خلوت انس از همشهری عزیزمان اقای سید علی نجفی

 

 

هبوط
سیدعلی نجفی
نسیم مهربانی تو
در سرزمین‌های سبز محبت
برگونه‌های نوشکفته‌ام وزید…
و پلک‌های نازکم را
از خواب‌های شیرین آسمانی
عاشقانه گشود
تا حیران جلوه‌های تو باشم…
آنگاه که عاشقان بیدل را
بر سکوی هولناکه هبوط نشاندی
تا در آتش هجرانت پایداری بیاموزند…
یادگار حیات بخشت را
در نهانخانه جانم نهادی
تا همیشه دلم بی‌قرار تو باشد…
اینچنین است که همواره در خون می‌تپد
و به هوای تو پرپر می‌‌زند…
ای آفریدگار عشق
و ای چشمه جوشان مهربانی‌های زلال…
من امّا،
در این نزول غم‌انگیز
این هجران سوزناک
همچنان خواهم سوخت همچنان خواهم آموخت
تا آخرین سلول هستی‌ام را
به عشق تو قربان کنم
آنگاه ققنوسی دیگر خواهم بود.
به سوی توپرواز می‌کنم
و بر آستان بی‌نیازت بال و پر می‌سایم…
و در سمفونی کبوتران حرم
(بغره بغو خواهم زد)*
*مولانا جلال الدین

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *