مثلث ایران، چین و روسیه نکته بسیار مهمی که حایز اهمیت فراوان است مربوط به تحولات عمیق و بنیادینی است که طی ده سال گذشته در منطقه خاورمیانه اتفاق افتاده و زمین بازی ژئوپلیتیکی _ژئواستراتژیکی را به ضرر امریکا و به نفع ایران، روسیه و چین تغییر داده است. احمد دستمالچیان

این روزها در ارتباط با سند همکاری‌های راهبردی و جامع ایران و چین تحلیل و اظهارنظرهای مختلفی صورت پذیرفته اما سوال اصلی این است که آیا مدل چین برای توسعه پایدار ایران موثر است؟ حتی اگر مدل چینی برای توسعه مناسب باشد آیا ایران قبل از اینکه اصول توسعه در چارچوب نظام بین‌المللی را بپذیرد، می‌تواند این همکاری را برای توسعه پایدار شکل دهد یا خیر؟ به‌ نظر می‌رسد عصاره بحث در چگونه جواب دادن به این سوال نهفته باشد. ایران اکنون با توجه به جهش‌های خوبی که در زمینه‌های علمی و فناوری کرده و در حال تکمیل زیرساخت‌هایش است و با اقتدار، ثبات و با استفاده از ظرفیت‌های استراتژیکی خود به پیش می‌رود، چارچوب خاص و تعریف شده‌ای را برای این ماموریت تعریف کرده که ضمن عدم وابستگی به قدرت‌های بزرگ و به‌‌رغم تحریم‌های خردکننده بیگانه با اقتدار در مسیر پیشرفت قرار دارد.   از طرف دیگر چین و روسیه با درک این موقعیت و برای حضور موثر خود در منطقه خاورمیانه و خلیج‌فارس که نبض تپنده سیاست و اقتصاد دنیا را در اختیار داشته و بدون شک هر کس بتواند بر این منطقه تسلط داشته باشد، می‌تواند به راحتی روی سایر روندهای بین‌المللی تاثیرگذار باشد، باید ایران قوی و پیشرو و تاثیرگذار را در کنار خود داشته باشد. لذا ایران، چین و روسیه به سمت همپوشانی ظرفیت‌های استراتژیکی خود برای نیل به اهداف فوق‌الذکر پیش می‌روند. به نظر می‌رسد اولین گام از این پیمایش جدید شکل‌گیری توافق ۲۵ ساله میان ایران و چین است که در یک باری برد- برد طراحی شده است.  بدون شک گام‌های بزرگ و تدریجی دیگری باید بین این سه کشور شکل بگیرد به نظر می‌رسد دومین گام آن نیز در نتیجه سفر اخیر محمدجواد ظریف، وزیر خارجه کشورمان به مسکو در حال شکل‌گیری است.

علاوه بر تمدید قرارداد همکاری ۲۰ساله بین دوکشور و به‌روزرسانی آن ایران در حال بحث و رایزنی با روسیه برای تبیین یک توافق کامل و جامع مشابه سند همکاری‌های راهبردی با چین است.
به نظر می‌رسد گام سوم و تعیین‌کننده بعدی تعریف یک توافق استراتژیک سه‌جانبه برای تعیین سرفصل‌های کلی همکاری‌های جامع در کلیه عرصه‌های سیاسی، نظامی، اقتصادی و توسعه پایدار جهت مقابله با سیاست‌های یک‌جانبه‌گرایی مخل نظم و امنیت صلح جهانی که امریکا سردمدار آن است، باشد.
باتوجه به اطلاعات موجود، ایران گزینه استراتژیک توسعه‌ای خود را مدل توسعه قرار داده است. این گمانه‌زنی وقتی بیشتر قوت می‌گیرد که ایران از نحوه برخورد غرب با توافق هسته‌ای موسوم به برجام سرخورده شده و دیگر امیدی به احیای آن ندارد. ایران بیش از این نمی‌تواند فرصت‌های نقد و طلایی خود را در سبد نسیه غرب گذاشته و به فکر توسعه پایدار خود نباشد.
ایران قرار است در چارچوب اصولی نظام بین‌‌الملل و بدون پذیرفتن سلطه هیچ قدرتی راه خود را به سمت آینده بپیماید که این امر می‌تواند در قالب و چارچوب قرارداد ۲۵ ساله ایران و چین با ضمائم و ملحقات آن قرار بگیرد. نکته بسیار مهمی که حایز اهمیت فراوان است مربوط به تحولات عمیق و بنیادینی است که طی ده سال گذشته در منطقه خاورمیانه اتفاق افتاده و زمین بازی ژئوپلیتیکی _ژئواستراتژیکی را به ضرر امریکا و به نفع ایران، روسیه و چین تغییر داده است.
تعریف تئوریک این تحولات تحت عنوان «تغییرات بزرگ در خاورمیانه» ممکن است که آ‌‌‌غاز آن جنگ سرنوشت‌ساز ۳۳ روزه حزب‌الله در ۲۰۰۶میلادی و شکست سرنوشت‌ساز و مفتضحانه رژیم صهیونیستی در آن جنگ بوده باشد؛ به تعبیر نگارنده در جریان آن جنگ، تئوری اسطوره شکست‌ناپذیری رژیم صهیونیستی برای همیشه فرو ریخت. تحولات مهم بهار عربی گام دوم و مهم بعدی بود که منجر به ایجاد توفان سهمگین تغییرات در منطقه شد. اسم این پدیده به‌زعم نگارنده «وزش توفان سهمگین بنیادی در منطقه برای تشکیل خاورمیانه جدید» است.
اضمحلال تدریجی نظم قدیم و شکل‌گیری تدریجی نظم جدید جوهره و ستون اصلی این نظریه و تئوری است که الان در دوران گذار و انتقال از نظم قدیم به نظم جدید به سر می‌بریم. رژیم‌های طرفدار امریکا یا از بین رفته یا در حال از بین رفتن هستند. دیگر از رژیم‌های اقتدارگرا و مستبدی چون صدام در عراق، حسنی مبارک در مصر، عبدالله صالح در یمن، معمر قذافی در لیبی و بن‌علی در تونس که روزگاری نبض تپنده تحولات در خاورمیانه را در اختیار داشتند و در خانه مجری سیاست‌های امریکایی بودند و  همچنین دیگر از اتحادیه پرطمطراق عرب و شورای همکاری شیخ‌های قارونی خلیج‌فارس خبری نیست.
مثلث شوم عبری- ارتجاعی- امریکایی با به راه انداختن جنگ‌های نیابتی و با استفاده از حداکثر ظرفیت خود و تجهیز تروریست‌های وحشی تکفیری – داعشی خواستند روی فاز اضمحلال و فروپاشی نظم قدیم طرفدار امریکا تاثیر بگذارند که با رهبری هوشمندانه ایران و حضور پرقدرت و موثر محور مقاومت این توطئه شوم نقش بر آب شد و ظرفیت‌های تاثیرگذار و تعیین‌کننده محور مقاومت را مضاعف کرد.
از طرف دیگر شیوخ خلیج‌فارس و نظام امیری آنان فرتوت، خسته و در حال اضمحلال بوده و تاثیرگذاری خود را از دست داده‌اند. اصولا در عصر انفجار اطلاعات و ارتقای آگاهی روزافزون مردم دوران نظام امیری و شاهی در دنیا به پایان رسیده و این نظام‌ها به تدریج مستهلک شده و فرو خواهند ریخت. ملت‌ها به سرعت آگاه شده‌اند و نمی‌توانند زیر بار نظام‌های توتالیتر و مستبد تک‌محور بروند. این یک جبر تاریخی است که در حال شدن است.
لذا این فرصت اکنون برای مثلث مقتدر و همگرای ایران، روسیه و چین فراهم شده تا بتوانند در پرتو این تحولات بنیادین و درک عمیق از همپوشانی ظرفیت‌های استراتژیکی خود و در چارچوب یک توافق جامع، همکاری‌های استراتژیک خود را برای آینده منطقه شکل دهند. به هر حال کل این تحولات را باید در یک بسته کلی‌تر دید. نگاه بخشی و منفصل از این تحولات نمی‌تواند ما را به نتایج روشن و واقعی برساند.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *