نگرانی‌های امروز جامعه مدنی محمد مطلق روزنامه‌نگار

اگر تا همین اندازه قبول کنیم که همه جمعیت حاضر در خیابان نه اراذل و اوباش یا عامل موساد و سیا و ام‌ای ۶ و عربستان،
بلکه خواهران و برادران و پدران رنجدیده ما هستند و حساب‌شان از برخی تندروهای قانون‌شکن جداست، نیمی از راه را برای آشتی ملی رفته‌ایم. اگر تا همین اندازه قبول کنیم که جمعیت
کف خیابان همان محرومانی هستند که از سال ۸۴ تا ۹۲
همه شیره زندگی آنها مکیده شد و از سال ۹۲ تا همین چند روز پیش، از سوی رسانه‌ها و تریبون‌های افراطی، مورد حمله امواج ناامیدی بوده‌اند به کلید حل معما رسیده‌ایم. اگر قبول کنیم که قاطبه مردم ایران خواستار اصلاح ساختارها و روابط قدرت
و قوانین برای رفع فساد و انسداد هستند و اگر بپذیریم آنچه را که جامعه اصلاح‌طلب و جامعه مدنی ایران می‌خواهد، الزاماً جناحی سیاسی به نام اصلاح‌طلبان نمایندگی نمی‌کنند، دیگر ، خوانش عصیان و تمرد از اعتراض ها کمرنگ می شود.
۱- بپذیریم که لااقل بخش عمده‌ای از آنچه امروز در خیابان‌ها شاهدش هستیم،
ثمره تلخ درختی است که جدی نگرفتن اغلب مطالبات منطقی و قانونی مردم
آن را برخاک نشاند. آن روز جامعه مدنی ایران ناامید از اصلاح با دیوار بلندی از یأس مواجه شد و هرچه کوبید، دری باز نشد که نشد تا آنکه دوباره راضی شد آخرین برگ کوپن خود را تقدیم صندوق رأی کند به امیدی که دریچه‌ای بگشاید. دریچه، گشوده شد
اما تیترهای نیشدار و برنامه‌های «من می‌دانم» رسانه‌ها و هشتگ‌های پشیمانی و توهین‌ها و تهمت‌ها، کار خود را کرد و برادران غیور افراطی کوشیدند به جامعه القا کنند که دیگر کارایی نظام برای حل مشکلات زیر سؤال است. آنها به خیال خود با ساماندهی گروهی از مالباختگان تلاش کردند دولت را زیر ضرب گرفته و انتقام حاشیه‌نشینی سیاسی خود را در انتخابات بگیرند. اما افسوس و هزار افسوس که تنها ۲ ساعت مدیر پروژه بودند
و آنچه نمی‌بایست اتفاق افتاد. آنان برخلاف هشدارهای رهبری در مسیر فعال کردن گسل‌های اجتماعی و سیاسی گام برداشتند.
۲- پس از انتخاب حسن روحانی برای دومین بار به‌عنوان رئیس جمهوری ، جریانات روز به ‌گونه‌ای رقم خورد که جامعه مدنی هم از اصولگرایان و هم از اصلاح‌طلبان سرخورده شدند. حالا با جامعه مدنی رو به رو هستیم که از یک سو با جمعیت
کف خیابان همدلی می‌کند و به آنها حق می‌دهد و از سوی دیگر نگران هزار و یک‌جای دیگر است؛ اینکه نکند آخرین دریچه را ببندند و یکسره همه امور به دست افراطیون بیفتد، اینکه نکند در این بلبشو، عیار خشونت بالا برود و امنیتی  که در این سال‌ها
به آن بالیده‌ایم یکسره از دست برود، اینکه مبادا انتلکتوال‌نماها با تریبونی که رسانه‌های خارجی در اختیارشان گذاشته‌اند، از اعتراض و اغتشاش، آشوبی بزرگ‌تر بسازند، اینکه مبادا از فردا رجزخوانی‌های مغایر منافع ملی شروع شود که چنین کردیم
و چنان کردیم … با به خانه راندن هر حرکت اجتماعی، مقدمات حرکتی بزرگ‌تر
و رادیکال‌تر را پی‌ریخته‌ایم و اینکه مبادا…
۳- بله می‌توان از هر تهدید فرصتی بزرگ ساخت اما اگر هم تهدید و هم فرصت را بدرستی شناخته باشیم. آقایان، برادران، حضرات! یک بار برای همیشه دست از جلسه بازی برداریم و به جای نشستند و گفتند
و برخاستند، صدای مردم کف خیابان، صدای استادانی که به زور بازنشسته کرده‌ایم، صدای منتقدانی که خانه‌نشین کرده‌ایم، صدای اقتصاددانانی که مدت‌هاست از بحران‌های چند وجهی زیست محیطی، حاشیه‌نشینی، بیکاری
و لزوم سرمایه‌گذاری خارجی و رفع موانع گردشگری می‌گویند، صدای بخش خصوصی
که فریادش از دست ویژه‌خواری‌ها بلند است، ناله فرو‌خورده روزنامه‌نگارانی که قلم‌شان را محدود کرده ایم، بشنویم. شاید خیری در آن باشد. شاید خیری در این اتفاقات باشد که حتماً هست؛ اگر…

 

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *