هوشمندی‌‌های رفتاری حشرات دکتر محمدحسن ابریشمى – بخش هفتم

حمدالله مستوفی در «نزهه القلوب» (تألیف ۷۴۰)، با اشاره به آزمندی «مور» در ذخیره کردن دانه‌های خوراکی، می‌افزاید: “مور راقوّت شامه در غایت تیزی است و بدان به رزق می‌رسد… اگر ]دانه‌ها[در جای نمناک باشد تخم را پاره کنند تا نروید، و در روزهای آفتاب بیرون برند تا خشک شود باز با جای برند. و دانه گندم را به دو نیم کنند و گشنیز را درست بنهند.

سبب آن که گندمِ شکسته و گشنیز درست دگر سبز نشود… مُور، در آخر عمر پَر برآورد و به تصور آن که او نیز چون مرغان پرواز تواند کردن، طیران کند و طعمه طیور شود”.[۱]

نوشته حمدالله مستوفی، درباره «دانه گشنیز» صحیح به نظر نمی‌رسد. زیرا تخم گشنیز درست چنانچه رطوبت به آن برسد، سلول‌های رویشی آن فعال می‌شود، و جوانه می‌زند. اما «مورچه» با اقدامی شگفت مانع فعال شدن سلول‌های رویشی دانه‌های گشنیز می‌شود.

برخی از نویسندگان ادوار گذشته، چون ابن محدث تبریزی و علی کامی، با اشاره به ویژگی «دانه گشنیز» از نظر قدرت رویشی، راز این اقدام مورچه را آشکار کرده‌اند.

(بنگرید به مطالب ادامه همین مبحث). ابن محدث تبریزی، در «عجایب الدنیا» (تألیف نیمه اول قرن هفتم)[۲]. با نقل برخی از خصوصیات «مورچه» در متون قدیم‌تر، به نکته جالبی درباره دانش وزیرکی اقوام بشری و نسبت میزان علم هر قوم با پایداری کار آنان اشاره کرده است:

“مورچه بدان ضعیفی عظیم زیرک است. از بهر زمستان دانه‌ها جمع کند، و دانه را به دو نیم کند و ترسد که بِرویَد. و اگر دانه تَر باشد به آفتاب نهد تا خشک شود؛ و «دانه گشنیز» را به چهار پاره کند، از آنکه نیم دانه گشنیز بِرویَد. و ملخی برگیرد که به صد وزن او باشد و هیچ حیوانی بدین نسبت چیزی بر نتواند گرفت.

و گویند طوق آهنین از کوره آتشین بینداختند، «مورچه» در میان ]مرکز[بود. و اگر «شیر» و «اژدها» را اندک مایه زخمی بود، «مورچه» آن را بخورد و هلاک کند… از «حیوانات» و «حشرات» هر چه باز گویند، از صورت و خلقت، ماننده «آدمی» در دانش و زیرکی او نیست‌ [چون آدمیان]: هر چه یافتند به علم یافتند، و «در میان هر قوم علم بیشتر، کار ایشان پایدارتر بود».[۳]

صاحب «صورالاقالیم» (تألیف ۷۴۸) که ظاهراً سفرهای دریایی و زمینی بسیاری داشته و شگفتی‌های دیدنی و شنیدنی خود را در هفت اقلیم (اقالیم سبعه) ربع مسکون (قاره‌های کره زمین) نقل کرده، و از جمله درباره مورچگان و زنبور عسل مطالبی نوشته است.

وی در معرفی مُلکِ ختا، در اقلیم چهارم، با ۲۵۰ فرسنگ طول و عرض، با اشاره به متاع نفیس آن «مُشک و ابریشم»، و نیز بسیاری مردمان بدکردار، مَکّار، مرائی (ریاکار)، طرار و مُشَعبَد (شعبده‌باز) در بلاد ختا، می‌افزاید:

“و از شعبده‌های ایشان یکی آن است که دو نفر دو صندوق دارند پر از مورچه یکی سیاه و یکی سرخ و این هر دو با هم جنگ می‌کنند و هر یک از ایشان طبلی کوچک دارند و در موضعی که فرجه]تفرّج، تفریح [‌گاه مردم باشد و کثرت هنگامه‌گیران بُوَد، ]دو شعبده‌باز، هر یک با صندوقی[ بیایند و صندوق را برابر هم بنهند و هر کدام یک بار طبل بزنند، مورچگان از دو طرف بیرون آیند و برابر یکدیگر صف بکشند و بایستند، بعد از آن یک بار دیگر طبل بزنند و آن طبل جنگ بود.

پس مورچگان از دو طرف بر هم زنند و به دندان یکدیگر را زخم زنند و همچون کوهی به هم آمیخته شوند. بعد از آن چون خواهند که]آنها[را از یکدیگر بازدارند، همان طبل زنند، مورچگان ]سرخ و سیاه[از یکدیگر دست بردارند و باز به صندوق ]خود[روند، و به این طریق چیزی از مردم ستانند.[۴]

[۱]. حمدالله مستوفی، نزههالقلوب، به کوشش میرهاشم محدث، تهران، انتشارات سفیر اردهال، ۱۳۹۶، ج ۱، ص ۴۷۳، ۴۷۴ به اختصار.

[۲]. در مقدمه مصحح و نیز در صفحه مشخصات آن، عنوان: عجایب البلدان، منسوب به ابوالمؤید بلخی قید شده است.

[۳]. ابن محدث تبریزی، عجایب الدنیا، به کوشش علی نویدی ملاطی، تهران، انتشارات موقوفات دکتر محمود افشار، با همکاری انتشارات سخن، ۱۳۹۷، ص ۱۰۶، ۱۰۷، به اختصار.

[۴].هفت کشوریا صُور الاقالیم، از مؤلفی ناشناخته، به کوشش دکتر منوچهر ستوده، تهران، بنیاد فرهنگ، ۳۷۳، ص ۷۹٫

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *