نگاهی به شهرسازی سنتی و ویژگیهای آن در ایران «ساباط»، فضیلت فراموش شده معماری
اغلب شهرهای کویری ایران را با کوچههای سرپوشیده و دالانهای تودرتو و درهای کوتاه خانههایشان، که برای گذشتن از آنها باید سر خم کرد، به یاد میآوریم، با زیرزمینهای خنکی که مَفّر و مَقّر تابستانی اهل خانهاند و حوض و حوضچه دارند، با قناتها و بادگیرها.
کاریز، بادگیر و خانههای گنبدی بدون تردید از نمادهای تمدن و از سمبلهای معماری ایران است و معماری سنتی در ایران با توجه به طبیعت چهارفصل و گستره اقوام و فرهنگهایش، از غرب تا شرق، و از شمال تا جنوب، ویژگیهای متفاوتی دارد.
توجه به مقیاسهای انسانی در شهرسازی
معماری سنتی ایران، چند اصل مهم داشته است که به گفته دکتر محمدکریم پیرنیا، پژوهشگر، معمار و استاد فقیدمعماری، سادهگرایی، کمینهگرایی و مردمواری، از آن جملهاند.
نوا توکلی مهر ـ کارشناس ارشد معماری منظر و عضو انجمن متخصصان منظر و فضای سبز ایران، در تعریف «مردمواری» معماری سنتی ایران میگوید: مردم واری یعنی مقیاس انسانی در شهر.
امروز ما فضاهایی را در شهر میبینیم که انگار قرار نیست مردم در آنها راه بروند، چرا که این فضاها به منظور زندگی انسانی ساخته نشده است.
به عنوان مثال، در شهرهای اروپایی قادرید مسافت زیادی را بدون آن که خسته شوید، پیاده راه بروید، اما در آمریکا، حتما باید با خودرو رفت و آمد کنید و شهرهای ما نیز به سمتی رفتهاند که مقیاس انسانیشان، فراموش شده است.
وی میافزاید: در سالهای اخیر، سازمانهای مرتبط با ترافیک و حمل و نقل شهری در این عرصه یکه تازی کردهاند و بیشتر از همه، الگوی معماری سنتی را مورد تهدید قرار داده اند، زیرا فقط به این فکر میکنند که چگونه هرچه بیشتر، امکان سریعتر رسیدن به مقصد را برای خودروها فراهم کنند.
شما ببینید بزرگراه صیاد شیرازی چگونه محلههایی را نابود کرد. محله، یک اکوسیستم است که بزرگراه، بدون توجه به ارزشهای سنتی معماری، آن را مانند زیپ به دو نیم میکند.
با این کار بسیاری از رگهای حیاتی شهر پاره میشوند، زیرا کوچهها مانند رگهای ریز و درشتی است که حیات، نشاط و امنیت شهری را به خانهها میرساند.
برخی پروژههای عمرانی، به مرگ سلولهای زنده حیات شهری میانجامد. این کار به سادگی میتواند در جامعه انحطاط اخلاقی نیز ایجاد کند.
در گذشته، ما در خانه و سپس در محله، معنای گذشت و فداکاری و ملاحظه همسایگان را تمرین میکردیم و بعد، وقتی به اجتماع بزرگتر وارد میشدیم، دلمان نمیآمد سر کسی کُلاه بگذاریم. اما آپارتمانی که در آن هیچ کس، همسایه اش را به درستی نمیشناسد، چگونه میتواند این تأثیر را داشته باشد؟
توجه به توسعه پایدار در شهرسازی
نوا توکلی مهر درباره ویژگیهای معماری سنتی در ایران میگوید: قواعد شهرسازی سنتی، خصیصه مهم دیگری هم داشت که الان رعایت نمیشود و آن توجه به مسایل بومی و اقلیمی است که شامل مسایل فرهنگی هم میشود.
در هر یک از شهرهای ایران از مصالح بومی آن منطقه استفاده میشد که انتخاب آنها، نتیجه دانش دیرینه بومی و تشخیص مناسبترین مواد و مصالح سازگار با آب و هوای منطقه بود.
در مناطق مرکزی ایران، کوچههای مسقف یزد و کاشان، گرمای کویر را تعدیل میکرد و در جنوب کشور، معماری اقلیمی معروف بوشهر را میبینیم که مانند اهواز، با استفاده از پیش آمدگی و رواق، نور و گرما را تنظیم میکردند.
این شهرها از ابتدا شهرسازی مدرن داشتند و در آنها از نمای خیابانها استفاده میشد.
این کارشناس ارشد معماری منظر میافزاید: شهری که با هدف توسعه پایدار ساخته میشود، باید برای تأمین انرژی خود توجیه اقتصادی داشته باشد که در حال حاضر رعایت نمیشود.
بیتوجهی به این موضوع، باعث مصرف بیش از حد انرژی و به تبع آن، کمبود منابع انرژی و ایجاد مشکلاتی مانند قطعی برق میشود، در حالی که در گذشته مردم با انتخاب معماری متناسب با محل زندگی خود، گرمای کویر را تحمل میکردند، آن هم نه با ماندن در خانه، بلکه خانهها و کوچهها و شهر، با هدف حضور مردم در متن جامعه طراحی میشد.
اصولاً معماری سنتی، پذیرای مردم در کوچهها و محلات بود و از این رو سعی داشت برای مشکلاتی مانند خشکی هوا یا حرارت خورشید، راهکارهایی بیندیشد.
درونگرایی و برونگرایی در شهرسازی
بابک اسلامی مجاوری ـ استاد دانشگاه و پژوهشگر معماری و شهرسازی، با اشاره به این که طراحی بناها و عناصر معماری و شهرسازی، معمولاً متناسب با ابعاد گوناگون انسان شکل میگیرند، میگوید: از آنجا که در ذات انسان نیاز به آرامش و سکون وجود دارد، خانه بستر مناسبی برای آسودن و به آرامش رسیدن در طول شبانه روز است و از جهتی چون ضرورت جنب و جوش و کسب و کار و فعالیتهای اجتماعی نیز وجود دارد، فضاهای اجتماعی در هر مدنیتی شکل میگیرد که بسته به ویژگیهای خود، طراحی متفاوتی دارد.
مدیر پژوهشکده مبنا میافزاید: در اقناع وجه سکون و آرامش، بیشتر نیاز به حریم و فضای امن خصوصی و نیمه خصوصی مدنظر است و از این رو خانهها با این رویکرد طراحی میشود. در حالی که محل فعالیتهای اجتماعی، معمولاً فضاهایی با تداخل ارتباطی بیشتر اعضای جامعه است.
معمولا ارتباط میان این ۲ بعد درونگرا و برونگرای انسانی در شهرسازی، به یکباره صورت نمیگیرد و «محله»ها به عنوان فضاهایی نیمه عمومی، واسطهای میان خانهها و فضای عمومی اجتماع است.
معماری متناسب با اقلیم
اسلامی مجاوری درباره ویژگیهای معماری ایرانی و ارتباط آن با اقلیم کشورمان میگوید: سلسله مراتب خانه، محله و فضای عمومی در اکثر شهرهای تاریخی و یا بعضی از شهرهای معاصر رعایت شده است.
این پژوهشگر معماری و شهرسازی میافزاید: از مهمترین عوامل تعیین کننده شکل و ابعاد کوچهها، اقلیم هر منطقه و شرایط خاص جوی است.
به عنوان مثال در شهرهای شمالی کشور که رطوبت هوا بیشتر و دمای هوا متعادلتر است، معمولاً کوچهها و فضای بین خانهها به صورتی بازتر طراحی میشود که حرکت گسترده توده هوا را که موجب تخلیه نم از بدنه بناها میشود، تسهیل کند.
اما در اقلیم گرم و خشک که بایــد از تندی تابش آفتاب و هجوم توفانهای گرد و غبار و شنهای روان کــویر در امان بود، بافتها متراکمتر و کوچهها تنگتر میشوند.
همچنین مصالحی مانند خشت و آجر که خنکی هوای شب را در طول روز بیشتر نگه میدارند، در بدنه این کوچهها به صورت غالب استفاده شده است.
در اقلیم سرد و کوهستانی برای تخلیه راحتتر برف و باران، شیب نسبی و همچنین پهنتر شدن کوچهها نسبت به مناطق گرم و خشک، مطلوب است.
معمولا برای جلوگیری از نفوذ سرما به داخل و آسیب زدن به بناها، جدارههای بیرونی از جنس سنگ و مصالح صلب است تا مقاومت بیشتری در برابر نوسان دمای هوا داشته باشند.
کوچههای مسقف
بابک اسلامی مجاوری ـ استاد معماری، با بیان این که در بسیاری از شهرهای اصیل کویری شاهد مسقف بودن بخشی از کوچه هستیم که به آن «ساباط» میگویند، در تعریف این سازه میگوید: «ساباط» به شکل پل، دو طرف کوچه را به هم وصل میکند و مردم از زیر آن عبور میکنند و روی آن هم یا خالی است یا در قسمت بالایی، اتاقکی ساخته شده که در بسیاری از اوقات محل جمع شدن اعضای یک محله در منزل بزرگ محل است.
وی میافزاید: «ساباط» که به عنوان یک شاهکار معماری ایرانی در همه جای دنیا شناخته شده، از ۳ بُعد عملکردی، سازهای و زیباییشناسی، قابل بررسی است.
به لحاظ عملکردی، از اتاق بالای «ساباط» معمولا به عنوان مهمانخانه مردانه استفاده میشد و همچنین فضای سایهدار و مطبوعی زیر سایه آن به وجود میآمد که گاهی صندلیهایی هم در آن تعبیه میکردند.
علاوه بر این، ساباطها، دروازه ورودی بسیاری از محلهها به شمار میرفتند و معمولاً افراد غریبه برای ورود به فضای نیمه عمومی درون محله، از زیر آن گذر نمیکردند. دید خوب «ساباط» به کل کوچه، سبب تشدید امنیت و از میان بردن نقاط کور میشد. علاوه بر این در زمانهای گذشته که شهرها در بسیاری از مناطق هدف تهاجم راهزنان قرار میگرفت، «ساباط» محلی برای سنگر گرفتن و شلیک به سمت مهاجمان از بالای آن بود. ارتفاع ساباط به گونهای در نظر گرفته میشد که امکان عبور یک نفر سوار بر اسب از زیر آن ممکن نبود و این خود عاملی بازدارنده برای مهاجمان سوارهای به حساب میآمد که به صورت ضربتی به محلهها حمله میکردند و پس از تاراج خانهها، به سرعت قصد فرار داشتند.
زیبایی و استواری ساباط
این پژوهشگر معماری و شهرسازی در تحلیل «ساباط» از بعد سازهای، میگوید: ساباطها با پیشگیری از رانش ستونها و کالبد بناهای دوطرف کوچه، باعث پایداری ساختمانها و همچنین حفظ دیوار بدنه آنها بودند و عملا به صورت یک لغاز (پیشآمدگی قسمتی از دیوار در محل در یا پنجره) افقی و پل سازهای کاربرد داشت. علاوه بر این، با به کارگیری ساباط، بسیاری از لرزههای ناشی از حرکت پوستههای زمین در مناطق زلزله خیز ایران، با انتقال نیرو به میان بدنهها، خنثی میشد.
بابک اسلامی مجاوری میافزاید: به لحاظ احساسی و زیبایی شناسی، حرکت یکنواخت و کسلکننده بعضی از بدنههای صلب کــوچهها با حضور ساباطها ریتم و تنوع دلپذیری پیدا میکرد و ارتفاع دیــوارهای کوچه که برخی از آنها فـراتر از مقیاس انسانی و به صورت چند طبقه بود، با ارتفاع در نهایت یک طبقه ساباطها متعادل و به مقیاس انسانی نزدیکتر میشد.
وجود آشیانه پرندگان در زیر دیوار ساباط و همچنین کاشت گل و گیاه در پناه سایه ساباطها نیز سبب غنای احساسی فضای کوچه میشد و زندگی و پویایی را به محلهها هدیه میکرد.
عمارتی برای آسایش
دکتر محمدکریم پیرنیا، پژوهشگر و استاد فقید معماری، در مورد این که ساباط از کجا آمده و دارای چه معنا و مفهومی است، در کتاب «آشنایی با معماری اسلامی ایران» چنین میگوید: به طور کلی ساباط در زبان فارسی دارای ریشهای کهن است. جزء اول آن «سا» به معنای آسایش و جزء دوم آن «باط» نمودار ساختمان، آبادی و عمارت است.
در ساباطهایی که سقف مسطح دارند، از تیرهای چوبی و حصیر برای نگهداری وزن سقف استفاده میشد و دو دیواری که در امتداد کوچه بود، نقش دیوارهای حمال یا باربر را ایفا میکرد. اما ساباطهایی که طاق داشت، با توجه به مسائل استاتیکی به خوبی میتوانست وزن سقف را هرچقدر هم که سنگین بود، به ستونها، دیوارها و سپس به زمین منتقل کند. روش آجرچینی این سقفها هم اغلب به صورت رومی انجام میشد.
بسیاری از ساباطها فقط بار سقف خود را تحمل میکردند و احتمالاً مسیری بودهاند که خانههای دوطرف کوچه را به هم پیوند میدادند، اما بعضی ساباطها روی سقفشان کاربری مسکونی داشتهاند که معمولاً اتاقی با یک یا دو در بازشو و دارای چشماندازی مناسب به کوچه بوده است.
هوای مطلوب فضای ساباطها
دکتر پیرنیا درباره دلایل انتخاب شیوه معماری ساباطها در شهرهای گرم و کویری ایران میگوید: یکی از کارکردهای اصلی ساباط، هدیه کردن سایه و فضایی خُنک به عابرانی است که پس از عبور از کوچههای طولانی، آن هم در گرمای آزاردهنده و طاقت فرسای جنوب ایران به آن پناه آوردهاند. درجه حرارت فضای زیر ساباط چه در تابستان و چه در زمستان همیشه مطلوب است، به گونهای که در تابستان، اختلاف دمای درون و بیرون ساباط سبب ایجاد کوران هوا و خُنکتر شدن هوای درون ساباط نسبت به بیرون آن میشود. ولی در زمستان به دلیل محصورتر بودن فضای درون ساباط نسبت به بیرون، هوای داخل گرمتر از محیط خارج آن است.
وی میافزاید: یکی دیگر از مهمترین کارکردهای ساباط، ایجاد یکپارچگی و استحکام در خانههای مجاور آن است.
به گونهای که این عنصر به ساختمان در تحمل نیروهای وارد بر آن کمک میکند. در بسیاری از موارد دیده شده که با تخریب یک ساباط، چند خانه مجاور آن نیز دچار رانش شده و حتی ویران شده است.
در برخی از کوچههای بن بست که دارای ساباط است، در قسمت ورودی کوچه دری محکم میگذاشتند که در افزایش امنیت ساکنان کوچه مؤثر بود و به آن «دربند» میگویند. در هر «دربند» چند خانوار زندگی میکردند.
کارکردهای اجتماعی ساباط
علاوه بر کارکردهای فیزیکی، «ساباط» کارکردهای دیگری هم دارد که به مراتب از نوع اول با اهمیتتر محسوب میشود و آن کارکردهای فرهنگی و اجتماعی آن است.
به گفته دکتر پیرنیا، پیوستگی و یکپارچگی که ساباط در خانههای یک محله ایجاد میکرد، موجب همدلی ساکنان آنجا میشد. در گذشته ساباط محلی برای تجمع ساکنان محله به شمار میآمد و همین تجمعات، سبب آگاهی افراد محله از احوال هم و پی بردن به مشکلات یکدیگر و در نتیجه حل گرفتاریها به کمک همدیگر میشد.
همچنین هنگامی که از زیر یک ساباط عبور میکنیم، ایجاد سایهای که ناگهان به وجود میآید، سبب میشود ناخودآگاه سر خود را خم کنیم و این یعنی گذشتن از منیّت و از میان رفتن غرور!
این نظریه پرداز معماری مینویسد: ممکن است در شهرسازی جدید، ساباط دیگر آن چنان جایگاهی نداشته باشد و حجمی بی کار به نظر برسد، اما ساباط نه فقط حجمی بی کار نیست، بلکه مزیت و فضیلتی است فراموش شده!
ارمغان زمان فشمی