طالقانی مرد اندیشه و نظر دکتر غلامعباس توسلی
ظهر روز جمعه شانزدهم شهریور ۵۸ آیتالله سید محمود طالقانی آخرین نماز جمعه خود را که در واقع وداعی با شهدای هفده شهریور و سایر شهدای انقلاب اسلامی و همه مردم ایران و نمازگزاران بود دربهشتزهرا با شکوه فراوان برگزار کرد و دو روز بعد جان به جان آفرین تسلیم نمود و خلقی را در ماتم خود فرو برد. طالقانی در هفتاد سال زندگی تحت تاثیر فشارها و مرارتها و رنجهایی که بیش از چهل سال در زندانها و شکنجهگاهها و تبعیدگاهها تحمل کرده بود و دغدغههایی که یک عمر بهخاطر حفظ و ایمان به نجات وطن داشت زودتر از انتظار و در زمانیکه کشور به وجود و حضور او هنوز شدیداً احساس نیاز میکرد از میان ما رخت بربست و یاران خود را تنها گذاشت. امروز پس از گذشت۳۶ سال از مرگ آن فقید سعید هنوز فقدان آن بزرگمرد تاریخ معاصر احساس میشود و نیاز به وجود او برای قاطبه ایرانیان زنده و جاویدان است، اما گفته-ها و نوشتههای هدایتگر طالقانی در میان ما نورافشانی و پرتوافکنی میکند. آیتالله طالقانی هرچند بخشی از عمر پر ثمر خود را در حوزه گذراند و از محضر بزرگانی همچون شیخ عبدالکریم حائری یزدی و بزرگان دیگر خوشه چید و تا مرحله اجتهاد پیش رفت و از دانش و معارف حوزوی عمیقاً بهرهمند بود – تا جایی که از مفسران بنام زمان خود به شمار میرفت – اما تلاش داشت که نه فقط با علوم جدید نیز آشنا و از آن بهره برگیرد بلکه دامنه شناخت خود را در حوزههای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی گسترش میداد تا بتواند چنانکه میخواهد به زبان دانشجویان و دانشگاهیان با آنها همسخن شود و به گفتگو بپردازد. لذا حضور در اجتماع جوانان روشنفکر و تحصیلکرده و دانشجویان میتوانست اثرات مفیدی بر آنها بگذارد.
او بسیار دوستانه و بیمضایقه در جلسات و محافل آنها حضور مییافت و برای آنها سخنرانی و بحث علمی و قرآنی میکرد. بهعلاوه ایشان از دو یار صمیمی و دیرینش مرحوم مهندس مهدی بازرگان و دکتر یدالله سحابی جدایی ناپذیر بود. بهطور خلاصه طالقانی مرد اندیشه و نظر، مرد حرکت و نهضت آفرینی و مرد عمل و حضور در صحنه بود. او حوزه و دانشگاه را در خود جمع کرده بود.
هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق ثبت است بر جریده عالم دوام ما