گفتگوی اطلاعات با دکتر پرویز پیران مسئولیت‌پذیری اجتماعی؛ تعدیل منافع شخصی با منافع اجتماعی تاج محمد کاظمی

اشاره:
تحولات و اتفاقات سیاسی و اقتصادی درابعاد ملی و فراملی در هر جامعه، به‌طور طبیعی درهنجارهای فردی و اجتماعی افراد ساکن در آن جامعه نیز تأثیرات مثبت یا منفی خود را برجای می‌گذارند.
برخی از این هنجارها ممکن است با توجه به ویژگی های فرهنگی هرجامعه محدود به آن جامعه باشند، اما هنجارهایی که در زمره ارزش‌های انسانی محسوب می‌شوند درهمه جوامع انسانی دنیا یکسان هستند و هنر حاکمان هرجامعه این است که بتوانند از حریم این نوع ارزش‌ها حفاظت و حراست کنند.
مسئولیت‌پذیری اجتماعی از جمله این ارزش‌های انسانی است که از بدو تشکیل جوامع اولیه انسانی در ذات و سرشت انسان‌ها نهادینه شده و با توسعه این جوامع در ابعاد مختلف دچار تغییرات شکلی شده ولی هرگز ماهیت آن تغییر نکرده است.
مقوله مسئولیت‌پذیری اجتماعی در جوامع مدرن با توجه به نقش بی‌بدیل نهادها، سازمان‌ها و مؤسسات بزرگ اقتصادی در توسعه آن جوامع، بیشتر در چارچوب سازمانی مورد توجه قرار گرفته و سعی شده است که با تقویت این حس انسانی در کارکنان هرمجموعه، زمینه رشد و پیشرفت آن مجموعه را فراهم بیاورند.
برای آشنایی هرچه بیشتر با مقوله مسئولیت‌پذیری اجتماعی و بررسی وضعیت آن در جامعه کنونی کشورمان با دکتر پرویز پیران، عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی که دکترای خود را با دو تخصص جامعه‌شناسی توسعه و برنامه‌‌ریزی از دانشگاه کانزاس آمریکا اخذ کرده و عضو انجمن جهانی جامعه‌شناسی و همچنین مشاور ارشد آژانس‌های ملل متحد نیز است گفتگویی انجام دادیم که مشروح آن را می‌خوانید.
***
* رابطه منافع فردی با منافع جمعی برای ادامه حیات یک جامعه چگونه باید باشد؟
زندگی جمعی، عرصه نابرابری و ثبات و تعادل اجتماعی است. از دیگر سوی منافع یکایک افراد نیز مطرح است. جامعه برابر گرچه آرزوی دیرین انسان است و آرزوی مقدسی نیز به شمار می‌رود اما تاکنون برآورده نشده است. پس بین نابرابری و ثبات و تعادل، آن هم به عنوان پادزهر هرج و مرج و بحران و فروپاشی و منافع هرفرد باید تعادلی پیش آید تا جامعه به حیات خود ادامه دهد.
گرچه در حالت نظری هرکس تمایل به حداکثرسازی منافع خود دارد، اما چنان حداکثرسازی به هرج و مرج می‌انجامد. هرج و مرج که شدت ‌گیرد بحران‌های اجتماعی از راه می‌رسند، تداوم بحران نیز راهی جز فروپاشی جمع‌بودن انسان‌ها باهم ندارد.
جالب آن‌که انسان آگاه، بزرگ‌ترین نفع خود را در جمعی زیستن یافته است و همین منفعت‌ها در زندگی جمعی به انسان عقلانی می‌آموزد که از تلاش‌های فردی حداکثری دست شوید و برآوردن منافع فردی را نسبی سازد.
* در چه مواقعی تعادل و ثبات در یک جامعه به هم می‌خورد؟
گرچه همه، آرزوی فراچنگ آوردن حداکثر منافع خود را دارند، اما تضاد این امر با «منفعت مادر» یعنی زیستن در جامعه به تضاد می‌کشد و معمولاً ‌نیز منفعت حداکثری کوتاه می‌آید.
توجه داشته باشید که جامعه در هر لحظه مفروض، دارای تعادل و ثبات نسبی است که فقط در مواقعی چون مصائب جمعی (زلزله، سیل، سونامی، گردبادهای ویران‌ساز، جنگ و…) یا به ‌طورخلاصه مصائب جمعی طبیعی یا انسان‌ساخت از تعادل و ثبات خارج می‌شود و با شورش و انقلاب، تعادل مورد تردید قرار می‌گیرد.
همچنین عدم تعادل همواره موقتی است و جامعه با سازوکارهای (مکانیسم‌ها) دفاعی خود میل به برقراری ثبات و تعادل دارد که نفع جمعی در آن است.
* افراد چگونه اجتماعی می شوند؟
جامعه باید به ارزش‌ها و هنجارهایی که بخشی از آنها اخلاق عمومی را می‌سازند، جان بخشد و از آنها پاسداری کند. به همین دلیل ارزش‌ها و هنجارها، جزوی از فرهنگ جامعه محسوب می‌شوند. ضرورت‌هایی که یاد شدند، مسأله اجتماعی شدن فرد را نیز مطرح می‌سازند تا با درونی و نهادینه کردن ارزش‌ها و هنجارها، اخلاق فردی نیز شکل گیرد.
مسئولیت اجتماعی از جمله ارزش‌هایی است که باید از طریق اجتماعی شدن افراد درونی و نهادینه شود. اما باید توجه داشت که اجتماعی شدن و گردن نهادن به ارزش‌ها و هنجارها در خلاء رخ نمی‌دهد.
انسان در خانواده‌ای با شرایط مثبت یا منفی به دنیا می‌آید و ویژگی شخصی پدر و مادر و اطرافیان بر کودک اثر می‌گذارد.
* طبقه اجتماعی چه نقشی در شکل‌ دهی این نوع ارزش‌ها دارد؟
در بررسی نقش طبقه اجتماعی، مکان سکونت، میزان عقب‌ماندگی یا رشد جامعه و ده‌ها متغیر می‌بینیم که  آثار این متغیر‌ها، رنج‌های کودکی،‌ نوجوانی و جوانی انسان را می‌سازند. در اثر آن رنج‌ها، گردن‌ نهی به ارزش‌ها و هنجارها نزد هر فرد یا فرد دیگری متفاوت می‌شود.
در نتیجه طیفی شکل می گیرد که می توان آن را طیف گردن نهی به ارزش‌ها و هنجارها و درونی و نهادینه کردن آنها نامید. در این طیف که قطبی از آن درونی و نهادینه کردن کامل و قطب دیگر آن فقدان اثرگذاری هنجارها و ارزش‌ها بر فرد است، دو سوی افراطی موضوع را می‌توان یافت که جنبه نظری دارند و در عالم واقع به ‌صورت مطلق واقعیت پیدا نمی‌کنند و همه انسان‌ها جایی بین این دو قطب از نظر درونی کردن ارزش‌ها و هنجارها قرار می‌گیرند.
مسئولیت‌پذیری فردی و مسئولیت‌پذیری اجتماعی یکی از ارزش‌ها بر این طیف است و از قواعد حاکم برآن طیف تبعیت می‌کند.
* با این تفاصیل مسئولیت اجتماعی را چگونه تعریف می‌کنید؟
با توجه به کلیت شکل‌گیری و نهادینه و درونی شدن مسئولیت ‌پذیری فردی و اجتماعی در تعریف «مسئولیت‌ پذیری اجتماعی» باید گفت که این اصطلاح عبارت است از موقعیت یا واقعیت داشتن و ملموس شدن وظیفه‌ای برای برخورد با چیزی یا داشتن کنترل برشخص یا اشخاص دیگر آن‌گونه که جامعه تعریف می‌کند و از اجتماعی به اجتماع دیگر تا حدودی متفاوت است.
طوری که هرگونه برخوردی که جامعه آن را مناسب تعریف نکرده است به مسئولیت‌ناپذیری جان می‌بخشد. در نتیجه می‌توان گفت که مسئولیت ‌پذیری پاسخگوبودن ازسویی یا گلایه‌مندی ازسویی دیگر در برابر چیزی، عملی، رفتاری یا شخص و اشخاص است.
برخی از منابع، مسئولیت را وظیفه یا اجباری اجتماعی دانسته‌اند که در انجام رضایت‌بخش عمل یا تکمیل آن عمل خود را نشان می‌دهد.
بر این اساس، جامعه در برابر مسئولیت‌ناپذیری فردی و اجتماعی تحریم، تنبیه و در مقابل آنها در صورت پذیرش مسئولیت فردی و اجتماعی، پاداش در نظر گرفته است که اولین آنها ارضای شخصی و احساس درست عمل کردن است.
بدیهی است که مسئولیت به دلیل گسترده بودن حیطه آن، انواعی دارد که برخی از آنها عبارتند از: مسئولیت فردی، دسته‌جمعی، اجتماعی، مسئولیت حقوقی در مقابل وظایف حقوقی، مسئولیت رسانه‌ای، مسئولیت اخلاقی، مسئولیت حرفه‌‎‌ای، مسئولیت سیاسی، مسئولیت مدنی و … باید توجه داشت که مسئولیت با قدرت رابطه‌ای مستقیم دارد.
هرچه قدرت افزایش می‌یابد، مسئولیت فردی، حرفه‌ای،‌ اداری، اجتماعی، کسب و کاری و غیره نیز افزایش می‌یابد.
به بیان دیگر مسئولیت در تمامی عرصه‌های زندگی، سازمان‌ها و نهادها قابل ردیابی و تعریف است.
* در رابطه میان «منافع فردی»  و «منافع جمعی» آیا پذیرش مسئولیت اجتماعی به منزله از دست دادن بخشی از منافع فردی است؟
در تعریف مسئولیت اجتماعی، آن را چارچوبی اخلاقی می‌نامند. این چارچوب یادآوری می‌کند که هر موجودی چه فرد باشد چه سازمان و نهاد باشد، صرف‌نظر از حیطه، عملکرد، اهداف و غیره در کنار منافع فردی خود دارای وظیفه، کنش، رفتار یا عملی است که منافع کل جامعه را در بر می‌گیرد.
مشخص است که منافع فردی گاه با منافع کل جامعه در تضاد قرار می‌گیرد.
گذشتن از میزانی که به منافع فردی مربوط است، به معنای مسئولیت ‌پذیری اجتماعی است. گردن نهی به مسئولیت اجتماعی با مسئولیت‌پذیری اجتماعی و شرایط جامعه و توان و قدرت اخلاق عمومی رابطه ‌ای مستقیم دارد.
در شرایط تنزل اخلاق عمومی به دلیل رشد انواع فساد و همه‌ گیر شدن آن، میزان مسئولیت ‌پذیری اجتماعی نیز گاه به شدت کاهش می‌یابد. برهمین اساس یکی از مهم‌ترین عرصه‌های مسئولیت‌پذیری اجتماعی به اصحاب کسب و کار، شرکت‌ها، کمپانی‌های بزرگ و اقتصاد ملی اختصاص دارد.
* تعادل سودآوری در سازمان‌ها با منافع جامعه چگونه باید برقرار شود؟
در چند دهه اخیر این نکته برجسته شده است که اصحاب کسب و کار از کوچک‌ترین آنها تا بزرگ‌ترین و در سطح بین‌المللی یا شرکت‌های چند ملیتی باید بین فعالیت‌های متضمن سود و سودآوری و فعالیت‌هایی برای نفع جامعه تعادل برقرار سازند.
امروزه این تعادل بین منافع کسب و کاری و نظام‌های زیست‌ محیطی نیز بسیار مهم و پررنگ شده است. مفهوم خود تنظیمی یا آرایش فعالیت‌ها به صورت داوطلبانه در محیط‌های کسب و کار مطرح شده است تا نیاز به نظارت خارجی و تنبیه به حداقل رسد.
می‌توان نتیجه گرفت باید از شدت گرفتن تضاد بین منافع فردی، کسب و کاری، سازمانی و نهادی و منافع کل جامعه و محیط‌زیست، ممانعت به عمل آید، اما همیشه این امر داوطلبانه رخ نمی‌دهد. لذا آحاد مردم از سویی و دستگاه‌های نظارتی از سوی دیگر باید برای ارتقای مسئولیت‌پذیری اجتماعی دائماً تلاش کنند و سازوکارهای مناسبی را به شکل قانون یا ابزار دیگری سامان دهند و با ضمانت اجرایی همراه سازند.
* مسئولیت پذیری اجتماعی در جامعه چگونه اعمال می‌شود؟
بحث مسئولیت و مراقبت برای یکایک افراد جامعه مطرح است. هشیاری در زمینه مسئولیت ناشناسی حکومت نیز جزوی از مسئولیت و مراقبت افراد است. مسئولیت‌پذیری اجتماعی به دو صورت عمل می‌شود که اولی را غیرفعال و دومی را فعال گفته‌اند.
مسئولیت‌‌پذیری غیرفعال عبارت از انجام ندادن هرعملی است که به زیان جامعه و محیط ‌زیست منجر می‌شود. اما مسئولیت‌‌پذیری فعال عبارت است از انجام فعالیت‌های گوناگون که اهداف اجتماعی مثبت را تقویت و ارتقاء می‌بخشند و ارزشمند نیز تلقی می‌شوند.
درعین حال مسئولیت ‌پذیری اجتماعی امری است بین نسلی. زیرا نسل حاضر می‌تواند به اعمالی دست زند که نسل بعدی از آن زیان ببیند.
* مسئولیت پذیری اجتماعی را چطور می‌شود دسته بندی‌کرد؟
از چهار نوع مسئولیت ‌پذیری اجتماعی یاد شده است:
۱ـ مسئولیت‌پذیری محیط ‌زیستی در جهت پایداری محیط‌‌زیست که به شدت مورد تهاجم قرار گرفته است و در ایران شرایطی بحرانی دارد.
۲ـ مسئولیت‌‌پذیری نوع دوستانه
۳ـ مسئولیت‌‌پذیری درفعالیت‌های کسب و کار
۴ـ مسئولیت اقتصادی
* از چه راه‌هایی می‌توان مسئولیت‌پذیری را در جامعه افزایش داد؟
در مجموع از هفت طریق می‌توان مسئولیت‌‌پذیری را در جامعه افزایش داد:
۱ـ تعیین مأموریتی اخلاقی برای خود، سازمان‌ها، نهاد، محله، شهر و روستا و کل جامعه
۲ـ تعیین اهداف عملی و قابل حصول بدون زیان به جامعه و محیط‌‌زیست
۳ـ ارزش‌دهی و اهمیت‌دادن به افراد مسئول، نوآور با دیدی جامع و مثبت
۴ـ اهمیت دادن به نظر مردم یا عقل جمعی
۵ـ همکاری با افراد، سازمان‌ها و نهادهای مسئول و معرفی آنها به جامعه
۶ـ انجام امور خیریه‌‌ای
۷ـ یاری‌رسانی بین افراد، سازمان‌ها و نهادها.
* آیا طبق الگوی دورکیم جامعه ایران به سمت ذره‌ای شدن (اتمیک شدن) با ویژگی های
‌آنومیک حرکت می‌کند یا صرفا پررنگ شدن و غلبه جنبه‌های فردیت باعث سر باز زدن از مسئولیت اجتماعی شده است؟
مفهوم آنومی که سابقه‌ای بسیار کهن دارد و به دنیای باستان می‌رسد، دارای فراز و فرودهایی است. در دوره‌هایی آنومی مثبت تعریف شده است و در مواردی منفی.
امروزه جنبه منفی آن مطرح است. براساس مطالعات بنده، علوم فضایی (معماری و شهرسازی) و اجتماعی جامعه ایران وارد مرحله‌ای آنومیک شده است. گرچه جامعه‌‌شناسانی چون دورکیم، شرایط آنومیک را گذرا تعریف کرده‌اند ولی باور اینجانب آن است که در ایران با شرایط آنومیک پایدار شده روبروهستیم.
هر روز رقم‌های نجومی از فساد مطرح می‌شود، غارت منابع عمومی به حداکثر رسیده است، ساخت و ساز شهری کاملاً آلوده شده است و رشوه به سوی همه‌‌گیر شدن در حرکت است؛ در نتیجه اخلاق عمومی به نازل‌‌ترین سطح رسیده است.
* چرا افراد تا این حد دچار فساد می‌شوند؟
افراد به دو دلیل دچار فساد می‌شوند:
۱ـ به دلیل ناچاری و فقر و مشقت
۲ـ به دلیل زیاده ‌خواهی ناتمام و سیری‌ناپذیر.
بدیهی است که در چنین شرایطی، اخلاق فردی و جمعی تنزل فاحش می‌یابد و به تبع آن مسئولیت ‌پذیری کم‌ کم به ضد ارزش بدل می‌شود.
مردم همه روزه شاهد رفاه حداکثری افرادی هستند که با مسئولیت‌ناپذیری و صدمه جدی به جامعه، به اخلاق جامعه و به محیط‌‌زیست، به زندگی افسانه‌‌ای دست پیدا می‌کنند. در چنین شرایطی، اجتماعی شدن فرزندان جامعه دچار انواع تناقض و تضاد می‌شود و ارزش‌ها و هنجارها مهجور می‌‌مانند. گویی که گردن نهادن به ارزش‌ها و هنجارها سبب فقر و انزوا و تنبیه و … می‌شود.
* خطر اصلی این اتفاق برای جامعه چیست؟
خطر مهم آن است که گروه‌های مرجع و دستگاه حکومتی فاسد شود. در این صورت سرمایه اجتماعی عام که دو شکل پل زننده بین نهادها و سازمان‌ها و مرتبط ‌ساز دستگاه‌های مختلف برای هم‌افزایی است، از کار می‌افتد و سرمایه اجتماعی مافیایی رشد می‌کند. در این حالت قانون با ضمانت اجرایی همراه نیست و زیر پا‌گذاردن قانون، زرنگی و نوعی موفقیت به حساب می‌آید.
تنها راه نجات از این وضعیت، مبارزه جدی با فساد همه ‌گیر است. اما خطر بزرگ‌تر و اصلی آنجاست که در جامعه‌‌ای، سازمان‌های نظارتی خود درگیر فساد شوند.
* پس از این همه تأکید بر نیاز جامعه به مسئولیت‌پذیری افراد، خوب است که به عنوان جمع‌بندی این گفتگو، راهکاری برای حفظ و تقویت مسئولیت‌پذیری ارائه دهید.
برای تقویت مسئولیت ‌پذیری افراد جامعه، نهادهای مختلف از خانواده گرفته تا رسانه‌های جمعی به ویژه رسانه ملی نقش حیاتی دارند که تقریباً همه آنها با ناکارآمدی جدی روبرو هستند. برخی از منابع و متون، راه افتادن جنبش‌های اجتماعی اصلاحی را راهکار مناسبی تعریف کرده‌اند.
* سپاس از شما و نظراتی که در میان گذاشتید.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *