گزارش نشست نقد و بررسی کتاب سمندرخان سالاردر تاریخ ۱۲/۹/۹۶ توسط همشهری و شاعر عزیمان اقای بهمن صباغ زاده در مرکز همایش دانشگاه علوم پزشکی تربت حیدریه

 

درود دوستان عزیز. کتاب سمندرخان سالار که منظومه‌ای است ۵۰۰ بیتی از دوست خوبم آقای علی اکبر عباسی در بین تربتی‌ها شناخته شده است. سال‌های پیش نسخه‌ی صوتی این کتاب بین مردم دست به دست شد و بسیاری از ابیات آن در ذهن و ضمیر تربتی‌ها جا خوش کرد. امروز دیگر اغلب تربتی‌ها می‌دانند که سمندرخان سفیلاش چخمَقی بود و همچنین کسی شک ندارد که او نِواسِه‌ی کلبُسین خانِ تقی بود.

سمندرخان در دل آقای عباسی بزرگ شد و دلبستگی این شاعر به این شخصیت، سمندرخان را تبدیل کرد به شخصیتی جذاب و دوست داشتنی. عباسی عزیز به واقع بیست سی سال با این شخصیت زندگی کرد. بگذارید برای اثبات این مدعا گزارش این جلسه را خاطره‌ای شیرین از آقای عباسی شروع کنم.

بهار ۱۳۸۵ بود و من و جناب عباسی در منزل ما مشغول ضبط یک فایل صوتی از سمندرخان بودیم. من یک تکنوازی شور از سه‌تار استاد لطفی انتخاب کردم و به عنوان پس‌زمینه گذاشتم و شروع کردیم به ضبط کردنِ قسمت به قسمت.

جناب عباسی ناگاه به ذهنش رسید که در جایی از داستان مطلبی را باید بگنجاند و آن این که در پُرسه‌های قدیم قلیان و قهوه هم از لوازم پذیرایی بوده و جایی که کدخدا دارد به قاسم‌علی دستورات لازم برای کَفْن و دفن جنازه را می‌دهد این دو قلم خرید را هم باید اضافه کند. مثلاً می‌تواند بگوید فلان‌قدر تنباکو بگیرید و فلان‌قدر قهوه هم از دیکو بگیرید.

من گفتم تا شما فایل بعدی را بخوانی من این بیت را درست می‌کنم و آقای عباسی گوشی را به گوش گذاشت و مشغول به آن بیت شدم. وقتی عباسی عزیز ابیات مورد نظر را خواند بیرون آمد و من گفتم: دو بسته برگ تنبکو بگیرن/ دو بسته قهون از دیکو بگیرن. عباسی کمی به فکر رفت و بعد خیلی جدی سرش را تکان داد به لهجه‌ی غلیظ تربتی گفت: نِه، دو بِستَه بود نِمِنَه! یعنی دو بسته کفایت نمی‌کند، کم است. بعد هر دو زدیم زیر خنده.

بعدها که فکر کردم دیدم یک شاعر یا داستان‌نویس چقدر می‌تواند وارد جزئیات داستان شود که حتی تعداد میهمان‌ها در ذهنش مشخص باشد که بداند دو بسته تنباکو و قهوه کم است یا زیاد.

نشست نقد و بررسی سمندرخان برای من از آن جلسه‌های بسیار شیرین بود و نمی‌دانید چقدر لذت بُردم از این‌که از شخصیت سمندرخان سالار در سالن اجتماعات دانشگاه علوم پزشکی تجلیل شد. من بر این عقیده‌ام که این شخصیت بخشی جدانشدنی از وجود آقای عباسی است. گزارش جلسه را هم تقدیم می‌کنم به خالق سمندرخان سالار، دوست خوبم جناب آقای علی اکبر عباسی فهندری.

 

۱۸:۳۰ تلاوت قرآن و پخش سرود ملی

با تلاوت آیاتی از سوره‌ی حشر و پخش سرود ملی جمهوری اسلامی ایران آغاز شد.

 

۱۸:۳۸ خیر مقدم گفتن جناب نجف زاده

مجری جلسه استاد سید علی موسوی بودند و در ابتدای جلسه با خواندن بیت اول این منظومه کمی راجع به منظومه‌ی سمندرخان سالار سخن گفتند. و بعد از استاد احمد نجف زاده خواهش کردند برای خیر مقدم گفتن به حاضرین روی سن بیایند.

استاد نجف زاده گفتند من با خواندن ابیات عاشقانه‌ی این منظومه یاد خسرو و شیرین نظامی افتادم. آن‌جا که می‌گوید: پری دُختی، پری بگذار ماهی/ به زیر مقنعه صاحب کلاهی. استاد ابیاتی از بخش عاشقانه‌ی منظومه‌ی سمندرخان خواندند و پس از آن کمی راجع به اهمیت گویش‌های محلی سخن گفتند. بسیار از واژه‌هایی که اینک در تربت هنوز به کار می‌روند ریشه در زبان‌های پیش از اسلام دارند. سپس یادی کردند از بزرگان شعر گویشی تربت از جمله مرحوم تهرانچی، مرحوم قهرمان و مرحوم صاحبکار و همچنین از شعرای محلی‌سرای تربت از جمله آقایان جهانشیری، آقای اکبرزاده و دیگر دوستان جوان‌تر.

 

۱۸:۴۶ سخنرانی دکتر فیروزی مقدم

اولین منتقد ادبی این جلسه جناب دکتر محمود فیروزی مقدم بود که نقدی تحت عنوان «صُوَر خیال در منظومه‌ی سمندرخان سالار» را ارائه کردند. ایشان در ابتدای سخن به تعریف شعر پرداختند و در موضوع اهمیت صور خیال در شعر سخن گفتند.

در داستان سمندرخان با تصویرسازی و فضاسازی وارد داستان می‌شویم و بعد با نام قهرمان داستان آشنا می‌شویم. اولین نکته‌ای که نظر را جلب می‌کند این است که شاعر در فضاسازی اوّلیه یک پی‌رنگ و پس‌زمینه از کُلّ داستان به ما ارائه می‌دهد. اشکالاتی نیز در بخش توضیحات که به قلم بهمن صباغ زاده نوشته شده، مشاهده می‌شود که نیاز به توضیح یا اصلاح دارد. و در ادامه چند مورد از این اشکالات را هم ذکر کردند.

نکته‌ی دیگر اغراق‌هایی است که در این منظومه به چشم می‌خورد از جمله اغراق‌هایی که تنها در ادبیات عامیانه زیبا می‌نُماید.

صورت‌های خیال که در متن خوش نشسته‌اند و با فضای روستایی ارتباط مستقیم دارند از جلمه جایی که شاعر، باد را به برّه‌هایی تشبیه می‌کند که از دامنه به سمت دشت می‌دوند. در تصویرسازی‌های شعر سمندرخان صدا، احساس، رنگ و ارتباط بین تصاویر بسیار خوب حضور دارند.

استفاده از ضرب‌المثل‌های گویشی که فضای قصّه را غنی‌تر می‌کند مثلاً دزد نگرفته پادشاه است و ضرب‌المثل‌های دیگر از این دست. وقتی شاعر می‌خواهد قهرمان را وارد داستان کند اشاره‌هایی به آداب و رسوم روستایی دارد و با این مقدمه ما را از طبیعت به روستا می‌کشاند.

در پایان به این نکته هم اشاره کردند که منطقه‌ی تربت حیدریه دارای گویش‌های بسیار است و امید است که در آینده زمینه‌ای فراهم شود که مورد مطالعه‌ی بیشتر زبان‌شناسان قرار بگیرد.

 

۱۹:۰۹ شعر خوانی محمد امیری

در این برنامه برخی از شاعران محلی‌سرای تربت هم شعرخواندند که اولین ایشان محمد امیری جوان خوش‌استعداد تربت در زمینه‌ی شعر محلی بود. او که با گویش شیرین تربتی سخن می‌گفت چند دوبیتی بسیار زیبا خواند. دو تا از دوبیتی های آقای امیری را در ادامه می‌خوانیم:

هوایِ تو مِنَه هِیهات دختر

خراسون رِفتَه خاطِرخوات دختر

چِنو تو مِهروویی که مِتِرسُم

هَمَه‌ر سَـْسی کِنَه چشمات دختر

*

دِرِختار بار کِردَن کامیونا

چِشاما خشک رفت وِر آسمونا

اَگِر اِمسال هم بارون نِیَـْ‌یَه

به چی دل خوش کِنِن بی مادِرونا؟

 

۱۹:۱۵ شعرخوانی آقای علی اکبر عباسی

آقای عباسی در ابتدای سخن از همه‌ی دوستان،‌ شاعران و اساتید حاضر در جلسه تشکر کرد. آقای عباسی به مهجور بودن نقد در جامعه‌ی امروز ما اشاره کرد و اضافه کردند که در سرایش این کتاب تنها قصد داستان‌سرایی نداشته‌ام، چیزهایی مثل نقد اجتماعی، آداب و رسوم بومی، ضرب‌المثل‌ها و اصطلاحات تربتی نیز برایم اهمیت داشته است.

بعد به مسأله‌ی فرهنگ در تربت اشاره کردند که امثال این مراسم می‌تواند در گسترش فرهنگ کتاب‌خوانی و به طور فضای فرهنگی شهر کمک کند. در ادامه آقای عباسی ابیاتی از بخش عاشقانه‌ی کتاب در جلسه قرائت کردند:

گُلُوْ کی بو گُلُوْ بو نیمزِه‌یِ او

سِمِندر کُشته‌مُردِه‌یْ غِمرِه‌ی او

بَرِ روی گُلُو نارِ بِجِستو

دَهَن شیری‌تر از قندِ فِرِیمو

 

۱۹:۲۷ سخنرانی استاد محمد رشید

در ادامه استاد موسوی توضیحاتی دادند راجع به منظومه سمندرخان و اقبال مردم تربت به این منظومه و بعد اشاره کردند به اشخاص، ادارات و نهاد‌هایی که در این جلسه همکاری داشته‌اند و از همه‌ی این اشخاص حقیقی و حقوقی تشکر کرد.

در ادامه‌ی جلسه نوبت به استاد رشید رسید که در موضوع «بررسی پیشینه‌ی شعر گویشی در ادب فارسی به طور عام و در شعر آقای عباسی به طور خاص» صحبت کنند. ایشان در ابتدای سخن زبان دری و زبان‌های گویشی را مقایسه‌ای کردند و به دیدار تاریخی قطران و ناصرخسرو اشاره کردند. در ادامه‌ی سخنرانی جناب رشید به توانایی و زایایی زبان‌های گویشی برای واژه‌سازی پرداختند. نکته‌ی دیگر اهمیت زبان فارسی سره و سالم بود که هرگز نباید به نفع زبان دیگری کنار برود و مثلاً این سخن از اهمیت زبان عربی نمی‌کاهد. از علامه طباطبایی نام بُردند که هنگام تفسیر قرآن از زبان عربی سلیس و روان استفاده می‌کرد اما هنگامی که شعر فارسی می‌گفت به هیچ وجه از واژگان عربی استفاده نمی‌کرد.

در پایان سخنرانی ایشان بحث ترجمه را پیش کشیدند و این سوال را مطرح کردند که آیا شعرهای گویشی مانند سمندرخان سالار اگر به زبانی دیگر ترجمه شود همین زیبایی را خواهد داشت و اضافه کردند در گویش تشبیه‌هایی شکل می‌گیرد که برخاسته از همان منطقه‌ی جغرافیایی و همان گویش محلّی است.

 

۲۰:۱۰ شعرخوانی محمد جهانشیری

در ادامه آقای محمد جهانشیری غزلی گویشی خواندند با ردیف «دوتاری» که در آن اشاره‌ای هم به نشست امشب و آقای عباسی کرده بوند. دو بیت از غزل زیبای آقای جهانشیری عزیز را در ادامه می‌خوانید:

نیَه از جون ما ای عشق دَس وِردار دوتاری

مُو پاسوزِ غِزَل تو نِشئِه‌ی دوتار دوتاری

مُقامِشر مَگِردو و بِزَن امشو که سِرمَستِم

بُخو یَک چند دوبیتیِ غِم‌وردار دوتاری

 

۲۰:۱۶ تک‌نوازی سه‌تار و آواز

برنامه‌ی بعدی اجرای موسیقی بود که به لطف آقای قلیچ و جناب اسماعیلیان و جناب جنت روی سن رفت. آقای اسماعیلیان همراه با ساز آقای جنت به زیبایی تمام آوازی در سه‌گاه خواندند با شعری از استاد شهریار و پس از تصنیفی خواندند بر اساس یکی از اشعار آقای عباسی که در بخش سوم کتاب سمندرخان سالار به نام «کافرستو» چاپ شده است. دو بیت از غزل «کافِرِستو» را در ادامه می‌آورم.

یَگ بَرِ دِلُم آهَه، یَگ بَرِ دِلُم خویَه

یَگ بَرِش غَم عِشقَه یَگ بَرِ دِگَه اویَه

وَختِ که نِبَـْشَه او زِْرِ جَرجَرِ اشگُم

خو مُشُرَّه از چَشمُم وِرمِگی که نُوْدویَه

 

 

۲۰:۳۶ سخنرانی جناب رضا رفیع

جناب آقای رفیع شاعر طنزپرداز همشهری که ساکن پایتخت هستند از طریق ارسال ویدئو در جلسه شرکت کردند. ایشان در ابتدای سخن گفتند که رسیدن این کتاب در تهران به من شبیه رسیدن آب حیات به اسکندر بود و مرا بُرد به سال‌های کودکی‌ام و کوچه‌های تربت.

آقای رفیع در ادامه به فضای عاشقانه و در عین حال فضای طنزی که در منظومه حاکم است اشاره کردند. ابیات عاشقانه‌ای که در آن، سمندرخان سرِ خاک محبوبش «گُلُو» زاری می‌کند بخش‌هایی از لیلی و مجنون نظامی را در ذهن تداعی می‌کند. آقای رفیع گفتند ابیات طنزی در این منظومه دیدم که من طنزپرداز را به خنده می‌انداخت. آخرین نکته هم نقد اجتماعی در منظومه‌ی سمندرخان بود که شاعر هنرمندانه زشتی و زیبایی‌های جامعه‌‌اش را برجسته کرده است.

 

۲۰:۵۸ قدردانی از آقای علی اکبر عباسی

در پایان جلسه استاد موسوی چند بیتی از منظومه‌ی سمندرخان را خواندند و از آقای نظام از دانشگاه علوم پزشکی، آقای زنگنه از نظام پرستاری، استاد نجف زاده به نمایندگی از شعرا، آقای حسن زاده از شهرداری خواهش کردند روی سن بیایند و هدایایی که برای آقای عباسی در نظر گرفته شده بود را به ایشان تقدیم کنند.

پس از آن آقای عباسی کتاب‌های دوستان را برای ایشان امضا کردند و در نهایت هم با دوستان دسته‌جمعی عکس یادگاری گرفتیم.

http://s8.picofile.com/file/8313432126/%D9%BE%D9%88%D8%B3%D8%AA%D8%B1_2.jpg

 

http://s9.picofile.com/file/8313432168/%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8.jpg

 

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *