در گفت‌وگو با ایبنا مطرح شد؛ زیست پایتخت با مجسمه‌های سنگی فرهنگی نمی‌شودشکست رویکردهای «پروژه‌محور» شهری

زیست پایتخت با مجسمه‌های سنگی فرهنگی نمی‌شود

سهند منشی، معمار معتقد است، «روایت‌سازی شهری» مهم‌تر از ساخت المان است. یعنی ایجاد فضاهایی که بتوانند با شهروندان گفت‌وگو کنند، حافظه جمعی را فعال سازند و تجربه‌ای ماندگار خلق کنند.

سرویس فرهنگ و نشر خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، فاطمه‌سادات عبادی؛ شهر، چه تصویری از فرهنگ به نمایش می‌گذارد؟ ابزارها برای این تصویرسازی چیست؟ نقاشی دیواری، پارچه‌نوشته، تندیس و سردیس، بازی با نور؟ سهند منشی در تحلیل وضعیت المان‌های شهری در تهران و کلان‌شهرهای کشور، نقدی روشن دارد، این معمار و کنشگر حوزه شهر و معماری که از ابتدای دهه ۸۰ فعالیت حرفه‌ای خود را آغاز کرده معتقد است؛ طراح المان فرهنگی باید «علاوه‌بر اینکه درک عمیقی از بینش و منش مشاهیر داشته باشد، بتواند عمیقاً این درک را در خلق اثر بازتولید کند که قطعاً کار هر هنرمندی نیست.»

به اعتقاد این معمار، «روایت‌سازی شهری» مهم‌تر از ساخت المان است. یعنی ایجاد فضاهایی که بتوانند با شهروندان گفت‌وگو کنند، حافظه جمعی را فعال سازند و تجربه‌ای ماندگار خلق کنند. مجسمه مشاهیر ادبی و فرهنگی مفید است، اما زمانی مؤثر می‌شود که هنرمند درک عمیقی از شخصیت و جهان فکری آن‌ها داشته باشد و اثر خود را در دیالوگ با فضا، تاریخ و هویت محلی ارائه دهد. سهند منشی، معتقد است؛ در جهان امروز، شهرها تنها منطقه حرکت نیستند؛ بلکه صحنه‌هایی برای مکث، تفکر، کشف و تجربه‌اند. بنابراین رویکرد «تک‌بعدی» و «پروژه‌محور» شکست می‌خورد. آثار هنری باید بخشی از تجربه شهری باشند؛ نه شیئی جداافتاده روی پیاده‌رو.

وی می‌گوید؛ در تجربیات جهانی طی چند دهه اخیر، برنامه‌ریزان و مدیریت شهری تلاش کرده‌اند با امر تسهیل‌گری و نه متولی‌گری، محیط‌های شهری را تبدیل به محیط‌های فرهنگی کنند و از متخصصان، هنرمندان و صاحب‌نظران در این باره بهره‌های زیادی برده‌اند. آن‌ها با فضاسازی‌های هوشمندانه در محیط‌های شهری که ساخت المان هم جزوی از آن است. فرهنگ، هنر و ادبیات مملکت خود را بازتاب داده‌اند و تیزهوشانه نه تنها شهروندان بلکه گردشگران را با مظاهر فرهنگی، ادبی و هنری خود آشنا کرده‌اند و به سمت منابع اصلی که عموماً کتاب‌ها هستند، سوق دادند و در این مسیر موفق بوده‌اند.

– با توجه به اینکه به‌صورت حرفه‌ای در حوزه معماری و شهر مشغول به کار هستید و در بحث‌های فرهنگی و ترویجی فعالیت دارید، از مسئله فقر مطالعاتی و لزوم زمینه‌سازی برای توسعه فرهنگ مطالعه با المان‌های کتاب‌محور در سطح شهر تهران بگویید.

شهر و فضاهای شهری عموماً با نظارت و عمل شهرداری‌ها ساخته می‌شوند اما در ادامه آنچه یک فضای شهری را می‌سازد، نقش، عملکرد و تاثیرگذاری شهروندان در این فضاها است. پس فضاهای شهری یک گفت‌وگوی دوطرفه است میان آنچه که ساخته شده، از ساختمان گرفته تا محوطه‌ها و المان‌های شهری و شهروندان. انتظار می‌رود چنانچه طرفین همدیگر را درک کنند بتوانند بر یکدیگر تاثیرات مثبتی داشته باشند. به‌طور کلی در کلان‌شهرها آنچه درباره برنامه‌ریزی، طراحی و ساخت المان‌های شهری می‌بینیم، بخشی از وظایف شهرداری است. در حالی است که در جهان و به‌ویژه کشورهای توسعه‌یافته وظیفه شهرداری‌ها اقدام مستقیم برای توسعه امور فرهنگی نیست.

وظیفه شهرداری انجام امور عمرانی شهر است و در حوزه فرهنگی صرفاً نقش تسهیل‌گر را برای مداخلات نهادهای خصوصی و دولتی در بخش توسعه فرهنگی و هنری در شهرها را بر عهده دارد. آنچه شهرداری‌های کلان‌شهرها در حوزه طراحی و ساخت المان‌های شهری انجام می‌دهند یا تاثیرگذار نیست یا نهایتاً به‌نوعی اقدامات کوتاه‌مدت و صرفاً برای رفع مسئولیت ختم می‌شود. قطعاً ساخت هرگونه المان شهری تاثیر خود را بر روان شهروندان خواهد گذاشت، منتها باید دید، قرار است این تاثیر شعارگونه، سطحی، دم‌دستی و کوتاه‌مدت باشد یا خیر. تجربه نشان داده سازمان‌های فرهنگی و تفریحی شهرداری‌ها عمدتاً نسبت به هزینه و زمانی که صرف می‌کنند ناموفق عمل کرده‌اند. درحالی که المان‌های شهری علاوه‌بر اینکه وارد یک گفت‌وگوی سازنده و بالنده با محیط پیرامون خود می‌شوند باید بتوانند عمیقاً بر روان شهروندان تاثیر بگذارند.

– به‌نظر می‌رسد به‌جای اینکه شهرداری‌ها در این امور نقش تسهیل‌گر داشته باشند، براساس تجربه‌های پیشین متولی اموری می‌شوند که به اعتقاد بسیاری از کارشناسان، نه‌تنها موفق نبوده‌اند، حتی در حوزه ارتقا و توسعه زیبایی‌شناسی برای مخاطب شهری نیز ضعیف عمل کرده‌اند. مثلاً، کتاب موجب دمیدن به روح شهر می‌شود اما فضای شهر عمدتاً عاری از کتاب است.

به‌نظر می‌آید در بدنه شهرداری‌ها، توان توسعه چنین کاری وجود ندارد و تمایلی هم نیست که هنرمندان و صاحب‌نظرانی که برعکس نگاه تک‌بعدی و شعارمحور شهرداری‌ها، دارای نگاهی واقع‌بینانه و چند بعدی باشند را به عرصه بیاورند. مثلاً، اگر قرار است طراحی با محوریت کتاب موجب جلا دادن روح شهر شود، نیاز است که کارگروه‌های مستقل که در آن هنرمندان تاثیرگذار در هنرهای تجسمی، جامعه‌شناسان شهری، طراحان شهری و معماران در کنار یکدیگر به ارائه طرح و برنامه بر اساس وضعیت فضاهای شهری و مخاطبان و واقعیت‌های جامعه بپردازند.

با توجه به تجربه شخصی، مطمئنم چنانچه متولی توسعه فرهنگ کتابخوانی کارگروه‌های مستقلی باشند و شهرداری‌ها فقط در نقش تسهیل‌گر حضور پیدا کنند، با تجربه بسیار موفق‌تری روبه‌رو خواهیم شد. فضاهای شهری در توسعه فرهنگ کتابخوانی می‌بایست اول محل توسعه رفتار کتابخوانی باشند و دوم اینکه بتوانند، جهان مفاهیم تبلور یافته در کتاب‌ها را با فضاهای شهری تلفیق کنند. پس مسئله، می‌تواند فراتر از طراحی و ساخت یک المان باشد؛ شاید المان تنها بخشی از یک ساختار کلی‌تر در فضای شهری با هدف هم توسعه رفتار کتابخوانی و هم ساخت جهانی منبعث شده از مفاهیم کتاب‌ها در فضاهای شهری باشد.

توسعه فرهنگ کتابخوانی یک مقوله چند بعدی و عمیق است و همان‌طور که گفتم اولین مسئله توجه به رفتار مورد انتظار شهروندان است. اگر در یک فضای شهری با توجه به مباحث خلاقیت و زیبایی‌شناسی محیط‌هایی اختصاص یافته برای مطالعه شهروندان فراهم شود و این محیط‌ها با استقبال کتابخوان‌ها مواجه شود، همین رفتاری که آن‌ها در این محیط‌ها انجام می‌دهند یک تبلیغ عمیق و فکر شده برای تشویق دیگر شهروندان به مطالعه است.

زیست پایتخت با مجسمه‌های سنگی فرهنگی نمی‌شود

 چند سالی است در تهران و دیگر کلان شهرها شاهد نصب تندیس و سردیس‌های مشاهیر ادب و فرهنگ، هستیم. نگاه شما به این اقدامات چیست؟

درباره این پرسش باید بگویم که این یک امر مرسوم در فضاهای شهری به‌ویژه در شهرهایی دیده می‌شود که دارای ارزش‌های ناملموس زیادی است. این کار ریشه در تاریخ شهرسازی کشورهای غربی دارد که تندیس مشاهیر خود را در سطح شهر نصب می‌کردند. اینکه چند سالی است در تهران و دیگر کلان‌شهرهای ایران این امر اتفاق می‌افتد؛ به‌طور کلی اقدامی پسندیده است. علاوه‌بر اینکه شهروندان با چهره و منش مشاهیر آشنا می‌شوند، خود می‌تواند تبدیل به عاملی برای توسعه گردشگری در شهرها شود. منتها باید به دو نکته توجه ویژه کرد. اینکه در انتخاب هنرمندانی که قرار است این تندیس‌ها یا سردیس‌ها را خلق کنند دقت ویژه‌ای کرد، چون آن هنرمند باید علاوه‌بر اینکه درک عمیقی از بینش و منش مشاهیر داشته باشد، بتواند عمیقاً این درک را در خلق اثر بازتولید کند که قطعاً کار هر هنرمندی نیست. هنرمندانی را می‌خواهد که خود از نظر ذهنی مولف باشند. دوم مکان‌یابی و مقیاس این تندیس‌ها است که بسیار مهم است و می‌بینیم که بعضاً با بی‌توجه به این موضوع نتوانسته‌اند تاثیر مثبتی را در محیط خود داشته باشند. این کار قطعاً می‌بایست ازسوی متخصصان حوزه شهر و طراحی شهری انجام پذیرد.

– آیا خلاقیتی، در اجرای این دست اقدامات دیده می‌شود؟ اگر پاسخ منفی است، راهکار چیست؟

درباره این پرسش، به چند نکته اشاره می‌کنم؛ اول اینکه به هر حال با ساخت هر المان شهری هنرمند تلاش کرده، امر خلاقه را در کار خود رعایت کند. پس در این‌گونه المان‌ها به هر حال ما با نوعی از خلاقیت مواجه هستیم. ولیکن باید دید این خلاقیت به ایجاد زمینه‌های تاثیرگذاری بلندمدت و پایدار می‌انجامد یا نه؟ دوم اینکه بهره‌گیری از خلاقیت پایدار برای ترویج فرهنگ کتابخوانی نباید مستقیم به امر کتابخوانی در حوزه ساخت المان‌های شهری که می‌تواند بخشی از یک محیط باشد محدود شود. به‌عنوان مثال، یکی از بزرگ‌ترین منابع ادبی و داستانی ما «شاهنامه» است.

قطعاً نسل جوان برای ارتباط با فرهنگ غنی ما نیازمند مطالعه این منبع دست اول و یا منابعی که براساس این شاهکار به‌وجود آمده‌اند هستند. منتها باید این را در نظر گرفت که این اثر عظیم حماسی دارای یک زبان تصویری غنی است. حال فرض کنید جمعی از هنرمندان و متخصصان حوزه شهر دور هم جمع می‌شوند تا یک پارک شهری را براساس این اثر خلق کنند، پارکی که شهروندان با حضور در آن با اساطیر ایرانی آن هم نه به‌صورت دم‌دستی بلکه عمیق و تاثیرگذار آشنا شوند. دیگر نمی‌توان با ساخت چند المان موضوع را حل و فصل کرد.

برنامه‌ریزی، طراحی و اجرای چنین پارکی مستلزم همکاری شاهنامه‌شناسان خبره، هنرمندان حوزه‌های تجسمی، طراحان شهری، معماران و طراحان صنعتی است که به‌صورت یکپارچه در ابتدا به مفهوم‌سازی برای آنچه در این پارک اتفاق می‌افتد بپردازند. این مفهوم‌سازی باید در نهایت یکی از اهدافی که دنبال می‌کند، هدایت مخاطبان و شهروندان برای مراجعه به منبع اصلی یعنی «شاهنامه» مکتوب باشد.

مخاطبان و شهروندانی که با دو دهه پیش، بسیار تغییر کرده‌اند و آگاه‌تر شده‌اند. شهروندانی که تجربه حضور در این پارک را دارند علاوه‌بر اینکه می‌بایست با جهان اساطیری این اثر ادبی و حماسی بزرگ آشنا شوند، تبلور مفاهیم آن را در دنیای امروز ببینند و درک کنند تا از چهارچوب‌های اخلاقی و فرهنگی این جهان اساطیری برای نیازهای فکری امروز خود استفاده کنند. هنگامی که این پارک بتواند این‌گونه بر مخاطبان خود اثر بگذارد می‌تواند مخاطب علاقه‌مند را به سمت مطالعه منبع اصلی سوق دهد. حال فرض کنید در این پارک، فضایی برای برگزاری جلسات شاهنامه‌خوانی پیش‌بینی شود، حال ببینید چگونه در حوزه رفتارشناسی می‌تواند به ترویج فرهنگ مطالعه کمک کنند.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *