برای زاد روز شوالیه‌ی ادبیات ایران؛داستان‌های دولت‌آبادی در پیوند تاریخ و فرهنگ خلق می‌شوند

 

دولت‌آبادی با نگاهی جامعه‌شناسانه، شخصیت‌های داستانش را در کشاکش اجتماع بررسی می‌کند و از این‌رو، آثار او روایتگر حافظه‌ی تاریخی مردمانی از سرزمین ایران محسوب می‌شود.

به گزارش خبرنگار ایلنا؛ محمود دولت‌آبادی دهم مرداد ۱۳۱۹ در دولت‌آباد بیهق از توابع شهرستان سبزوار متولد می‌شود و کودکی‌اش را در روستا می‌گذراند. در زادگاهش مشاغلی چون چوپانی، کفاشی، سلمانی و کارگری را تجربه می‌کند. سپس به مشهد می‌رود و پس از آن به تهران مهاجرت می‌کند. در تهران نیز ابتدا خرده مشاغلی چون سلمانی و کشتارگاه را تجربه می‌کند و سپس  به کار در چاپخانه و تئاتر می‌پردازد.

 

دولت‌آبادی در سال ۱۳۴۶ با غلامحسین‌ ساعدی آشنا شد. ساعدی در این ایام بهترین‌ رابطه را با اداره تئاتر وزارت فرهنگ و هنر داشت و نمایشنامه‌هایش توسط این وزارتخانه خریداری و به وسیله گروههای مختلف اداره تئاتر اجرا میشد. او از طریق رابطه با ساعدی به عنوان بازیگر در خدمت تشکیلات اداره تئاتر وزارت فرهنگ و هنر درآمد. دولت‌آبادی در ابتدا حدود یکسال به صورت تئوریک و عملی تئاتر می‌خواند. سپس در «شب‌های سفید» اثر داستایوسکی و چند نمایش دیگر روی صحنه می‌رود و با پیوستن به گروه هنر ملی، در تئاتر قوام می‌یابد. بازی در نمایش «شهر طلایی» نوشته عباس جوانمرد و «قصه طلسم و حریر و ماهیگیر» نوشته علی حاتمی، «ضیافت و عروسک‌ها» نوشته بهرام بیضایی و نمایش‌هایی دیگر نقش ایفاء می‌کند و گاه در کارگردانی نیز خود را می‌آزماید.  او در فیلم گاو – فیلم فاخر  اواخر دهه‌ی چهل سینمای ایران – به کارگردانی داریوش مهرجویی نیز بازی می‌کند. در سال ۵۳ مهین اسکویی، کارگردان تئاتر از او دعوت می‌کند تا در نمایشنامه «در اعماق» اثر ماکسیم گورکی بازی کند. نمایشنامه «تنگنا» 1349، توسط انتشارات رز و انتشارات پیوند؛ و نمایشنامه "ققنوس" 1361 ، توسط نشر چشمه نیز نمایشنامه‌هایی هستند که تاکنون به قلم دولت‌آبادی به چاپ رسیده‌اند.

 

دولت‌آبادی در اسفند ۵۳ روی صحنه تئاتر بازداشت می‌شود و مدت دو سال را در زندان می‌گذراند. این جدایی‌ او از تئاتر اما همیشگی می‌شود و او پس از سال ۵۳ دیگر هیچگاه به‌طور جدی به تاثر و سینما بازنمی‌گردد. هرچند از سال‌های ابتدایی دهه چهل به‌ویژه از سال ۱۳۴۵ که با احمد شاملو آشنا شد، به جز سینما و تئاتر، داستان‌نویسی نیز ذهن او را درگیر کرده بود. داستان‌نویسی را از سال ۱۳۳۷ با نوشتن از مردمان زادگاهش در شمال شرق ایران آغاز می‌کند و نخستین داستانش با عنوان «ته شب» در سال ۱۳۴۱ در مجله آناهیتا نشر شد. چاپ داستان‌های دولت‌آبادی از سال ۱۳۴۷ با «لایه‌های بیابانی» آغاز می‌شود. در سال ۱۳۴۹ «آوسنه‌ی باباسبحان» و در سال ۱۳۵۰ «گاواره‌بان» را منتشر می‌کند. بعد از آن داستان‌های «سفر (۱۳۵۱)»، «مرد و باشبیرو (۱۳۵۲)»، «عقیل عقیل (۱۳۵۳)» و «از خم چنبر (۱۳۵۶)»، دولت‌آبادی را به عنوان داستان‌نویسی پرکار به جامعه ادبیات داستانی می‌شناساند. «جای خالی سلوچ»، «کلیدر»، «روزگار سپری شده مردم سالخورده»، «اتوبوس»، «سلوک»، «آن مادیان سرخ یال»، «طریق بسمل شدن« و «زوال کلنل»– که در اوایل دهه شصت نوشته شده و از پربحث‌ترین و پرحاشیه‌ترین رمان‌های ایرانی سال‌های اخیر است – از دیگر کارهای محمود دولت‌آبادی هستند. او در سال ۱۳۷۶ برنده لوح زرین بیست سال داستان‌نویسی شناخته شد.

 

در تاریخ ادبیات داستانی ایران، تحولات اجتماعی و فرهنگی همچون اصلاحات ارضی، طرح مساله غرب زدگی و بازگشت به زندگی ساده و ملی، منجر به تقویت و بروز فضای ادبیات روستایی و اقلیمی در دهه ۱۳۴۰ شد. در این فضا، محمود دولت‌آبادی با نگاهی نو به زندگی روستایی، تصویری متفاوت از روستانشینان را در دوره‌ای از تاریخ نشان داد که ارزش‌های ادبی و تاریخی این آثار،  سهمی مهم در تکامل رمان ایرانی ایجاد داشت.

 

به عبارت دیگر دولت‌آبادی در داستان‌هایش به مسایل و مشکلات اجتماعی می‌پردازد. او زندگی را می‌شناسد و از جنس زندگی می‌نویسد و آدم‌های داستان‌هایش را می‌شناسد. او ریشه‌ی شخصیت‌های داستان‌هایش را در  مهمترین واقعیت‌های اجتماعی دوران می‌نشاند و دیدگاه معترضانه خود را به نمایش می‌گذارد. دلبستگی او به فضای روستایی و عناصر و ارزشهای حاکم بر آن و اعتراض با هجمه‌های بنیان‌سوز کارکردهای اجتماعی آن، تم اصلی همه آثار او محسوب می‌شود.

 

دولت‌آبادی  بیش از آن‌که فضای داستان را مورد توجه قرار دهد به پیشبرد ماجرا و درون‌کاوی شخصیت‌های داستان می‌پردازد. از نظر شیوه شخصیت‌پردازی، او پیرو رئالیست‌های قرن نوزدهم اروپاست و هنگام ورود شخصیت‌ها به داستان، شرح کاملی از ظاهر جسمی و پیشینه زندگی شخصیت ارایه می‌دهد و پس از آن است که درون شخصیت‌ها را می‌کاود. اغلب داستان‌های او از زاویه دید سوم شخص آگاه، نوشته شده است. با این حال، گاهی نیز – مانند داستان «عقیل عقیل» و «از خم چنبر» – روایت از طریق زاویه‌دید شخصیت داستان به پیش می‌رود که در این زاویه، گاهی توضیحات گاه و بیگاه و اضافی او، رشته ارتباطی بین خواننده و شخصیت‌ها را می‌گسلاند. شخصیت‌های داستانی او با حفظ فردیت خود، در متن کشاکش اجتماعی شناخته می‌شوند. گاه در رمان ده جلدی و سه هزار صفحه‌یی «کلیدر»، او می‌کوشد در نگاهی حماسی به انسان، دوران حقیرپروری از تاریخ معاصر را مورد توجه قرار دهد. در داستان‌های کوتاهش، اغلب می‌کوشد تا  خواننده را با تمام ادوار زندگی شخصیت داستانی آشنا کند و از این رو داستان‌های کوتاهش را می‌توان نسخه فشرده شده‌ی رمان‌هایش دانست. در برخی رمان‌هایش مانند «باشبیرو» گاهی خواننده نمی‌تواند تمام انگیزه‌های شخصیت اصلی را دریابد و صحنه‌ها با چنان شتابی حرکت می‌یابند که بسیاری از آدم‌ها ناشناخته می‌مانند.

 

دولت‌آبادی با نگاهی جامعه‌شناسانه، شخصیت‌های داستانش را در کشاکش اجتماع بررسی می‌کند و از این‌رو، آثار او روایتگر حافظه‌ی تاریخی مردمانی از سرزمین ایران محسوب می‌شود. آثاری که همگی و هریک در بخشی زبان فرهنگ و حال مردمان این سرزمین و بیش از همه فرهنگی است که او از آن برخاسته است؛ زبانی غنی و قوی که زمان و مکان بخشی از تاریخ ایران در رمان‌هایی همچون رمان سه جلدی «روزگار سپری شده‌ی مردم سالخورده» را نیز به تصویر می‌کشد و زبانی سرشار از توصیف‌های زیبا و هوشمندانه و ظریفی که از وصف چهره‌ها گرفته تا وصف اوضاع و شرایط یک شهر و روستا بیانگر قوت کلام اوست، کلامی که به خوبی در پیوند میان تاریخ و فرهنگ و ادبیات خالق نیرومند اثرهایی با فضاهایی ایرانی است که ارزش خواندن داستان‌های او را دو چندان می‌کند.

 

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *