نوازنده صاحب‌نام تار درگذشت «تار» در سوگ «شریف»

 

سعید برآبادی: «تار» بار دیگر سوگوار دست‌های زخمه‌زننده خود شد. این‌بار اما یکی از نوادر دنیای نوازندگی و آهنگسازی از بستر بیماری قرار است به بهشت زهرا برود و در قطعه هنرمندان به فراموشی سپرده شود چراکه «فرهنگ شریف» تا زنده بود هم در فهرست فراموش‌شده‌ها قرار داشت حتی اگر کارنامه همکاری‌اش با استادانی چون اکبر گلپایگانی، ایرج، تاج اصفهانی، غلامحسین بنان و محمدرضا شجریان را همگان از حفظ بودند! صبح روز هفدهم شهریور، خبر آمد که او پرواز خود را چون نت‌هایی که بر ساز می‌نواخت و به آسمان می‌فرستاد آغاز کرده است و حالا باید این گزارش، سوگی و معرفی‌ای از فرهنگ شریف باشد، اما چطور می‌توان او را که سازنده بخشی از بهترین آثار کلاسیک موسیقی ایران بوده به مخاطبانش معرفی کرد؟ ویژگی چنین گزارش‌هایی، متراکم‌کردن و فشرده‌سازی زندگی پرفرازونشیب یک هنرمند است به قصد آنکه خبر درگذشتش بازتابی رسانه‌ای پیدا کند، اما مگر می‌شود در چند خط ساده، ٨۵ سال زندگی مردی را توصیف کرد که با «تار» میانه‌ای یگانه داشت و در اخلاق، همچون ترکیب جادویی اسم و فامیلش، فرهنگِ شریف بود؟ فرهنگ شریف را باید عرصه اخلاق موسیقی اصیل ایران دانست چراکه با وجود مشکلات فراوان در مسیر طولانی زندگی‌اش، هیچ‌گاه، درشتی نکرد و همواره اخلاق حرفه‌ای و فردی را به کاسب‌‌‌کاری بازار ترجیح داد. اوج این افتادگی را همگان در خرداد سال قبل به یاد دارند؛ وقتی که مجبور شد برای درمان بیماری‌اش، ساز خود را بفروشد. فروش ساز از سوی نوازنده‌ای به چیره‌دستی فرهنگ شریف، یک پیغام بود برای آنهایی که مسئولان امر موسیقی در کشور بودند، اما حالا که او رفته است، بعید به نظر می‌رسد که چنین پیغام فرستاده‌شده‌ای، دریافت شده باشد و ترتیب‌اثری به آن داده باشند. شریف در نوازندگی و سازندگی موسیقی هم جزء بهترین‌ها بود. در نحوه انگشت‌گذاری و مضراب‌زنی ابداعاتی به‌یادماندنی برای «تار» انجام داد تا صدایی متفاوت از آن بیرون بکشد و در «گلها» یا «پیوند مهر»، همراه صدای شجریان کند. هم‌او بود که آنچه از کلاس‌های علی‌اکبرخان شهنازی – بزرگ آموزش موسیقی در ایران معاصر- را آموخته بود، در «عشاق»، «شور معشوق»، «کرشمه»، «اصفهان»، «زخمه» و… برای دیگران به یادگار بگذارد تا لااقل ابوعطا از میان نرود و نسل‌های بعد آن را بشناسند. در همین ساحت است که باید یکی دیگر از ابعاد شخصیتی فرهنگ شریف را ستود: در تمام این سال‌ها، او در کنار نوازندگی و آهنگ‌سازی، آموزش‌دهنده راه و رسم درست‌نواختن تار نیز بوده و حتی یک‌بار در فستیوال بین‌المللی برلین، بابت همتش در معرفی این ساز، مورد تقدیر قرار گرفته است. اهمیت این موضوع را زمانی بهتر درخواهیم یافت که به یاد بیاوریم، در دولت دهم، ساز تار که اصالتا ‌سازی ایرانی است به نام کشور آذربایجان در فهرست یونسکو به ثبت رسید و خشم فرهنگ شریف را به‌دنبال داشت. درست است که این اواخر فردی از جانب او پیغام داده بود که در صورت درگذشت فرهنگ شریف، هیچ‌یک از اعضای خانه موسیقی حق ندارند بالای سر پیکر ایشان بیایند، اما حالا آب‌ها از آسیاب افتاده و سوگ فقدان او به اندازه‌ای برای پیکره موسیقی لاغرشده ما سخت است که جز با میعادی در کنار آرامگاه او، نمی‌شود دوباره عهد اخوت‌ها را تازه کرد. پایان‌بندی این گزارش مثل تمام گزارش‌هایی که امروز از مرگ فرهنگ شریف خواهید خواند، وعده آخرین دیدار با اوست. قرار است ساعت ٩ صبح شنبه، بیستم شهریورماه، او را که در سالگرد «جمعه سیاه» درگذشته، از مقابل تالار وحدت به سمت قطعه هنرمندان ببرند و به خاکی که از آن آمده است، بازش گردانند، اما شاید امیدی هم باشد به آنکه دیدار رفقا و هم‌مسلکی‌های دور و نزدیک شریف در این روز خاص، حامل خبرهای خوشی برای موسیقی کشور باشد؛ آرزویی که همواره فرهنگ شریف به آن باور داشت و سکوتش را معنا می‌داد.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *