یزد؛ زادگاه گفت‌وگوی تمدن‌هاست گفت‌وگو با حجت‌الاسلام دعایی

«شهر بادگیرها»، «عروس کویر»، «حسینیه ایران»، «دارالعباده»، «شهر دوچرخه‌ها» و… . یزد القاب فراوانی دارد، چه، تاریخ چند‌ هزارساله آن، عمر یک تمدن را در خود جای داده و فرصت و موقعیتی برای متفاوت‌بودن در سپهر سیاسی و اجتماعی ایران امروز برایش دست‌وپا کرده است. شهری که یکی از قدیمی‌ترین نشانه‌های پرستش خدا در آن به چشم می‌خورد، به‌تازگی از سوی یونسکو به فهرست ثبت جهانی رسیده است. ثبت این شهر به‌عنوان نخستین شهر تاریخی ایران و بیست‌ودومین اثر تاریخی کشور در فهرست میراث جهانی یونسکو تنها مرهون صفت‌هایی مانند  نخستین شهر خشتی دنیا نیست،  بلکه آن‌طور که سیدمحمود دعایی، مدیرمسئول روزنامه اطلاعات و یکی از یزدی‌تبارهای حاضر در سمت‌های مختلف سیاسی و فرهنگی،  می‌گوید، این شهر پر از چهره‌هایی است که در پرتوی ساختِ تمدنی غنی برای زندگی بشری، از گفت‌وگو و آشتی میان مردمان سخن گفته‌اند و آنچه در یونسکو به ثبت رسیده، درواقع نوعی تجلیل از همت چندقرنی یزدی‌ها به نمایندگی از ایرانیان بوده که در ایجاد گفتمانِ گفت‌وگو و مدارا و اخلاق کوشیده‌اند. حجت‌الاسلام سیدمحمود دعایی،  زاده سالِ کودتا در شهر یزد است اما در این مصاحبه می‌گوید که به دلایل خانوادگی مدتی را دور از این شهر سپری کرده و همین زمان، فرصتی برای او فراهم کرده که یزد را به شکل جدی‌تری بشناسد. از رهگذر همین شناخت است که او هم از قنات زارچ می‌گوید و هم از چهره‌هایی که تاریخ معاصر ایران مدیون آنهاست و اگر امروز از ثبت جهانی این شهر سخن به میان می‌آید، باید یزد را در مقام زادگاه برجسته‌ترین فقها، عالمان، فیلسوفان و اهالی فرهنگ دوباره کشف کرد:

  به‌عنوان کسی که متولد شهر یزد است، اولین واکنش شما به شنیدن خبر ثبت جهانی این شهر در فهرست یونسکو چه بود؟
پیش از هر چیز بگویم که به قول مرحوم باستانی‌پاریزی، من نیمی یزدی و نیمی کرمانی هستم. افتخار می‌کنم که زاده یزد و یزدی‌تبارم. خاندان پدری من، خاندان محترم و شریفی در این شهر بودند و من تا چهارسالگی به طور مستمر در یزد زندگی می‌کردم. بعد از آن زندگی من، رهین فداکاری‌ها، هدایت‌ها و تربیت‌های مادرم در شهر کرمان قرار گرفت. در دامن مادری که کرمانی بود و با شرافت و پاکدامنی و عزت‌نفس، در عین تنگدستی من را در کرمان بزرگ کرد؛ به مکتب، مدرسه و دبیرستان فرستاد و عملا دوره نوجوانی من در این شهر رقم خورد.
  از مادرتان کمتر سخن و خاطره‌ای گفته‌اید.
ایشان بانوی پرهیزگار و وارسته‌ای بود که برای تربیت و بزرگ‌شدن من زحمات فراوانی کشید. پس از طی دبیرستان نیز با طلبه‌شدن من موافقت کرد و در کنار آن، همراه و یاور من در مبارزات سیاسی و انقلابی بود و در نهایت اجازه داد که به قم مشرف شوم و فعالیت‌های علمی و سیاسی خودم را در این شهر ادامه دهم. پس از هجرت من به عراق و اقامت اجباری در این کشور، ایشان نیز به من ملحق شدند و در آنجا بود که به رحمت ایزدی پیوستند. ایشان مشمول عنایت خاصه‌ای شد؛ حضرت پذیرفتند که مادرم در جوار ایشان در صحن حضرت امیرالمؤمنین(ع) زیر ناودان طلا دفن شود و امام بزرگوار بر پیکر ایشان نماز خواندند. عاقبت و سرانجام شکوهمندی داشت مادر مرحومم.
  در ایامی که کرمان بودید، با شهر یزد و زادگاه پدری‌تان هم ارتباط داشتید؟
بعد از دوران طفولیت -که اگر تصویری هم از یزد داشته باشم، در خاطرم نیست- دوران دبیرستان فرارسید که من سالی سه ماه تعطیلات را در یزد سپری می‌کردم. در آن ایام با پدر و خانواده ایشان مأنوس بودم و اندک‌اندک یزد را بیشتر از قبل شناختم. به دنبال مطالعاتی که درباره یزد و زادگاه خود داشتم، به این واقعیت رسیدم که این شهر، زادگاه و پرورش‌دهنده عناصر و چهره‌هایی بسیار سخت‌کوش و مبتکر بوده است.
  اتفاقا یکی از دلایل ثبت جهانی یک شهر، احترام به ابتکارهای باستانی است که در حوزه مدنیت و زندگی شهری صورت گرفته. در یزد نمونه‌های بسیاری داریم که ذکر آنها خالی از فایده نیست.
بله، یکی از قدیمی‌ترین و دیرپاترین قنات‌های جهان در یزد است. تصادفا منطقه‌ای که اجداد ما به آن منطقه منسوب هستند، یکی از قدیمی‌ترین قنات‌های جهان را در خود جای داده. قنات زارچ که یکی از مهم‌ترین و طویل‌ترین قنات‌های تاریخی دست ساخت بشر است در این منطقه قرار دارد و در فهرست آثار ملی کشور به ثبت رسیده است. به عبارت بهتر می‌توان گفت که کرمان و یزد قدیمی‌ترین قنات‌های ایران و بلکه جهان را در خود جای داده‌اند و این تازه تنها یکی از نمونه‌های ابتکار پیشینیان ما برای زندگی بهتر بشر در این نقطه از کره خاکی است.
  در کنار اینها، به یزد شهر دارالعباده هم می‌گویند، بنابراین در کنار وجوه سازه‌ای باید از این شهر به‌عنوان خاستگاه مذهبی هم نام برد.
اگر به تاریخ نگاه کنیم، شخصیت‌های بسیار ارجمندی از یزد برخاسته‌اند؛ مراجع بزرگ، نهادساز و بنیان‌گذاری که در سیر تحولات تاریخ ایران و تاریخ اسلام اثرگذار بوده و هستند. نباید از یاد برد که مرحوم حاج‌عبدالکریم حائری‌یزدی که مؤسس حوزه علمیه قم به شمار می‌روند، زاده این شهر هستند. ایشان از برجستگانی بودند که در تاریخ، خصوصا در تاریک‌ترین دوره ستم‌شاهی رضاشاه و اوج مخالفت‌های حکومت با روحانیت و مبانی اسلامی، نقش مؤثر و مثال‌زدنی خود را ایفا کردند. مرحوم حاج‌عبدالکریم حائری‌یزدی با تدبیر و سیاست‌های تعیین‌کننده و سرنوشت‌ساز خود، توانست نهاد روحانیت و نهاد حوزه را با وجود مخالفت‌های شدیدی که آن عنصر خشن بر روحانیون کشور روا می‌داشت، حفظ کند و در ارتقای جایگاه آن بکوشد. پیش از ایشان، مرجع بزرگ جهان اسلام، مرحوم حاج‌سیدمحمدکاظم طباطبایی‌یزدی از مراجع بزرگ نجف و زاده یزد، از چهره‌های علمی و دینی تأثیرگذار بوده‌اند و اثر ‌گران‌سنگ ایشان، «العروه‌الوثقی فیما تعم به البلوی» که به «عروه الوثقی» مشهور است، مبنایی است برای همه مراجع وقت که برای اثبات علمیت و مرجعیت خود، بر آن حاشیه می‌نوشتند تا جایی که امروز حاشیه بر «عروه الوثقی» تا این پایه مشهور است. عجیب اینکه عروه الوثقی تنها یکی از چندین اثر این بزرگوار است و ایشان تألیفات فراوانی در حوزه‌های مختلف دینی داشته‌اند.
به عبارت دیگر می‌خواهم بگویم که شخصیت‌های فراوانی از یزد برخاسته‌اند که در سرنوشت و تاریخ ما اثرگذاری‌های بسیار داشته و نقش‌آفرین بوده‌اند؛ شعرا، فلاسفه و علمای بزرگی که هر یک در حوزه تخصص و علم خود، منشأ خدمات بی‌شمار شده‌اند و ذکرشان در این مجال کوتاه نمی‌گنجد.
  در میان معاصران چطور؟ آیا هنوز یزد می‌تواند یکی از مراکز تولید علم و دانش در حوزه‌های مختلف باشد؟
از میان معاصران عصر و زمانه ما، می‌توان از دو شخصیت نام برد که در تاریخ نهضت روحانیت و نهضت انقلاب اسلامی، نقش‌آفرینی ارزشمندی داشته‌اند. مرحوم آیت‌الله صدوقی یکی از این چهره‌ها بود. ایشان نه‌تنها در یزد، بلکه در بسیاری از استان‌های پیرامون یزد نیز اثرگذار بودند و با شجاعت و درایتی که داشتند، نقش سازنده خود را ایفا کردند. در اردکان ‌یزد، چهره‌ای داشتیم که در سازواری، اخلاق‌مداری و پایبندی به اصول انسانی، معرفتی و اخلاقی، شهره خاص و عام بود؛ مرحوم حاج‌آقا روح‌الله خاتمی که از یاران دیرپای امام راحل به شمار می‌رفتند و امام فوق‌العاده به ایشان احترام می‌گذاشت و مورد علاقه و احترام ایشان بود. برای یافتن جایگاه مرحوم حاج‌آقا خاتمی بزرگ باید به تعابیری که امام راحل درباره ایشان به کار برده‌اند مراجعه کنید که بسیار معنادار است. حضرت امام‌خمینی(ره) در پیام تسلیت خود به مناسبت درگذشت ایشان آورده بودند: «… اسلام و ایران یکی از پرفروغترین چهره‌های تقوا و خلوص و ایمان خود را از دست داد. برادر عزیزم، خاتمی زنده‌دل، چهره تابناک مبارزات خستگی‌ناپذیر روحانیت روشن‌ضمیر در دهه‌های اخیر این مرزوبوم بود. او روشنفکری متدین و مجتهدی بزرگوار و از خوبان امینی بود که اگر نتوان گفت بی‏نظیر، مسلماً کم‌نظیر بود. او با گوشت و پوست خود مبارزه را می‏فهمید؛ و سختی‌های آن را چون شربتی گوارا می‏نوشید. او یار و پناه محرومان بود. او یک عمر با تحجر و واپسگرایی جنگید؛ و یکی از طرفداران بی‏بدیل اسلام ناب محمدی- صلی‌اللَّه علیه و آله‌و‌سلم- در عصر فریب و خودپرستی بود. او پاک زیست و پاک مرد و پاک در جوار رحمت ربّش آرمید».
  ایشان پدر رئیس دولت اصلاحات بودند؟
بله و از ویژگی‌های مرحوم خاتمی بزرگ، ایجاد جامعه‌ای هماهنگ و سازوار با همه گروه‌ها و مذاهب و اقوام بود. همان‌طور که می‌دانید، هم‌وطنان زرتشتی ما عمدتا در دو مرکز یزد و کرمان بیشترین اقامت و حضور را داشته و دارند. ایجاد سازواری و ارتباطات انسانی مبتنی بر اخلاق و کرامت میان برادران زرتشتی و مسلمان ما در این شهرها، یکی از اقدامات زبانزدشده ایشان در طول دوره حیات بود. در مراجعات و تظلم‌هایی که احیانا پیش می‌آمد، وقتی به خاتمی بزرگ مراجعه‌ای می‌شد، فرد مراجعه‌کننده به‌قدری راضی و سرزنده و امیدوار بیرون می‌آمد که هر کدام از این مجلس‌ها را می‌شود شبیه به روایتی قابل انتقال برای نسل‌های بعدی تعریف کرد. رواداری، تحمل، احترام به عقاید و مقدسات مذاهب دیگر، در کرمان و یزد فوق‌العاده بوده و هست و به اعتقاد من اینها از خصلت‌هایی است که عمدتا در کویر و نزد کویریان ظهور و بروز می‌کند، چراکه در محیط‌های کویری، انسان‌ها با تلاش و سخت‌کوشی و فداکاری رشد می‌کنند و بزرگ می‌شوند و زندگی می‌سازند. در پرتوی همین سازواری، همکاری و ارتباط سازنده میان انسان‌هاست که تمدن‌های بزرگ آجر به آجر ساخته و پرداخته می‌شوند.
  از دیگر معاصران چه افرادی را در عرصه فرهنگی و سیاسی یزد مؤثر می‌دانید؟
نباید از چهره‌های دیگری که اثرگذاری تاریخی آنها غیرقابل چشم‌پوشی است، غافل شد. از میان آنها، مرحوم حاج‌شیخ محمود فرساد، یکی از شخصیت‌های برجسته فلسفی، علمی و فرهنگی در یزد بودند که نقش ایشان در دوران ملی‌شدن صنعت نفت زبانزد همگان بود. در زمان طلبگی به کلاس‌های درس ایشان می‌رفتم و این دوره زمانی، مصادف با دوران فعالیت مصدق و انتخابات دوره هفدهم مجلس شورای ملی بود که نقش ایشان را پررنگ‌تر از همیشه در امور جاریه و سرنوشت‌ساز یزد می‌کرد. حال که از مرحوم فرساد یاد کردیم، بد نیست از مرحوم آقا سیدمحمد وزیری هم یادی کنیم که از برجسته‌ترین چهره‌های یزد بودند و از نزدیک ایشان را زیارت کرده‌ام. مرحوم وزیری شخصیتی کم‌نظیر بود که در یزد، کتابخانه‌ای از کهن‌ترین آثار خطی جمع‌آوری کرد و این کتابخانه بزرگ را می‌توان سرمایه‌ای ملی به حساب آورد که اکنون به شعبه آستان قدس رضوی در استان یزد واگذار شده است. مرحوم وزیری پیش از انقلاب، زحمات فراوانی برای مسجد ملااسماعیل کشیده بودند و طی ۳۰ سال، نمازجمعه‌هایی که در این مسجد برگزار می‌شد، از پرشورترین نمازجمعه‌های ایران به شمار می‌آمد.
  یزد نیز در فهرست جهانی یونسکو به‌عنوان یکی از نخستین شهرهای خشتی دنیا به ثبت رسیده است؛ آیا می‌توان تعبیری متفاوت داشت و گفت که این خشت‌ها فقط خشت‌های ظاهری نیستند و آنچه در یزد قابل احترام است؛ فرهنگ و اخلاق این شهر است؟
اعتقاد من این است که اگرچه یونسکو، یزد را به‌عنوان یکی از کهن‌ترین میراث‌های خشتی بشر معرفی و ثبت کرده،  اما این به معنای توجه صرف به ظواهر فیزیکی این شهر نیست. یقینا خمیرمایه معرفی یک منطقه به‌عنوان یک اثر قابل ارائه در جهان، ریشه در تمدن و فرهنگ و نحوه زندگی مردم آن منطقه داشته و در پرتوی همین خصلت‌ها و افکار و اندیشه‌های بلند مردم آن سرزمین است که چنین تمدنی رشد کرده و بالیده. راه دوری نرویم، در عصر خودمان، آنچه ایران را در جهان بلندآوازه کرد، پیشنهاد انسانی و فرهنگی بلندنظرانه یکی از افتخارات میهن ما بود که توانست گفت‌وگوی تمدن‌ها را به گفتمان جهان معرفی کند و دنیا آن را به‌زیبایی و به‌اتفاق پذیرفت. ما میراث‌دار عرضه این تفکر بودیم و میراث‌دار عرضه این موهبت اخلاقی و انسانی به جهان هستیم. پیشگام این رهاورد ارجمند فرهنگی و بشری کسی نبود جز یکی از بزرگانی که در دامن همین شخصیت‌های بزرگ یزدی رشد کرد و افتخار آفرید.
  به‌عنوان سؤال آخر، می‌خواهم بدانم که ثبت یزد در فهرست یونسکو، چه پیامی می‌تواند برای مردم ایران و فضای داخل کشور داشته باشد؟
اگر امروز سازمان جهانی یونسکو، یزد را به‌عنوان میراثی ساختاری از جنس خشت خام به جهان معرفی می‌کند، نباید از یاد برد که در کنار این سازه‌های شهری، شخصیت‌های بی‌شماری بوده و هستند که نه‌تنها در شکل‌دادن این تمدن نقش داشته و آن را به وجود آورده‌اند، بلکه در پرتوی آن با منش هماهنگی، هم‌زیستی، تحمل و احترام به یکدیگر، فضای زیستی بهتری را برای جهان امروز آفریدند. اوج چنین میراثی که امروز با ثبت یزد در یونسکو، بیش از قبل جلوه‌گر شده است، گفت‌وگوی تمدن‌ها و معرفی خلق‌وخوی صلح‌طلبانه و گفت‌وگومحور ایرانیان به جهان بود. به عبارت دیگر می‌توان گفت که یزد خاستگاه و زادگاه گفت‌وگوی تمدن‌هاست؛ نه شهری از آجرهای خاموش. امیدوارم  جامعه امروز ما این میراث عظیم را که حاصل مجاهدت‌های تاریخی فراوان یزد و فرزندان این جغرافیاست را قدر بدانند و دیگر مناطقی که در ایران از چنین ذخیره و توانی برخوردارند مورد توجه یونسکو به‌عنوان یک نهاد بین‌المللی عرصه فرهنگ و تمدن بشری قرار بگیرند

.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *