محیط ز‌یست و مدرسه‌های سبز محمد صادقی

 

 

میرزاحسن تبریزی که بیشتر به «رُشدیه» شهرت یافته، در میان نوگرایان و تجددخواهان ایرانی کمتر شناخته شده است، هرچند حرکت تیزبینانه و دلسوزانه‌اش در تاریخ ما و در دوره جدید کم‌نظیر است.

او در روزنامه‌ای خوانده بود که: «در اروپا از هر هزار نفر، یک نفر بی‌سواد است و در ایران از هر هزار نفر، یک نفر باسواد و این از بدی اصول تعلیم است.» همین موجب شد که رشدیه تصمیم بگیرد برای آموختن روشهای تعلیم و تربیت جدید راهی سفر شود، تعلیم و تربیت نوین را بیاموزد و سپس در ایران مدرسه‌های ابتدایی را پایه‌گذاری کند.

هرچند موانع بسیار زیادی بر سر راه او وجود داشت و تنگ‌نظری‌ها، نادانی‌ها و بدخواهی‌ها مسیر دشواری را در برابر او قرار داده بود، اما با کوششی وصف‌ناپذیر برای آنچه باور داشت، دست از تلاش نکشید، رنج و سختی فراوانی را تحمل کرد و سرآغاز فصلی تازه را رقم زد…

اگر ما هنوز در بسیاری از زمینه‌ها، خود را دچار ضعف و نقص و عقب‌ماندگی می‌بینیم، نگرش رشدیه و فهم عمیق او از اهمیت تعلیم و تربیت جدید، همچنان می‌تواند الهام‌بخش و آموزنده باشد؛ زیرا یک زمین، هر اندازه هم که حاصلخیز باشد، تا زمانی که بذر خوبی در آن پاشیده نشود، از آن مراقبت نشود و سامانی نداشته باشد، نمی‌توان محصولی از آن انتظار داشت.

محیط‌زیست

همان‌طور که می‌دانیم، ما در زمینه محیط‌زیست وضعیت خوشایندی نداریم و روزانه با خبرها، مقاله‌ها و یادداشتهای تکان‌دهنده‌ای در این باره مواجه هستیم. قبل از هر چیز پرسش اصلی این است که: تا چه اندازه با مفهوم محیط‌زیست و بحرانی که در این زمینه وجود دارد، آشنا هستیم؟ آیا روشها و شیوه‌هایی را برای محافظت از محیط‌زیست آموخته‌ایم؟ اگر امروز با بحران آب مواجهیم و وضع ناخوشایندی داریم و آب را هدر می‌دهیم، آیا در این زمینه آموزش دیده‌ایم؟ چرا شهرها، خیابان‌ها و کوچه‌های ما پر از آشغال و زباله است و شعار «شهر ما خانه ما» بیشتر به شوخی شبیه است؟

البته که نقصهایی هم در مدیریت شهری و کار شهرداری‌های وجود دارد؛ اما به لحاظ زیست‌محیطی، باید ببینیم که ما از چه سطحی برخورداریم؟ مگر می‌شود که سطح فرهنگ زیست‌محیطی ما بالا باشد و وضع شهر و خیابان و کوچه ما، این باشد؟

اگر ما به لحاظ فرهنگی و آموزشی تدابیری اندیشیده بودیم، پژوهشهای مؤثری انجام می‌دادیم و سرانجام متون مناسبی در برنامه‌های درسی مدرسه‌ها گنجانده می‌شد، شاید با بسیاری از مشکلاتی که به تخریب محیط‌زیست انجامیده، چهره طبیعت را این‌گونه مکدر ساخته، بحران آب را به وجود آورده، آلودگی هوا را تشدید کرده و… مواجه نبودیم. در این باره و در نقد وضعیتی که در آن به سر می‌بریم، حرف بسیار است.

چه باید کرد؟

اما چه باید کرد تا در آینده این مشکلات کاهش یابد؟ این روزها و در میان خبرها، می‌خواندم که مدیرکل توسعه پایدار و اقتصاد محیط‌زیست سازمان حفاظت محیط‌زیست گفته که بر اساس تفاهمنامه منعقدشده سازمان حفاظت محیط‌زیست با وزارت آموزش و پرورش، از ابتدای سال تحصیلی جدید ۹۴ـ۹۵ تعداد ۲۴۰۰ مدرسه در سراسر کشور سبز می‌شوند. وی در مراسم رونمایی از عملیاتی‌شدن «مدرسه سبز فضیلت ۱ و ۲» در شهرری، از پیوستنِ صدها دبستان دخترانه و پسرانه در سراسر کشور به این طرح سخن گفته و افزوده: از ابتدای سال تحصیلی جدید معلم محیط‌زیست هم در کلاسهای مدرسه خواهیم داشت.

خانم زهرا جواهریان تصریح داشته: «۶۰۰ دبستان دخترانه و ۶۰۰ دبستان پسرانه و ۶۰۰ دبیرستان دخترانه و ۶۰۰ دبیرستان پسرانه در سراسر کشور به این طرح می‌پیوندند.» و ادامه داده است: «چیستی محیط‌زیست باید به دانش‌آموزان آموزش داده شود تا آنها هوا، آب، خاک، گونه‌های گیاهی و جانوری و سرمایه های زیستی کشور را بیاموزند و دریابند کدام دسته از سرمایه‌های محیط‌زیست در خطر است و باید برای آینده حفظ شود و در حفظ آن مساعدت ویژه داشته باشند.»

بنابراین در این مدرسه‌ها، دانش‌آموزان موظف خواهند بود که در کنار درسهای رایج، درس محیط‌زیست را نیز بیاموزند و به افراد خانواده خود منتقل کنند. در این مدرسه‌ها که از فضای سبز برخوردارند، قرار است از آبگرمکن خورشیدی، لامپهای کم‌مصرف، پنجره‌های دوجداره و… استفاده شود و به موضوعهایی مانند برنامه مدیریت پسماند، تفکیک زباله و مدیریت آب پرداخته شود تا سطح فرهنگ زیست‌‌محیطی دانش‌آموزان بالا برده شود.

اگر این حرکت زیبا، به خوبی مدیریت شود و با تکیه بر روشهای علمی و پژوهشهایی که در این زمینه صورت گرفته گسترش یابد، می‌توان امیدوار بود که از حجم آسیبها و خسارتهایی که به خاطر نادانی انسانها و فقدان آموزش علمی به طبیعت و محیط‌زیست ‌می‌رسد، کاسته شود.

همچنین ضرورت دارد که داناترین و ورزیده‌ترین افراد برای تعلیم درس محیط‌زیست در مدرسه‌ها انتخاب و به کار گرفته شوند، افرادی که در این زمینه از تخصص بالایی برخوردار باشند، نه اینکه شغلی جدید تعریف شده باشد تا از تعداد افراد بیکار کاسته شود! زیرا اگر در این زمینه هم حساسیت و دقت زیادی وجود نداشته باشد، نه نتیجه‌ای به دست خواهد آمد و نه وضعیت کنونی اصلاح خواهد شد. فقط بخشی از وقت دانش‌آموزان تلف خواهد شد! فراموش نکنیم که ما بهترین سالهای زندگی خودمان را در مدرسه می‌گذرانیم و در این سالها آمادگی بیشتری برای یادگیری داریم. اگر برای این دوره از زندگی ما، یعنی دوره‌ای که در دبستان و دبیرستان می‌گذارنیم، برنامه‌ریزی‌ها بر اساس دانش جدید و دستاوردهای بشری در زمینه علوم انسانی انجام پذیرد، امیدواری به فردایی بهتر قوت خواهد گرفت.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *