غارهای ایران چشم به راه جهانگردان
گرایش دوباره به غارنشینی !
ی
پنج تن از غارنوردان ایرانی برای نجات جان غارها از نیستی، جان باختهاند؛ این در حالی است که غارنوردان و جهانگردان اروپایی (به سببهایی)گرایشی به تماشای غارهای شگفت ایران ندارند! گنجِ غارها شاید حقیقت نداشته باشد، ولی بنگاههای جهانگردی(توریسم)در دنیا کوشیدهاند به خود، مسئولان و مردم دنیا بباورانند که گنج، مگر در غارها در جای دیگر نیست. ولی ایران با وجود داشتن غارهای یگانهای همچون غار «دوسر» مهریز یزد، «نمکدان قشم» و «پر-آو» کرمانشاه نتوانسته است این باور را به مسئولان بباوراند. ایران ۱۱ غار آماده پذیرش جهانگردان دارد و ۲ هزار غار متنوع دیگر را هم میتواند برای ورود جهانگردان، آماده کند.
گردشگران داخلی، درآمدزا نیستند ولی جهانگردان با خود ثروت به درون کشور میآورند، از اینرو ستارههای هتلهای گردشگری کشور در نبود جهانگردان، پَرپَر میشود. همه پیشبینیها نشان از شکوفایی بازار جهانگردی در پیِ توافقهای سیاسی بود، ولی هتلها همچنان تهی از جهانگردند و ستارههاشان نشکفته میریزد. سهگام نخست برای زندهسازی(احیای) جهانگردی، اعتمادسازی جهانی، رهبانی از پسافت(میراثِ) پیشینیان و پرداختن به زیرساختهاست، که از هیچیک نشانی نیست.
روستاهای فراموش شده
امید به جهانگردی از میان رفته و یگانه امید جوانان روستایی، تهران است. با این تصور که تهران هم درد بیکاری را درمان میکند و هم نبود مسکن را جوابگوست و همچنین نداری و بیچیزی در آن معنا ندارد!
تهران و فقط تهران! تهران انگار هم یگانه شهر ایران است و هم یگانه مکان برای کسب درآمد.
اما گردشگری روستایی، نه ویژگیِ فقرزدایی دارد و نه الگوی برجستهای در پیشه(صنعت)جهانگردی است. گفتههای کارشناسان جهان نیز همه اشتباه است که جاذبههای فراوان روستاها، میتواند نقش بسزایی برای جبران بیکاری و بیدرآمدی جوانان روستایی و نکوچیدن بیشتر آنان به شهرها بازی کند!
برای نمونه، روستاهای شهرستان گالیکش مگر چه دارند؟ تاریخ ۱۰۰ هزارساله پارک ملی و ذخیرهگاه زیستی، آبشارها و وجود نژادهای اسبهای ترکمن، باغهای سرسبز و آبوهوای کوهستانی چه ارزشی دارد؟! غار ۱۰۰ هزارساله کیارام(از پرپیشینهترین مکانهای زندگی انسان) هم که اهمیتی ندارد!
توریسم طبیعی، توریسم فرهنگی، توریسم زیستی و اکوتوریسمکشاورزی(اگرو توریسم) معنی ندارد! از بنیاد، معنی توانمندسازی اقتصادی مردم بومی و ایجاد مهارت در تورگردانی چیست؟ سازمان گردشگری جهانی هم دچار توهم است که در گزارش سال ۲۰۱۴ میلادی خود گردشگری را پایه پیشرفت جامعههای واپسمانده دانسته است!
به جهانگردان(توریستهای) دنیا چه مربوط اگر روستای غارِ قوریقلعه(کرمانشاه) دارای ژرفای۳۱۴۰ متر است و دارای تالارهای بزرگ(مریم، کوهانشتر، برزخ و بلور)! و یکی از بزرگترین غارهای آبی خاورمیانه و با پیشینه ۶۵ میلیون سال!
حسین فیروز زادگان ـ کارشناس باستانشناسی در اینباره میگوید: «در مورد جایگاه غارها در بازار صنعت گردشگری، گمانی نیست. هنگامی که «بانک داده» ویژه غارها در زمینشناسی، دیرینهشناسی و باستانشناسی وجود دارد، همه نشانگر اهمیت غارها است. ویژگی طبیعی و ریختشناسی(مورفولوژیکی) روستاها، شیوه زندگی، آداب و مراسم و فرهنگ روستاها، بافت روستایی خانهها و سازهها و کلبهها و خانههای سنگی و کاهگل و دستسازهای بومی، از جاذبههای محبوب نزد جهانگردان است. همچنین جاذبههای دستنخورده پیرامون روستاها و کشت وکار، جانوران بومی، گیاهان دارویی و کمیاب، بناهای تاریخی و باستانی و خورشهای سنتی، از دیگر توانمندیهای روستاها در جذب توریست است.»
نقش غارها در جهانگردی
ترکیه با سرمایهگذاری روی غارهایش، پژوهشهای زیادی انجام داده است و چندده میلیون گردشگری که هر سال روانه آنجایند، فقط به سوی کنار دریا نمیروند، بلکه از غارها نیز دیدن میکنند، ولی سهم کشور ما از صدها هزار غارنورد در جهان، هیچ است.
در ایران غارهای هنوز یافتنشده که ارزش تماشا و پژوهش و کاوش دارند، به ویژه در کوههای زاگرس زیاد است که میتوانند به جهانیان شناسانده شود. غارهای زیادی همچو غار یخمراد، یا غارنمکی وجود دارد که هریک میتواند گروههای غارنورد و غارگرد و طبیعتدوست جهان را به سوی خود بکشاند.
حسین فیروز زادگان در این باره میگوید: «غار علیصدر که زندهسازی(احیای) آن هزینه میلیاردی برداشت، رنگ جهانگرد ندیده و فقط مهماندار گردشگران ایرانی مانده است. غارهای دیگر هم اگر هم سرمایهگذاری شود، به سببهای سیاسی بسیار، جهانگردان اروپایی و غربی نخواهد داشت. برای نمونه در برخی از آنها شهرداری در مقام سرمایهگذار ورود کرده، ولی سرآخر به سوددهی نرسیده و پرداخت حقوق کارکنان هم زمین مانده است، زیرا فقط رونق صنعت گردشگری نجاتبخش آنها است، در حالی که سهم اقتصاد ایران از این صنعت حتی ۲ درصد هم نیست. در یک جمله، شکوفایی بازار صنعت گردشگری، نیازمند حضور ۲۰ میلیونی جهانگردان خارجی در ایران است! و تا مانند کوبا اعتمادسازی سیاسی نشود، ایران روی انبوه جهانگردان را نخواهد دید. همه مسئولان در سخنرانیهای خود ایران را در توریسم، یگانه در جهان میخوانند، ولی همه آنها فقط سخنرانند و نه اهل عمل. برای همین، همه دستاندرکاران گردشگری فقط گوش میکنند ولی باور نمیکنند، چون هیچگاه کسی گامی بنیادی در راه تعامل با جهان بر نداشته است.»
غارهای آبی
در سال شاید یکی دو تور خارجی برای غارنوردان در ایران برگزار میشود که فقط پژوهشی است. در این وضعیت باید حق داد که هیچ مایهداری، حاضر به دستبهجیب کردن و سرمایهگذاری برای رونق غارگردی نباشد. به گفته حسین فیروز زادگان: «ایران با این که برای جهانگردان ماجراجو، ربایش(جاذبه)ویژه دارد، ولی همه ویژگیهایش شناسانده نشده است، مگر این که گاهی کارشناسان غربی که برای بررسی ثبت جهانی یک غار به ایران میآیند، در جستارهای خود از غار نمکدان نام ببرند یا عکسهایی را در ماهنامههای تخصصی و جهانی و پرخواننده خود، به چاپ برسانند.»
او میافزاید:«شاید کمتر کسی بداند که غار «پُر-آو»(پر آب) در نزدیکی کرمانشاه و در بلندی ۳ هزار متری کوههای تاقبستان و بیستون و با ژرفای ۷۵۰ متر از سوی غارنوردان انگلیسی در سال ۱۳۵۲ نویافت(کشف) شده است و برای همین در آن کشور «بنیاد غار پر-آو» وجود دارد.
«غار پر ـ آو یا«اورستغار» از سختگذرهای روزگار است، تا آن اندازه که هر غارنوردی تا کنون در آن مُرده، همانجا خاک شده است، زیرا بیرونکشیدنش شدنی نیست! بخشی از دالانهای درون غار چنان تنگ است که باید«یکبری» رفت، حال بپندارید که یک کیسه پر از آشغال هم به دست داشته باشید! یکی دو سال پیش، نخستین پاکسازی این غار از سوی ۴۰ غارنورد، همراه بود با بیرونکشیدن ۵۰۰ کیلوگرم آشغالِ جامانده از کسانی که در گذشته، توفیق رفتن به درون غار را یافته بودند. این غار در کوهستانی است که در آن حتی اَستر(یابو) هم یافت نمیشود که آشغالها را بار بزنند و ببرند. «بیشتر غارهای ایران توانایی ورود غارنورد و جهانگرد(توریست) را دارد. حتی جهانگردان ماجراجوی خارجی مشتاقند غار «دوسر» در یزد، چهارمین تالار بزرگ جهان را ببینند که به سبب عمودیبودن، امکان ورود به آن سخت است.
«یا (غار کتلهخور)چهارفصل است و همزمان در گوشهای بهاری و در گوش دیگر تابستانی و جای دیگر نمناک! آویز(قندیل)هایش مانند گلکلمی، شیر خفته، پنجه شیر، پای فیل، بیوگ(عروس)، سگ شکاری و نخل سوخته است؛ کتلهخور(تپهخورشید)زنجان، با دهانه ورودی سهگوش(مثلث) خود ۳۰ میلیون سال در دل کوه «ساقیزلو»”، خوش نشسته است. پیشروی در درون غار نیاز به ۸ متر سینهخیز رفتن دارد. همانند دالانها، گذرگاهها، ستونهای سترگ و آویز(قندیل)های درونتهی و نئیفام آن را در کمتر غاری میتوان به تماشا ایستاد.
«و غار گلجیک که نه فقط از آسمانه(سقف)، بلکه از میان سنگهای کف نیز، رگههایی از نورهای دلانگیز به درون غار باز میتابد. غار گلجیک زنجان، تاریک است و یگانه سوسوی آن پرتو چشمان خفاشهاست و اشیای غار، اسکلت جانوران و کاسه سر انسان است! این یگانه غار(به لحاظ ترسناکی)پیشتر پناهگاه انسانهای پیشاتاریخ بوده است و اینک «خانهگاه»خفاشان! ورود به قلمرو آنها باید آرام و توام با سکوت باشد که آرامش جانوران به هم نریزد. از اینرو بهترین زمان، بیگمان(هنگامه غروب)است که خفاشها برای ضیافت شام، به بیرون پر میکشند.»
غاری از دوران اشکانیان
به گفته مصطفی کُردسِری ـ کارشناس موزهداری، غار آهکی کرفتو(شهر دیواندره، استان کردستان)غاری «دستکند» است و ایرانیان باستان بیبهرهگیری از نیروی برق و فقط با ابزارهای دستی و برای یک زندگی ایمن، کوه را شکافتند. این سازهای است از دوران اشکانیان(سه سده پیش از زادروز مسیح) که وقتی پا به درونش میگذاری، بافت و ساخت آن و طرحهای کندهکاریش، شگفتزدهات میکند. بر کتیبهای نوشته شده، هرکه به این خانه وارد شود، ایمن است.
به باور کُردسری:«هر غاری نیازِ ماجراجوییِ غارنوردان را تامین نمیکند، مگر غارهای چهارآشکوبه و پر رازورمز و ۶۵ میلیون ساله مانند غار یخمراد(روستای گچسر استان البرز)، که دارای ۳ تالار بزرگ، ۳ یخچال زیرزمینی و ۷ چاه است. بخشی از غار نیز به گونهای شگفت، ۴ آشکوبه است.
«هر غارنوردی، همزمان با رفتن به غار پُر ـ آو(پرآب) خود را لبِ آب هم میبیند، زیرا این غار ۱۲ کیلومتری در خود خانیچههای زیادی با ژرفای ۱۴متر پنهان کرده است. میتوان در تالارهای آن به گشت وگذار پرداخت و آرامش گرفت.
مصطفی کردسری سپس از غار «سم» میگوید:«از نشانگان پُر پیشینگی غار سم، وجود یک سنگواره خفاش پیشاتاریخ است و ۱۰ برابر بزرگتر از خفاشهای کنونی! غار «سم» در بلندیهای ۱۷۰۰ متری کوه خواجه قنبر(استان گلستان)با دالانها و تاقهای زیبا و درخشش آب و دارای ۳۷۵ متر ژرفا و ۲۱ چاه آب. پیشگاه غار خرچنگرو(تنگ) است و باید مانند خرچنگ یکبری رفت و حتی امکان برگرداندن سر نیست. کاهش شدید دمای آن تا ۶ درجه را نیز فقط غار نوردان کارکشته و دارای ابزار میتوانند تاب آورند. گذر با کوله از دالانهای غار سم، به سبب هزارتو بودن دشوار است و اگر کسی دچار آسیب شود، امکان یاریرسانی نیست.»
غار سنگشکنان
این غار را(به گفته مصطفی کُردسری) سنگتراشان استان فارس(در نزدیک شهرستان جهرم) در زمان صفویه و با دستان خود به وجود آوردهاند. سنگشکنان هنگام برداشت سنگ برای جلوگیری از ویرانی غار، هر از چندمتر پیشروی، ستونهایی را به جا گذاشتهاند که سبب زیباییِ بیشتر شده است. دهانه غارهای سنگی درون کوه، به اندازهای بزرگ است که میتوان با خودرو در آن به آمدوشد پرداخت. غار ۲۰ هزار متری سنگشکنان از زیباترین غارهای دستساز سنگی است و دارای ۲۰ ورودی و ۲۰۰ متر درازا و ۱۳۰ متر پهنا است.
به گفته کردسری:«غارِ روستای قوریقلعه(کرمانشاه) دارای ژرفای۳۱۴۰ متر است و با تالارهای بزرگ(مریم، کوهانشتر، برزخ و بلور)! و یکی از بزرگترین غارهای آبی خاورمیانه و با پیشینه ۶۵ میلیون سال است. این غار نیز برای نخستینبار از سوی غارشناسان انگلیسی و فرانسوی در سال ۱۳۵۶ خورشیدی یافت شد. ژرفای خانیچه(حوضچه)های این غار به ۱۴ متر میرسد و همچنین یادگارنوشتهای روی دیوارهای این غار و شکستگیها، البته نه نشان از آگاهی گردشگران دارد و نه رهبانی مسئولان از میراث طبیعی!
«در کاوشهایی از این غار، ۸ آوند(ظرف)نقره با کندهکاری کبک و دُرنا و نوشتار پهلوی و چند آوندِ گِلی و نیز ۱۵ سکه ساسانی(یزدگردسوم) از پایانههای دوران ساسانی یافت شده است. این غارها در۵۰ هزار سال پیش، خانه شکارچیان دوران سنگ بوده است.»
آسیبشناسی غارها
هنگامی که جهانگرد نیست
(به باور مصطفی کردسری)به جایش آسیب هست. او در ادامه گفت و شنود با روزنامه اطلاعات میگوید:«موزههای طبیعی کشور مانند غارها و سنگنگارهها موزههایی در بادند و به سبب نبود مدیریت، از انسان و آب و هوا زخم برداشتهاند، زیرا در گردونه چشمانداز مسئولان، غارگردی وجود ندارد و انگار این پدیده مُرده است.»
او میافزاید:«در روستای غار قوریقلعه(کرمانشاه)، از سردولتیِ گردشگران ایرانی، الگوی ساخت خانههای روستایی دگردیس شده و برخی آبها آلوده و بخشی از باغها ویران و جنگل دچار آسیب و نیز زمینها تغییر کاربرییافته است.
«آسیبهای بزرگ، زیرِ سرِ غارگردهای گنجیاب است، نه غارنوردان و غارشناسان آکادمیدیده که با دانشاند و با تکنیکهای ورود به غار آشنا و با هدف رهبانی وارد میشوند و نه رهزنی. یکی از آسیبشناسی غارها، نگاه یکسویه اقتصادی به آنها است که سبب شده غارهای ایران(غارچال نخجیر، غار علیصدر و…) رو به مرگ برود. نبود آگاهی در میان گردشگران، سبب شده است که هر کس با ابزارهای گوناگون به جان قندیلها و آویزها بیافتد و تکهای به یادگار ببرد. در همه جهان، غارنوردی نیازمند دانشی است که باید به غارنوردان و تورهای گردشگری انتقال یابد، ولی ما از این آموزش غافل بودهایم. ناگفته نماند که با شکلگرفتن انجمنهای غار و غارشناسی ایرانیان، گامهایی در این راه برداشته شده است.
در کشورهای پیشرفته برای ورود به غارها، ظرفیتی قابلتحمل پیشانگاری شده است و بر همین پایه، درخواستهای برگزارکنندگان همایش، غارنوردان، گردشگران و تورها به نوبت پذیرش میشود و برنامهها با همراهی امدادگران و آموزشدهندگان پیش میرود.
اعتمادسازی
به باور مصطفی کردسری، جهانگردان آمریکایی که از ایران به کشور خود باز میگردند، از برخورد بسیار گرم و دوستانه هموطنانمان سخن میگویند، ولی باز میبینیم که جهانگردان رو به سوی کوبای کمونیست روانند، ولی به ایران نمیآیند. انگار کسانی در غرب دوست ندارند شهروندانشان از غارها و پدیدههای طبیعی ایران لذت ببرند. همچنان خبرها داستان از این دارد که وزارت خارجه آمریکا به شهروندانش برای سفر به ایران، هشدار میدهد. البته شماری از بنگاههای جهانگردی در آمریکا برای گروههای گوناگون مانند مهاجران هندی یا مسلمانان مهاجر شهروند آنجا برای سفر به ایران کُنشگری دارند، اما همانگونه که گفته شد بیشتر برای غیرآمریکاییها!
برای نمونه نیویورکتایمز در سیاهه مکانهای پیشنهادی خود برای سفر در سال ۲۰۱۵ میلادی، کوبا را به گردشگران آمریکایی سفارش میکند. گام نوین اعتمادسازی روابط دوکشور امریکا و کوبا، پیشدرآمدی شده است برای افزایش سفر شهروندان آمریکایی به کوبا. این روزنامه با بیان این که کوبا تاکنون به نام کشوری قدغن برای آمریکاییها خوانده میشد، بر امکانات و جاذبههای این کشور و فضای فرهنگی پر جنبوجوش کوبا تاکید کرده است.
در سال ۲۰۱۶ میلادی کشورهایی را که نیویورکتایمز در سیاهه خود به آمریکاییهای جهانگرد پیشنهاد میکند، ایتالیا، کوبا، شیلی، سنگاپور، آفریقای جنوبی، بولیوی، دانمارک و مقدونیه است.
ع٫درویشی