حجاریان:رقابت در انتخابات زمان هاشمی نمایشی بود/جنگ روانی ابزاری کمکی است

فعال اصلاح طلب با بیان اینکه رقابت در انتخابات زمان هاشمی نمایشی بود گفت: تنها در دوره دوم کاندبداتوری هاشمی احمد توکلی به رقابت با وی برخاست که البته من آن را نیز رقابت ملی نمیدانم.

به گزارش خبرنگار مهر، سعید حجاریان عضو حزب منحله مشارکت در همایش «دوم خرداد؛ تلاقی مشروطیت و جمهوریت» که عصر امروز در دانشکده فنی دانشگاه تهران برگزار شد، گفت: نمی‌دانم چطور شده است و آفتاب از کجا درآمده است که من را به این دانشگاه راه داده‌اند! زیرا سال گذشته من را راه ندادند؛ انگار فضا بهتر شده است.

وی افزود: تشکر دارم از دوستان که من را دعوت کردند و دوم و سوم خرداد را تبریک می‌گویم و احیای انجمن اسلامی را نیز تبریک می‌گویم. فهمیدم که تعداد ۵۰ انجمن اسلامی در سراسر کشور احیا شده‌اند و اساسنامه‌شان تصویب شده است.

حجاریان ادامه داد: انجمن اسلامی بعد از دوره عُسرت و حیرت راه افتاده و فعال شده است.

مشاور دولت اصلاحات با اشاره به خاطره‌ای از انتخابات دوم خرداد سال ۷۶ اظهار کرد: یادم هست که آن زمان شایعه‌ای در جامعه مطرح شد که می‌گفتند «بنویسید خاتمی و بخوانید ناطق» زیرا در آن زمان مردم به صندوق رای اعتماد نداشتند و یکی از فعالان راست به من گفت تو این شایعه را در میان مردم انداخته‌ای و من به او گفتم فرض که من گفته باشم، شما می‌آمدید برعکس این شایعه را مطرح می‌کردید و سپس او به من گفت ما نمی‌توانستیم چون این موضوع شایع نمی‌شد و من گفتم مشکل جای دیگری است زیرا مردم از شما سابقه بد دارند.

حجاریان ادامه داد: من به آن فعال راست تاکید کردم شما یک نقطه آسیب‌پذیر دارید و باید بروید به دنبال حل آسیب‌های خود؛ در غیر این صورت همین آش و همین کاسه است.

وی تصریح کرد: امروز فعالین جناح مقابل، رسانه ملی را در اختیار دارد و کل رسانه‌ها در اختیارش است، اما کسی حرف‌هایشان را باور نمی‌کند.

مشاور دولت اصلاحات افزود: غرض اینکه جنگ روانی یک ابزار کمکی است و اول باید چیزی وجود داشته باشد که آن را آنچنان‌تر کرد و وقتی که چیزی نیست، نمی‌توانید کاری کنید.

سعید حجاریان ادامه سخنان خود را با ارائه یادداشتی به حاضرین در جلسه ادامه داد که این یادداشت توسط یکی از دانشجویان عضو انجمن اسلامی دانشجویان دانشکده فنی دانشگاه تهران قرائت شد که متن آن به شرح زیر است:

دوم خرداد به لحاظ پاره‌ای ویژگی‌ها از سایر اتفاقات ملی پس از انقلاب متمایز می‌شود و منظور من از انتخابات ملی انتخابات ریاست جمهوری است که دوم خرداد در بین تمامی آن‌ها به لحاظ توسعه یافتگی ویژگی‌های منحصر به فردی دارد که ذکر آن‌ها خالی از فایده نیست.

۱- رقابت: در دوم خرداد برای اولین بار بود که مساله رقابت مطرح شد چون تا قبل از آن ما در هیچ دوره‌ای رقابت جدی نداشتیم. شاید اگر در اولین دوره انتخابات ریاست جمهوری کاندیدای حزب جمهوری اسلامی تائید صلاحیت می شد شاهد رقابتی می بودیم اما چنین نبود و کاندیدای اصلی بدون حضور رقیب جدی با کسب ۱۱ میلیون رای پیروز شد. در دوره های بعدی نیز این موضوع تکرار شد و حتی در برخی دوره ها کاندیدای اصلی از برخی افراد تقاضا می کرد کاندیدا شوند و خود خرج تبلیغات آنها را پرداخت می کرد! اما این موضوع باید جنبه نمایشی به خود می گرفت. فقط در دوره دوم کاندبداتوری آقای هاشمی بود که احمد توکلی به رقابت با وی برخاست با اینکه رای او در بهشهر که شهر خودش بود با بقیه شهرها تفاوتی پیدا نمی کرد اما توانست در مناطق سنی نشین کردستان رای خوبی به دست آورد و از هاشمی جلو زد که البته من این را نیز رقابت ملی نمی دانم. معتقدم بعد از دوم خرداد بود که سنت رقابت در انتخابات ریاست جمهوری نهادینه شد و قدرت بدون خشونت و حاشیه به آرامی دست به دست شد.

۲- مشارکت: از اول انقلاب به بعد آمارها نشان می داد که مشارکت در سطح ملی سیر نزولی دارد به حدی که در دور ششم، مشارکت به پایین ترین حد ممکن رسید اما در دوم خرداد مشارکت بسیار بالا رفت به طوری که آن را حماسه نیز نامیدند. منظور از آن این است که در ایران نفس رقابت باعث افزایش مشارکت می‌شود. یعنی هرچه رقابت جدی‌تر، آزادانه‌تر و منصفانه‌تر باشد مشارکت نیز بالا می‌رود و همین امر موجب تضمین رابطه دولت و ملت می‌شود. اگر شورای نگهبان در دوم خرداد خاتمی را رد صلاحیت می کرد روند نزولی ادامه پیدا می کرد و باعث می شد مردم اقبالی به صندوق رای پیدا نکنند. شاید به همین دلیل بود که شورای نگهبان در انتخابات هشتم ۹ کاندیدا را مقابل خاتمی قرار داد.

۳-گفتمان‌سازی: انباشت تلاش‌های تئوریک در زمینه‌های دینی، سیاست داخلی و خارجی، اقتصادی و فرهنگی و اخلاقی پشتوانه‌ای را برای ایجاد گفتمان اصلاحات فراهم کرد که خود را در برنامه خاتمی نشان داد و حتی تا امروز نیز جاذبه آن برنامه باقی مانده است. به طوری که برخی تلاش می‌کنند تا عناصری از آن را مصادره کنند و بعضی دیگر می‌کوشند تا در آن تجدیدنظر کنند. اما در برابر گفتمان اصلاحات که می‌توان آن را به یک نرم‌افزار تشبیه کرد. گفتمانِ رقیبی وجود نداشت و رقیب تنها به ابزارهای سخت افزاری متکی بود.

۴- مظلومیت: با این که گفتمان اصلاحات دل طبقه متخصص را ربوده بود تاثیری روی طبقات محروم نداشت و این طبقات بیشتر از زاویه سیادت و مظلومیت به خاتمی می‌نگریستند و در دوم خرداد احساس می‌کردند که انتخابات منصفانه نیست و به همین خاطر از خاتمی حمایت کردند.

۵- خرده قدرت و کلان قدرت: در انقلاب ۵۷ معدن خرده قدرت کشف شد و امام (ره) آن را مفصل‌بندی کرد. اما این معدن فراموش گردید و مردم نگاهشان معطوف به کلان قدرت شد منظور من از خرده قدرت تاثیرگذاری شهروند متفرد است در حالی که کلان قدرت اثرگذاری نهادها و سازمان‌های رسمی است. در دوم خرداد این معدن دوباره کشف شد و این بار یک روحانی دیگر خرده قدرت را تجمیع کرد و به صحنه آورد بطوریکه کلان قدرت توان ایستادگی در برابر آن را نداشت و بازی را به آن باخت.

اکنون پس از ذکر این ویژگی‌ها بد نیست به یک پرسش پاسخ بگوییم و آن اینکه آیا دوم خرداد استثنایی بر یک قاعده بود یا خیر؟به نظر من به دلایلی که مجالش در این‌جا نیست دوم خرداد یک استثنا بود، استثنایی که امکان دارد در آینده به اشکال نوینی خود را بروز دهد و همه را بار دیگر غافلگیر کند.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *