دهخدا در ۲۸ مرداد : شعار این بود که دهخدا به عنوان نماد ملّی، رئیس‌جمهور بشود و مصدق نخست‌وزیر و همه‌کاره مانند حکومت‌های هند و دیگر جاهایی که رئیس‌جمهورها از نمادهای فرهنگی و ملّی انتخاب می‌شوند به همین جهت بود که بعد از کودتا، دهخدا را هم دستگیر کردند و کتکش زدند و سرش را شکستند و تن نیمه‌جانش را سحری پشت در خانه‌اش انداختند و صبح باغبان‌ خانه متوجه شد و او را به داخل خانه آورد (دکتر احمد مجاهد)

الف) دانشکده ادبیات دانشگاه تهران عده‌ای از استادان دانشگاه را تعیین کرده بود که برای تنظیم و تسریع در چاپ لغتنامه دهخدا، به منزل او بروند و با وی همکاری نمایند. یکی از آنها مرحوم دکتر علینقی منزوی بود که راوی حکایتی است که بعداً نقل می‌شود.

ب) در روز ۲۵ مرداد سال ۱۳۳۲، محمدرضا پهلوی ابتدا به رامسر رفت و بدون اینکه به نخست‌وزیر و هیأت دولت و مجلسین اطلاع دهد، با هواپیمای شخصی به اتفاق همسرش ثریا اسفندیاری از مملکت فرار کرد. ابتدا به بغداد و از آنجا به روم رفت و مدت سه روز تا ۲۸مرداد در روم بود.

ج) در مدت سه روزی که شاه فرار کرده بود و مملکت بی‌شاه و تخت بود، جوّی هیجان انگیز و پرتلاطم بر همه جا حاکم بود و مردم در همه شهرها شعار «جمهوری، جمهوری» سر می‌دادند و بر در و دیوار و زمین و مطبوعات، شعار جمهوری نقش بسته بود، و همه وقوع حادثه‌ای را انتظار می‌کشیدند؛ و یک شعار هم این بود که دهخدا به عنوان نماد ملّی، رئیس‌جمهور بشود و مصدق نخست‌وزیر و همه‌کاره مانند حکومت‌های هند و دیگر جاهایی که رئیس‌جمهورها از نمادهای فرهنگی و ملّی انتخاب می‌شوند.

به همین جهت بود که بعد از کودتا، دهخدا را هم دستگیر کردند و کتکش زدند و سرش را شکستند و تن نیمه‌جانش را سحری پشت در خانه‌اش انداختند و صبح باغبان‌ خانه متوجه شد و او را به داخل خانه آورد. ای کاش وزارت اطلاعات روزی اسناد ماجرای دستگیری و بازجویی و رهایی دهخدا را چاپ کند. اولین اعلامیه «نهضت مقاومت» که بعد از کودتا چاپ شد، دهخدا اولین امضاکننده آن است. اطلاعات من برای کسی مقنع نیست، باید یک فرد یا نهاد مسؤل بنویسد و چاپ کند.

ح) مرحوم علینقی منزوی نقل می‌کرد: «در روز ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ نوبت من بود که به منزل دهخدا بروم و با او کار کنم و رفتم. چون ۲۵ تا ۲۸ مرداد روزهای خاص و سرنوشت‌ساز بود، در منزل دهخدا در ضمن کار، رادیو هم روی میز روشن بود (آن زمان تلویزیون نبود) و مرتب اخبار اوضاع و احوال مملکت را گزارش می‌کرد. از حدود ساعت ۸ صبح، حرکت دسته‌های اوباش را به سمت شمال‌شهر پخش می‌کرد تا اینکه حدود ساعت دو بعدازظهر به میدان ارک رسیدند و اداره رادیو را که در آنجا بود، تسخیر کردند و اداره‌اش را به دست گرفتند و خودشان مستقیماً اخبار روز را پخش می‌کردند، و حمله به خانه مصدق و شکستن در و پنجره خانه او و غارت اموال منزلش، و فرار مصدق از طریق خانه همسایه و رفتن او به فرمانداری نظامی و تسلیم کردن خودش را، تماماً پخش کردند و دیگر سقوط دولت مصدق قطعی گردید. در این موقع دهخدا با صدای بلند گریه می‌کرد و داد می‌زد: منزوی، منزوی، برو به روسهای زن… بگو: چرا ساکت نشسته‌اید؟ ممکلت رفت زیر چکمه آمریکا، پاشین بیان. «منزوی، منزوی!» مرتب نام مرا صدا می‌زد و به روسها فحش می‌داد و گریه می‌کرد و اشک تمام پهنه صورتش را گرفته بود.

خ) این‌که چرا دهخدا به منزوی می‌گفته: برو به روسها بگو بیایند، بدین جهت بود که آن زمان غالب اشخاص در یکی از احزاب عضویت داشتند و کسانی که به منزل دهخدا می‌رفتند و عضو احزاب بودند، دهخدا تمام آنها را می‌شناخت و می‌دانست، اما کاری به مرام و مسلک کسی نداشت، آنها فقط با او همکاری علمی داشتند نه سیاسی و مسلکی. دکتر بقایی از مخالفان مصدق بود و با دهخدا برخورد شخصی داشته، معذلک معاون او و مرد شماره دو حزب رنجبران بقایی، عباس دیوشلی به منزل دهخدا می‌رفت و با او همکاری می‌کرد. از این نمونه‌ها بسیار بود و همه آنها را ذکر نمی‌کنم. و چون در آن زمان منزوی عضو حزب توده بود و حزب توده هم با روسها مرتبط بود و دهخدا او را می‌شناخت، از این جهت به او می‌گفت برو به آنها بگو چرا ساکت نشسته‌اید؟ پاشین بیان.

ی) دهخدا از هر کسی ملی‌گراتر بود و سخت با حضور بیگانگان در خاک ایران مخالف بود، خود او هم بهتر از هر کس می‌دانست که امکان آمدن روسها به ایران نیست، چون که آمریکایی‌ها مستقیماً وارد خاک ایران نشده بودند که بهانه برای روسها باشد و آنها هم بیایند. آمریکایی‌ها به توسط ایادی‌شان در ایران کودتا کردند نه خودشان مستقیماً. دهخدا این جمله را از شدت هیجانات و تحولات آن روز می‌گفته که کودتا همه را بهت‌زده و حیران‌زده و هیجان‌زده کرده بود و تمام مردم گیج شده بودند.

ای کاش وزارت اطلاعات پرونده دستگیری و بازجویی دهخدا را چاپ کند و به اطلاع همه برساند چون که دهخدا تنها به لغتنامه و امثال و حکم ختم نمی‌شود. «حرفی است از هزاران کاندر عبارت آمد» (حافظ).

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *