عوام هم ـ اعمّ از عوام تحصیل کرده و غیرتحصیل کرده ـ وجود دارد.

دوستی داشتیم که در اوایل دهه شصت ازدواج کرد. می‌گفت عصر یکی از روزها که از سر کار به خانه برگشتم، دیدم همسرم یک دوره کامل نوارهای استاد شجریان را که از دوره مجردی‌ام با خود به محل زندگی مشترک آورده بودم، بیرون ریخته و آنها را دمِ درِ خانه، یعنی در کوچه گذاشته تا شهرداری ببرد!

وقتی اعتراض کردم، مشارالیها فرمود:«به هر حال موسیقی است و موسیقی در هر خانه که باشد، عبادت‌ اهل آن خانه عندالله مقبول نمی‌افتد. »گفتم: «فعلاً مجال بحث و فحص ندارم؛ اما همان‌طور که شما با خود جهیزیه به خانه آوردی، جهیزیه بنده هم همین نوارها بوده است. اجازه نمی‌دهم نوارهای نونواری که تازه خریده‌ام، از خانه به کوچه تبعید شود.»

سال‌های شصت و شش و شصت و هفت اما همه از «فتوای امام خمینی» یاد می‌کردند و شگفت‌زده می‌گفتند: «موسیقی آزاد شد!». البته حقیقت این بود که موسیقی به دو بخشِ دارای «منافع محلّله و محرّمه» تقسیم شده بود و آلات موسیقی نیز تماماً یا بعضاً «آلات مشترکه» نام گرفته بود. آلاتی که می‌تواند برای اقسام محلّله و محرّمه ـ هر دو ـ به کار گرفته شود.

 مذهب، یعنی همان که روزی با موسیقی برخورد قهرآمیز داشت، روزی دیگر برخورد مهرآمیز نشان داد و از خانه بیرون رانده را دوباره در خانه خویش پناهندگی داد.

آنان که از دیرباز با مباحث موسیقی و «غنا» در فقه اسلامی آشنا بودند، می‌دانستند که این قبیل بحث و فحص‌ها و تقسیم‌بندی‌ها سابقه طولانی و تاریخی داشته است. البته بعضی هم پناه دادن به نوعی از موسیقی را، نوعی از پناهندگی سیاسی می‌پنداشتند!
ــــــــــــــــــــــــ
پی‌نوشت:
۱ـ مولانا
۲ـ با همکاری مولوی و نگارنده!

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *