استاد شریعتی یادی از لویی ماسینیون بنیانگذار مطالعات تصوف اسلامی و ایرانی در سال مرگش ( نوشته آقای محمود فاضلی سازندگی ۱۲/۸/۹۹ ص ۱۰ )

شریعتی و

شریعتی ولویی ماسینیون

 

 

 

لویی ماسینیون اسلام‌شناس و شرق‌شناس فرانسوی قرن بیستم تحقیقات و آثار او درباره ایران نقش مهمی در شناساندن فرهنگ ایران و تصوف و اندیشه اسلامی به جهانیان داشت. لویی ماسینیون را می‌توان بنیانگذار مطالعات مربوط به تصوف اسلامی و ایرانی دانست. تاثیر او در این حوزه به قدری مهم است که ایرانیان، در بسیاری از مباحث مربوط به مطالعات ایران به‌خصوص در مباحث مربوط به تصوف اسلامی و ایرانی مدیون او هستند. ماسینیون در حوزه‌های گوناگون علمی فعالیت کرده است؛ از تصوف و دین گرفته تا باستان‌شناسی و سیاست فعالیت‌هایی است که این محقق فرانسوی به آنها پرداخته است. ماسینیون علاوه بر تحقیقاتی که در مورد جهان اسلام، جهان عرب و تا حدی نیز ایران انجام داده است، در سوق دادن پژوهش‌های اروپائیان و فرانسویان به فرهنگ‌ این مناطق تاثیر مهمی گذارده است. او به عنوان پژوهشگر و اسلام شناس فهم جدیدی از اسلام را در غرب ارائه داد.

ماسینیون در ۲۵ ژوئیه ۱۸۸۳ میلادی در نوژان فرانسه چشم به جهان گشود. از دوران نوجوانی به زبان‌های شرقی علاقه‌مند بود. به ویژه آنکه مطالعه فلسفه، او را با فلسفه اسلامی آشنا کرد و بالطبع، مطالعه منابع فلسفه اسلامی، بدون آشنایی و تسلط بر زبان عربی، به سادگی ممکن نبود. به همین دلیل در مدرسه ملی زبان‌های زنده شرقی، زبان عربی را آموخت و دیپلم تحقیقات عالی در بخش علوم دینی را از دانشگاه سوربن دریافت و از همان زمان، مطالعات خاورشناسی را آغاز کرد. در ۱۹۰۵ در چهاردهمین کنفرانس جهانی خاورشناسان در الجزایر شرکت کرد و پس از آن در سفر به مصر در دانشگاه قاهره به تدریس پرداخت و بعد به عراق، سوریه، عربستان و ایران سفر کرد.

حضور ماسینیون در ایران

ماسینیون در  ۱۹۳۰ پس از اینکه برای شرکت در کنگره شرق‌شناسی در باکو حضور پیدا کرد از آنجا به ایران آمد. نخست به رشت و سپس به خراسان رفت و در آنجا اسناد مربوط به منصور حلاج را بررسی کرد و سپس به فارس رفت. بار دوم در ۱۹۳۴ برای افتتاح فرهنگستان به ایران آمد اما چون این مراسم  با تأخیر برگزار ‌شد، او نتوانست در مراسم شرکت کند تا اینکه در ۱۹۴۰ برای عضویت در فرهنگستان ایران و همچنین به‌عنوان استاد افتخاری دانشگاه تهران انتخاب شد.

یکی از ویژگی‌های اخلاقی ماسینیون سراغ گرفتن و گفت‌وگو با استادان و روشنفکران دربند بود. به همین دلیل هم هنگامی که دولت مصدق سقوط کرده بود به ایران آمد و برای دیدار با غلامحسین صدیقی استاد جامعه شناسی که در زندان به سر می‌برد، از شاه اجازه گرفت تا با دکتر صدیقی در زندان ملاقات کند. این ملاقات در محیطی تأثّرانگیز صورت گرفت و یک ساعت به گفتگو پرداختند. در هنگام خداحافظی، او درحالی‌که اشک در چشم داشت، به دکتر صدیقی گفت: «به امید خدا به‌زودی آزادی خود را به دست خواهید آورد.»

ایرانیان در حوزه مطالعات ایران و اسلام مدیون ماسینیون هستند. به ویژه در مباحث مربوط به تصوف اسلامی و ایرانی آثار ارزشمندی از خود به یادگار گذاشته است. او ۳۵ سال ریاست کرسی جامعه‌شناسی اسلامی را در کالج فرانسه و ۳۰ سال ریاست موسسه تبلیغات ایرانی را در مدرسه مطالعات عالی سوربن برعهده داشت و تالیفات مهمی درباره تاریخ، هنر و ادبیات شرق از خود برجای گذاشت. آثار ماسینیون در حوزه تصوف ایرانی و اسلامی غالباً مبتکرانه هستند که از حلاج صوفی شهید اسلامی، تصوف حلاج از جنبه فلسفه مابعدالطبیعی، مباهله مدینه و تقدیس فاطمه(س) و سلمان پاک می‌توان به‌عنوان نمونه‌های آنها نام برد.

ماسینیون به عنوان یک محقق تاریخ، اعتقاد راسخی به آزادی فردی و جمعی داشت. به همین دلیل هم ایده‌اش این بود که در این دنیای پرآشوب تنها راهی که می‌تواند آرامش برای انسان‌ها به ارمغان بیاورد، گفت وگو میان ادیان است. او نقش مهم و تاثیرگذاری در شناخت و شناساندن اسلام برعهده گرفت. در همین ارتباط می‌گوید: «از زمانی که مسیحی شدم تمام زندگی‌ام به حرکت و عمل تبدیل شد و تمام این زندگی صرف جهان اسلام شد که مرا برای بازیافتن خدا یاری کرد. این را مدیون برادران ابراهیمی خود هستم. من نه موقعیت‌طلب هستم، نه مجادله‌طلب اما باید بگویم در دوستی و شرافت باید به هر قیمت پاک و صادق بود.»

ماسینیون و شریعتی

ماسینیون استاد علی شریعتی در فرانسه بود و شریعتی نیز به خوبی حق شاگردی او را ادا کرد و برایش احترام خاصی قائل بود. شریعتی در سال ۱۳۵۱ش در آغاز سخنرانی طولانی، شاعرانه و پراحساس خود در مورد شخصیت و سره حضرت فاطمه(س) در ارشاد، از دین خویش به ماسینیون یاد کرده و فروتنانه گفته بود که این سخنرانی صرفا گزارشی از تحقیقات و یافته‌های ماسینیون است. بین سال‌های ۱۹۶۰ تا ۱۹۶۲ شریعتی تا سرحد پرستش به ماسینیون علاقه داشت و به احتمال قوی شریعتی به منزل او رفت و آمد می‌کرد. شریعتی خود در این زمینه می‌گوید:«گاه با خود می‌اندیشم که شاگردی ماسینیون و آشنایی با او در زندگی من تصادفی بود، تصادف؟! یعنی ممکن بود که اتفاقی نیفتد؟ ممکن بود من بمیرم و هرگز چنان مردی را که یه یک اعجاز می‌مانست نبینم؟ گویا شریعتی این آشنایی را از بازی‌های تقدیر تلقی می‌کرد. ماسینیون صاعقه‌ای بود که آرام و قرار را از شریعتی سلب کرده بود. شریعتی سنت‌شکن و باطنا موحد، نظیر سایر صوفیان در پی یک مرشد بود و البته مرشد او برخلاف همه، یک مسیحی بود. شریعتی تحت تاثیر شخصیت جدی و با وقار ماسینیون قرار گرفته بود. در وجود او یک روح بزرگ و کامل را می‌دید. او از این که مجذوب چنین مردی شده بود، به خود می‌بالید.(شریعتی مسلمانی در ناکجاآباد، رهنما، ۱۷۸-۱۸۱)

شریعتی در مورد استاد خود می‌گوید: «من بسیار از پژوهش‌های این بزرگ‌مرد درباره‌ زندگی و شخصیت حضرت فاطمه(س)، و به‌ویژه حیات بارورش پس از مرگ، نفوذ او در تاریخ اسلام چونان محرک روح عدالت‌خواهی و نبرد علیه ستم و تبعیض در جامعه‌ مسلمان و همچون مظهر راه و آرمان بنیادین رسالت اسلام، بهره برده‌ام.» به گفته شریعتی «زیبایی روح و جلال انسانیت و احساس ظریف پرجذبه‌ او بیشتر در نزدیکانش اثر می‌گذاشت تا نبوغ علمی و فکریش. او مجموعه‌ای از درخشان‌ترین زیبایی‌های ممکن در وجود یک مرد، در سیمای یک انسان و در روح یک عالم بود.»(م.آ ۱۳ کویر)

همچنین شریعتی یک ماه بعد از درگذشت ماسینیون کتاب سلمان پاک را ترجمه کرد و در مقدمه همین ترجمه بخش مهمی را به معرفی مؤلف اختصاص داد که در آنجا می‌نویسد: «استادی چون لویی ماسینیون، جانشین و وارثی ندارد زیرا اثر و کار عالمانه او، بیش از حد به شخصیت و خصوصیات فردی او وابسته است و نیز بدان سبب که مبنا و معیار باطنی و آن قدرت نهانی که معرف و مشخص هر شخصیتی است، در هر مورد، امری منحصر و بی‌نظیر است.»

ماسینیون در سال‌های پایانی عمر خود منابع و مستنداتی را گردآورده بود که اعتقاد داشت با بررسی و تبیین آنها می‌توان به کشمکش‌های میان شیعه و سنی و همچنین میان مسلمانان و مسیحیان پایان داد. این مدارک به حضرت فاطمه(س) مربوط می‌شد. به همین دلیل از هانری کُربَن درخواست می‌کند تا این پژوهش‌ها را ادامه دهد اما این خواسته ماسینیون هیچ‌گاه محقق نمی‌شود و شریعتی با نوشتن کتاب فاطمه فاطمه است این خواسته را تا حدی جامه عمل ‌پوشاند.

ماسینیون و زندگی حلاج

ماسینیون به بررسی اجمالی و تحلیل ابعاد شخصیت حلاج و اوضاع دینی، سیاسی و اجتماعی عصر او پرداخته است. ماسینیون در قاهره از طریق فریدالدین عطار با حلاج آشنا و برای همیشه شیفته او می‌شود و آثار بسیاری در شرح آثار و احوال او منتشر می‌کند. ماسینیون به خاستگاه پژوهش خود علاقه دارد و این علاقه او را به مبدا تصوف هم می‌رساند. این دوره متعلق به حلاج است که استثنایی‌ترین شخصیت تصوف در قرن اولیه است. برای نوشتن زندگی حسین منصور حلاج، ماسینیون ابتدا به تاریخ مبدا تصوف پیش از حلاج اشاره می‌کند و بعد سراغ حلاج می‌رود. ماسینیون در تحقیقات مفصلی، شالوده کلی مطالعات درباره تصوف را با وصف کامل زندگی و دنیای صوفیان بنا نهاد. حلاج برای ماسینیون یک موضوع ساده تحقیق نبود بلکه ماسینیون با این عارف ایرانی یک ارتباط شخصی برقرار کرد و از شخصیت و زندگی او متاثر شد.

تالیفات

        ماسینیون سرفصل‌های نوینی را در ایران‌شناسی گشود که پس از او نه فقط توسط ایران‌شناسان بعدی ادامه یافت بلکه بر پژوهش‌های محققان ایرانی نیز تأثیر اساسی ‌گذارد. در میان این آثار و شخصیت‌های مورد مطالعه، منصور حلاج نقش ویژه‌ای دارد تا آنجا که تأثیر حلاج بر ماسینیون بسیار عمیق و گسترده است. کتاب «سلمان پاک و نخستین شکوفه‌های معنویت اسلام در ایران» درباره سلمان فارسی نوشته شده و شریعتی آن را به فارسی برگرداند. ماسینیون کتاب‌های نیایش ابراهیم در سدوم، هفت خفته افسس (اصحاب کهف)، شهر مردگان در قاهره، تفکرات در بنای اولیه تجزیه نحوی در زبان عرب و بررسی ریشه‌های فنی عرفان اسلامی را به رشته تحریر در آورد و در نگارش دائره ‌المعارف اسلام شرکت داشت.

ماسینیون، هانری کربن را به‌عنوان بهترین جانشین و وصی علمی خود می‌دانسته و از خواندن کتاب‌های او لذت می‌برد. به همین دلیل است که هانری کربن را مخاطب وصیتنامه علمی قلمداد می‌کند و آخرین وصایای خود را خطاب به او نوشت. ایران‌شناس و اسلام‌شناس فرانسوی در ۳۱ اکتبر ۱۹۶۳ (۹ آبان ۱۳۴۱) در فرانسه چشم از جهان فروبست.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *