جلسه نقد و پژوهش شعر «غزل‌های عزیزم هشتادوسومین جلسۀ نقد و پژهش شعر حوزۀ هنری خراسان رضوی که به نقد کتاب «غزل‌های عزیزم» اثر «بهمن صباغ‌زاده» اختصاص داشت با حضور اساتید، شاعران جوان و علاقه‌مندان به شعر عصر روز شنبه در محل سالن اجتماعات حوزه هنری شهر مشهد برگزار شد

هشتادوسومین جلسۀ نقد و پژهش شعر حوزۀ هنری خراسان رضوی که به نقد کتاب «غزل‌های عزیزم» اثر «بهمن صباغ‌زاده» اختصاص داشت با حضور اساتید، شاعران جوان و علاقه‌مندان به شعر عصر روز شنبه در محل سالن اجتماعات حوزه هنری شهر مشهد برگزار شد.

محمدکاظم کاظمی که مسئولیت این جلسه را برعهده داشت در ابتدای این نشست گفت: صباغ‌زاده از شاعران خوب شهر تربت حیدریه است و ما در این سلسله جلسه‌ها افتخار داریم که به آثار شاعران شهرهای مختلف ایران بپردازیم.

▫️جواد شیخ‌الاسلامی: این کتاب واقعاً خواندنی و دوست‌داشتنی است، و اگر بخواهیم دربارۀ نقاط مثبت آن صحبت کنیم باید بیشتر وقت داشته باشیم.

▫️یوسف بینا: این کتاب یک اتفاق خوب برای ادبیات خراسان در سال‌های اخیر است، اینکه بهمن صباغ زاده در چهل‌سالگی اولین کتابش را منتشر کرده‌ نشان می‌دهد که او شاعر گزیده‌گویی است. ولی انتظار داریم که به زودی کتاب‌های دیگری از ایشان ببینیم.

منتقد اول، جواد شیخ‌الاسلامی
اول این توضیح و مقدمۀ مختصر را بگویم که این کتاب واقعاً کتاب خواندنی و دوست‌داشتنی‌ای بود و اگر بخواهیم دربارۀ نقاط مثبت صحبت کنیم باید بیشتر مجال داشته باشیم. من به نکاتی اشاره می‌کنم که هم در کتاب ایشان صادق است و هم برای کتاب‌های دیگری که در این سال‌ها منتشر می‌شد.
نکتۀ اول این بود که در سال‌های اخیر من تقریباً ۹۰ تا ۹۵ درصد کتاب‌هایی که خوانده‌ام به خصوص شعرهای عاشقانه، آدم احساس می‌کند که وارد شوراهای حل اختلاف قوۀ قضائیه شده‌ایم. یعنی در شعرهای عاشقانه عشق کمتر می‌بینیم، شعری که تجلی‌گر روابط و لحظات عاشقانه باشد و تصویری از عشق به مخاطب ارائه بدهد، من در سال‌های اخیر کم دیده‌ام. به خصوص در مورد شاعران جوان.
اما در کتاب آقای صباغ‌زاده می‌بینیم که شاعر با معشوق خودش دعوا ندارد و شاعر تصویری را که به عنوان عشق در زندگی‌‌اش جاری کرده است ارائه می‌دهد. مثلاً غزلی که به دخترشان تقدیم کرده‌اند به نظرم یکی از بهترین غزل‌های کتاب بود. شاعر موضع زندگی خود در مورد زندگی را مشخص کرده است.
موضوع دوم که به نظرم در سال‌های اخیر بیشتر در مورد آن باید جدی فکر کنیم، تعداد بیت‌های شعرهای عاشقانه است. در بیشتر کتاب‌های شعر، بیشتر غزل‌ها پنج‌بیتی یا شش‌بیتی است و این یک حس مصنوعی‌بودن به مخاطب می‌دهد.
در کتاب آقای صباغ‌زاده از نظر محتوا شعرها شعر زندگی است ولی از نظر فرم غالباً پنج یا شش بیت است.
نکتۀ سوم این است که هرچند خیلی از بیت‌های شعر خیلی خوب‌اند، اما حفظ‌پذیر نیستند. ما از شعرها لذت می‌بریم اما طوری نیست که آن را حفظ کنیم و در ما نشست کند.
نکتۀ چهارم که در کتاب ایشان پررنگ است و از نکات خوبی که می‌شود به آن اشاره کرد، حضور زندگی است. شاید مسئله‌ای که در هر نوع شعری خیلی مهم است، حضور زندگی است. شاعری که به زندگی می‌پردازد، فرمان شعرش در دست مضمون نیست، بلکه در دست خودش است. به نظر من، ما شاعران اگر می‌خواهیم به امضای شخصی خودمان در شعر برسیم، راهی ندارد غیر از این که به تجربیات خودمان اکتفا کنیم.
ولی معمولاً شاعران تنبلی می‌کنند که از این طرف حرکت کنند و غالباً به همان کانال معمول شعرهای دیگر حرکت می‌کنند.
نکتۀ پنجم که در کتاب آقای صباغ‌زاده شاخص بود زبان ایشان بود. ایشان زبان نرم و روان و یکدستی داشتند.
نکتۀ ششم که نکتۀ آخر هم هست این است که من یک نوع دودستگی در کتاب می‌بینم. شعر ایشان البته از نظر فرم و محتوا و زبان یکدست است و ایشان خودش را نقض نمی‌کند. اما به نظرم بعضی از غزل‌ها خیلی قوی‌اند و بعضی فقط یک مقدار خوب‌اند که ایشان دلش نیامده است کنار بگذارد. کاش بعضی از آن غزل‌ها نمی‌آمد یا یکی دو بیت آن‌ها اصلاح می‌شد و کل غزل یکدست می‌شد.
مثلاً من هیچ‌طوری نمی‌توانم شعر «آتشفشان» صفحۀ ۴۵ را در کنار شعر «غزل جان» صفحۀ ۱۷ بگذارم.

منتقد دوم، یوسف بینا
ضمن تشکر از حضور بزرگواران، من چند نکتۀ ابتدایی بگویم. آقای صباغ‌زاده در حوالی دهۀ هشتاد وبلاگی داشتند که رنگ شادی هم داشت و غزل «کنار این سینی چایی تو قند لازم نیست» در آن وبلاگ آمده بود و در آن وبلاگ می‌شد حس کرد که ایشان آینۀ شعرش هست و چقدر مهربان است. همین که این جلسه در مقایسه با دیگر جلسات جلسۀ پرجمعیتی است نشان می‌دهد که این کتاب یک کتاب خوب در سال‌های اخیر بوده است.
ایشان با توجه به این که در چهل‌سالگی اولین کتابشان را منتشر کرده‌اند نشان می‌دهند که شاعر گزیده‌گویی هستند. ولی انتظار داریم که از این پس کتاب‌های دیگری از ایشان هم به زودی ببینیم.
تربت حیدریه در قرن اخیر بعضی از بزرگ‌ترین شاعران زبان فارسی را معرفی کرده است و این روند در نسل‌های مختلف تا شاعران جوان هم تداوم داشته است.
نکتۀ دیگر این که من سال‌هاست که منتظر بوده‌ام که شاعری مثل آقای صباغ‌زاده کتابش را منتشر کند و می‌دانستیم غزل‌های خوبی دارند که هنوز جایی رونمایی نشده است.
اما ما در این کتاب با قالب غزل روبه‌رو هستیم. یک توضیح کلی باید دربارۀ غزل بدهم تا مشخص شود که این‌ها چرا غزل‌های خوبی است. ما تقریباً از قرن هشتم تعریف‌مان از قالب غزل تغییر کرده است. تا قرن ششم غزل به معنی همان سخن عاشقانه‌ای بوده که در اول قصیده‌ها می‌گفته‌اند و بعدها استقلال پیدا کرده است و تا امروز مهم‌ترین قالب سنتی شعر ما که زنده مانده است، قالب غزل است. در قرن هفت و هشتم ولی تعریف این قالب عوض شده است یعنی این قالب حفظ شده ولی شاعر فقط شعر می‌گفته است. دیگر غزل به مفهوم شعر عاشقانه نبوده است. پس می‌شود گفت که فعلاً جای «غزل» به مفهوم شعر عاشقانه خالی است. شعری که در عناصر شعر هم عاشقانه باشد. مثلاً در این نوع شعر تصویرگری خیلی جایی ندارد بلکه وجه عاطفی باید زبان‌آرایی و تصویرپردازی و هنرنمایی‌های موسیقیایی غلبه داشته باشد. حالا این کتاب «غزل‌های عزیزم» همه غزل است و ما همین سطح عاطفی را دنبال می‌کنیم.
البته شاعر ترک اولی‌هایی هم دارد که من در جای خود خواهم گفت.
عاطفۀ شدید و صمیمی و عاشقانه شاعر یک آسیب هم دارد. وقتی شما به سراغ شعر خیلی صمیمی و عاطفی می‌روید، ممکن است که بعضی جای‌ها از زبان یکدست غفلت کنید یا ترک اولی‌هایی در زبان یا در سبک شعری به وجود بیاید.
مثلاً در صفحۀ ۱۷ در مصراع «در این دنیا فقط باباست می‌فهمد زبانت را» عبارت یک «که» کم دارد. یا مثلاً در صفحۀ ۱۸ «این شعر، شروعش که به جادوی تو باشد» که اشکالی در نهاد و گزاره دارد و ساختار درستی نیست. یا در صفحۀ ۱۸ «باشد» به معنی «است» آمده است که یک تنافر سبکی دارد. «این شعر شروعش که به جادوی تو باشد، / هر جا برود دربه‌در بوی تو باشد». یا در صفحه ۱۹ همین طور «آرامش این لحظۀ من وقف تو باشد» هم «باشد» به معنی «است» است.
یا در صفحۀ ۲۲ در یک جمله «هرچند» و «اما» آمده است که هر دو با هم لازم نیست.
هرچند اسیر خاک هستیم و حالی چنان زندانیان داریم
اما به رغم این همه زنجیر، چشمی به سوی آسمان داریم
و در صفحۀ ۴۶ قافیه‌های تکراری خیلی به چشم می‌زند.

منتقد سوم، علی‌اصغر داوری
من بحثی را در اینجا مطرح کنم که دوست داشتم به این موضوع پرداخته شود. من از اسم کتاب شروع می‌کنم. آقای بهمن صباغ‌زاده خیلی اهل مطالعه و اهل نقد نوشتن است و در هر هنری این که خود شخص منتقد هنر خودش باشد یک ویژگی است.
چیزی که می‌خواهم در ادامه عرض بکنم پیشنهادهایی برای بازبینی‌هایی در کتاب است برای چاپ بعدی آن.
دربارۀ نام کتاب همان طور که نام هر شیء یا شخص، نمایانده هویت آن چیز است، با نام این کتاب نیز می‌توان به کنه اثر پی برد. تلویحاً با خوانش نام «غزل‌های عزیزم» درمی‌یابیم که شاعر چقدر تعلق خاطر به غزل داشته و دارد.
در این کتاب از مجموع ۶۲ غزل، بیش از شش یا هفت غزل شعرهای اجتماعی نیست. پس من به مقولۀ عشق در این کتاب می‌پردازم. عشق در شعر هر شاعری چند وجه دارد. آن‌گونه که تجربه کرده، آن‌گونه که می‌ستاید و آن‌گونه که باید باشد.
نظر من این است که در خیلی از این غزل‌ها نگاه شاعر کلی است. مثلاً غزل صفحۀ ۱۵ که با ردیف «عشق» است
درهم است و تودرتو شادی و غمت ای عشق
از بهشت راهی نیست تا جهنمت ای عشق
اما شعرهایی هست که ما با آن‌ها ارتباط بیشتری برقرار کرده‌ایم مثل غزل «به اخمت خستگی در می‌روند، لبخند لازم نیست» که این نوع کارها بیشتر آرام‌بخش و لذت‌بخش است.
به نظر لازم می‌آید که برای گریز از آفت کلی گوی، تابلوهای کوچکی را در شعر قرار دهیم که در آن‌ها تصویرهای جزئی ارائه شده باشد. مثلاً در غزلی که با یک تصویر کلی به این صورت شروع می‌شود «می‌ترسم از این که با هم باشیم و فرصت بسوزد» شاعر مصراع «یک لحظه بنشین و بگذار اصلاً غذایت بسوزد» را می‌آورد و آن را از کلی بودن در می‌آورد. پیشنهاد من به شاعری که توانایی خلق این تابلوها را دارد، این است که به این کار بپردازد.
موضوع دیگری که می‌خواهم مطرح کنم ارتباط ساختار با محتوا است. این سؤال را مطرح می‌کنم که غزل‌هایی در کتاب هست که در قالب سپید و نیمایی می‌تواند مطرح شود و به عمق و کشف‌های بیشتری برسد؟ پاسخ من به این سؤال مثبت است.مثلاً مصراع «هر روز نو کن دلت را؛ عادت، خیانت به عشق است» شاید می‌شد از وزن دوری در بیاید می‌شد یک ضرب‌المثل باشد یا در یک کار سپید کوتاه هم برای خودش استقلال پیدا کند و مخاطب بیشتری داشته باشد. اصلاً چه اشکالی دارد که شاعری که غزل کار می‌کند کار سپید هم در کنارش انجام دهد.
در پایان به صورت فهرست‌وار این نکات را بگویم که در بسیاری جای‌ها وام‌گرفتن‌هایی از شاعران دیگر جلب نظر می‌کند.

سخنان پایانی استد سید علی موسوی
من از طرف تربتی‌ای مقیم در جلسه از همه عزیزان تشکر می‌کنم و دو نکته را خدمت عزیزان عرض می‌کنم.
اول، با توجه به شناختی که از بهمن دارم، بهمن به یک قالب وفادار مانده است.
دیگر این که فضاهای شعرها بسیار طبیعی است. و این که شاعر به تعریف غزل به معنی شعر تغزلی وفادار مانده است، این پرسش را طرح می‌کنم که چرا این کتاب این قدر نظرها را جلب کرده است. به نظر من همۀ کتاب از بهمن صباغ زاده نیست و بلکه نیمی از کتاب از اوست. نیم دیگر این کتاب از کسی است به نام خانم اعظم خندان، همسر گرامی ایشان.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *