واقعه ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ معروف به «جمعه سیاه»، یکی از غمبارترین حوادث ماههای پایانی رژیم شاه بود که به گمان بسیاری از تحلیلگران، بزرگترین ضربه را به رژیم زد. کشتار آن روز باعث اوجگیری فرایند انقلاب اسلامی و یکسره شدن کار انقلابیون با شاه شد. این رویداد مسیری بیبازگشت را در برابر رژیم قرار داد. تنها یک هفته پس از واقعه آتشسوزی سینما رکس آبادان در ۲۸ مرداد ۱۳۵۷، دولت آموزگار که با شعار فضای باز سیاسی روی کار آمده بود، مجبور به استعفا گردید و در روز ۴ شهریور، شریف امامی که رئیس مجلس سنا بود، دستور یافت تا دولتی با شعار «آشتی ملی» تشکیل دهد. در روز ۱۳ شهریور، راهپیمایی بزرگ عید فطر در تپههای قیطریه، تبدیل به تظاهرات ضد حکومت شد. به دنبال این رویداد غیرمنتظره، ناآرامیهای دیگری نیز به وقوع پیوست که مهمترینش، راهپیمایی ۱۶ شهریور در تهران بود که با حضور بیش از نیممیلیون نفر انجام گرفت و بزرگترین گردهمایی انجامگرفته در ایران تا آن زمان بود. تظاهرکنندگان شعارهای شدیداللحنی سر میدادند و برای اولین بار به صورتی گسترده خواستار تشکیل جمهوری اسلامی شدند و قرار بر این شد که فردا نیز در میدان ژاله تجمع کنند.
همان شب دولت در دوازده شهر حکومت نظامی اعلام کرد و ارتشبد اویسی که در جریان قیام ۱۳۴۲ به «قصاب ایران» مشهور شده بود، فرماندهی نظامی پایتخت را به عهده گرفت. از اولین ساعات صبح روز جمعه، مردم برای شرکت در راهپیمایی، راهی میدان ژاله گردیدند. غافل از آنکه حکومت نظامی در حال اجراست و اجتماع بیش از سه نفر ممنوع است. اعلام دیرهنگام حکومت نظامی (ساعت ۶ صبح همان روز) از دلایل شلوغی این تظاهرات خونبار بود؛ چنان که به نوشته یک روزنامه اروپایی: «تانکها که مردم را محاصره کرده بودند و از پراکندنشان ناتوان بودند، شروع به شلیک به سمت مردم کردند. این صحنه به جوخه آتش شبیه بود که در آن افراد مسلح به انقلابیون بیحرکت شلیک میکردند!»
با این کشتار، هر گونه آشتی میان حاکمیت و مردم سلب گردید و احساسات عمومی نسبت به شاه بیش از پیش تحریک شد؛ چنان که به گفته برژینسکی، مشاور امنیت ملی آمریکا: «واقعه میدان ژاله چنان خونین و مرگبار بود که کشمکشهای گذشته میان دولت و مخالفان را از یاد برد. این واقعه، پایان شورشهای پراکنده و مقطعی و آغاز انقلاب واقعی بود.» از آن پس یومالله ۱۷شهریور به «جمعه سیاه» و «جمعه خونین» معروف شد.
پیام امام(ره)
امامخمینی به مناسبت این رویداد مهم تاریخی، چند پیام دادند و سخنرانی کردند که در ذیل برخی از آنها را مرور میکنیم: «… اى کاش خمینى در میان شما بود و در کنار شما در جبهه دفاع براى خداى تعالى کشته مىشد. ملت ایران! مطمئن باشید که دیر و یا زود پیروزى از آن شماست… (صحیفه امام، ج۳، ص۴۵۹ـ۴۶۱) ۱۷شهریور از ایام خدایى بود که یک ملت، زن و مردش، جوان و غیر جوانش، بایستند و خون بدهند براى احقاق حق. این روز خداست. ۱۷ شهریور «من ایام الله» است، باید متذکر باشید. باید یادآورى کنید این «ایام الله» را… این ایام است که جوانهاى ما را از عشرتکدهها بیرون مىآورد به میدان جنگ مىبرد. این ایام الهى است که ملت ما را بیدار کرد. یادتان نرود این ایام بزرگى که بر ملت ما گذشت و ایام الله بود، مثل ۱۵ خرداد، مثل ۱۷ شهریور… (صحیفه امام، ج۹، ص۴۶۶) این ایام یادتان باشد؛ از یادتان نبرید. این ایام بزرگ الهى که از ایامالله است، اینها را یادتان باشد. یادتان نرود که ما یک ۱۵ خرداد داشتیم… یادتان نرود که ما یک ۱۷ شهریور داشتیم. ۱۷ شهریور از ایام الله است… روزهایى که آنها با کمال شقاوت حمله مىکردند و شما با کمال شجاعت زن و مردتان مىایستادید در مقابلشان…» (صحیفه امام، ج۹، ص ۴۶۸)
این حادثه فراتر از وقایع سیاسی معمول، به حوزه شعر و ادبیات نیز راه یافت؛ چنان که در سرودهای که بعد از پیروزی انقلاب بارها طنین افکند، میخوانیم:
ژاله بر سنگ افتاد چون شد؟ ژاله خون شد
خون چه شد؟ خون چه شد؟ خون جنون شد
ژاله خون کن، خون جنون کن
سلطنت زین جنون واژگون کن
ژاله بر گل نشان، گل پران کن
بر شهیدان زمین گلستان کن
نام گمنامها جاودان کن.