در سجایای علمی و اخلاقی مترجم و محقق فقید استاد اسماعیل سعادت آموزگار فروتن فرهنگ و ترجمه : روان شاد استاد اسماعیل سعادت، دانشمند گرانمایه، معلم خردمند، مؤلف و مترجم و محقق دقیق و بصیر و عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی بود (دکتر قاسم صافی استاد دانشگاه تهران)
اشاره:
فقدان و درگذشت استاد اسماعیل سعادت، یکی از صدمههای غیرقابل جبران به فرهنگ کشور است. بسیار زمان باید تا مردی چون سعادت و دانشی که او داشت و خدماتی که او به میهن کرد، دوباره مجال ظهور یابد. از فضایل بیمانند او، همین یک مورد کافی است که استاد سعادت عزیز، هیچگاه جلوه فروشی نکرد و با آن همه دانش و فضایل در زاویه خموشی و سکوت، به طریقت علم و فضیلت اخلاق و حرمت قلم وفادار ماند. سعادت، از بهترین نمونههای انسان دانشگاهی و پژوهشگران راستین بود در عصری که هیچ نشانی از علم و دانشگاه و ارزشهای واسعه فرهنگ در میان نیست. این سخن را از زبان او بیان میکنم: «حقیقت چیست، اگر انسان در جستجوی امری متعالی نباشد و به عهدی اخلاقی پایبند نگردد؛ حقیقت جز یک اعتبار در زندگی انسان و قرار و مدارهای میان ما نیست. حقیقت با انسان معنا مییابد و با از بین رفتن ما واقعیت بیانتهای کیهانی جانشین حقیقت خواهد شد.»
در پشت جلد کتاب «رساله در فاهمه» اثر با روح اسپینوزا، فیلسوف بزرگ اخلاق هلندی و در پاسخ ما در باب اینکه اخلاق با حقیقت چه نسبتی دارد نوشت و قبل از آن گفت که ابتدا باید ببینیم: «حقیقت چیست یا چگونه تعریف میشود…»
ایران ما، امروز بیش از هر زمان دیگری به اسماعیل سعادت و امثال او نیاز دارد. در سالهای آینده، ارج و منزلت او، و ارزش کارهایش، همچون میراثی گرانبها برای مردمان با فرهنگ ایرانی خواهد درخشید. یادش گرامی باد.
مقاله زیر، اثر جناب دکتر قاسم صافی استاد ارجمند دانشگاه تهران است که همیشه در پاسداشت و یادکرد اندیشوران و خادمان فرهنگ، کوشیده و در شناساندن آنان به نسل جوان و مردمان سراسر ایران، سالهای دراز قلم زده است. از جناب صافی سپاسگزاریم و برای استاد فقید فرهنگ وطن، دانشمند دقیق و عمیق، اسماعیل سعادت، در واپسین سفر زندگی، از درگاه یزدان پاک، آرزوی آرامش جاودانه داریم.
***
از خلال متون و رسائل گذشتگان و تذکرهها برمیآید که دیار خوانسار و گلپایگان، دانشمندان، انشاپردازان و شاعران و مورخان برجستهای به جامعه علم و ادب تقدیم کرده است و مشاهیر فرهنگ آن، در حفظ میراث معنوی و مواضع وارستگی و آزادگی و احراز مقامات، نقش بسزایی ایفا کردهاند و این خطه، اساساً دیاری دانشپرور است و مردم آن، دانشدوست و اهل ایمان و هنر را ارج مینهند.
این منطقه با پیشینه بسیار غنی و تاریخی و فرهنگی که دارد، همیشه از فره ایزدی و شکوه یزدانی برخوردار بوده است و پیوسته مهد علم و هنر و گهواره دانش و ادب بوده و طی تاریخ با عظمت خود، مردان بزرگی را پرورش داده است و شخصیتهای برجستهای از آن برخاستهاند و سبب شده نام این دیار، پرآوازه گردد و از آن به عنوان مهد دانش و ایمان و دارای پتانسیلهای بالقوه و بالفعل یاد شود. کوهها و کوهسارها و مرتفعات و سرسبزیهای مخصوص و خرم و پر صفای آن نیز، طراوت خاصی به آن بخشیده است.
یکی از آن چهرههای پرورش یافته در این دیار، روان شاد استاد اسماعیل سعادت، دانشمند گرانمایه، معلم خردمند، مؤلف و مترجم و محقق دقیق و بصیر و عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی بود. خبر فقدان و خاموشی مطلق چراغ عمر او در بامداد ۱۲ شهریور ماه سال جاری، بسیار تلخ بود و غم سنگین و اندوهی عمیق بر جان یاران و دوستانش و اهل علم و تحقیق بنشاند و سیمرغ جانش در قطعه نامآوران بهشتزهرا آرمید و به حیات والاتری پیوست.
بر ما آشکار است که مرگ، امر تغییر ناپذیر الهی برای هر کس و هر نفسی اتفاق میافتد و هر موجودی سرانجام زمانی به فنا خواهد رسید. در قرآن کریم هم به صراحت آمده «کل من علیها فان ـ کل نفس ذائقه الموت» هیچکس را از مرگ، گریز و گزیری نیست و هر نفسی، شهد مرگ را خواهد چشید و به خداوند رجوع خواهد کرد و به قول حافظ:
این جان عاریت که به حافظ سپرد دوست
روزی رخش ببینم و تسلیم وی کنم
ولکن مرگ عزیزان و نیکو خصلتان و فاضلان تأثیرگذار، بسیار غمانگیز و اندوهبار است و به سختی میتوان بر دلهای سوخته و آشنا مرهم نهاد.
استاد سعادت در مهرماه ۱۳۰۴ در خوانسار به جهان چشم گشود. بخشی از تحصیلات تکمیلی متوسطه را در دانشسرای مقدماتی گلپایگان در چهار فرسخی خوانسار گذراند و در آخرین سال با راهنمایی و معاضدت زندهیاد دکتر مشایخ فریدنی که از استوانههای فضل و ادب و دانش تاریخ به ویژه عصر صفوی و مرد فاضل و کمنظیر و فیاضی بود راهی تهران شد و پس از اخذ دیپلم با تلاش و کوشش قابل تقدیری همراه با همدورههایی مانند ابوالحسن نجفی، هوشنگ اعلم و عبدالله توکل که بعدها از مفاخر ایران به شمار آمدند به درجاتی از تحصیلات، نائل شد و همزمان مقارن سال ۱۳۲۴ با سمت آموزگاری به تدریس در وزارت فرهنگ (آموزش و پرورش) پرداخت.
او به تدریج در اثر اشتغالات عدیدهای که برایش پیش میآمد و با توفیق در مطالعات مداوم و دقت و پشتکاری که داشت به مرحلهای از کمال و خدمترسانی به علاقهمندان فرهنگ و ادب ایران زمین دست یافت و اعتبار ارزشمندی کسب کرد.
تنوع مطالعات و ذوق سرشار و مهارت دانشاندوزی مرحوم سعادت، موجب شد که به زودی به یکی از چهرههای درخشان و مؤثر در ارتقای بهبود کیفیت کتابهای آموزشی و تأمین مجلات عمومی و تخصصی در وزارت آموزش و پرورش برای افزایش غنای فکری و ذهنی محصلان و معلمان به تناسب رشتههای گوناگون و تهیه مواد خواندنی برای نوسوادان تبدیل شد و بعدها با نوع کار تحقیق و ترجمه و خدماتی که در کار سترگ ویرایش کتابهای کلاسیک و مهم فارسی و تألیف آثاری ارزشمند به دست آورد ـ و با بنگاه ترجمه و نشر کتاب و مؤسسه فرانگلین و شورای عالی ویرایش زبان فارسی سازمان صدا و سیما و شورای عالی ویرایش فرهنگنامه کودکان و نوجوانان همکاری نمود و سردبیری مجلات پیک دانش و مجلات معتبر نشر دانش و معارف وابسته به نشر دانشگاهی و سرپرستی علمی دانشنامه زبان و ادب فارسی را در فرهنگستان با همت و دقت زائدالوصفی عهدهدار شد ـ جزو خادمان ارتقای فرهنگ و ادب ایران زمین و دانشوری اندیشمند و دقیق النظر نامور گردید، هرچند در برابر نظارهها و دوربینها، آفتابی نمیشد.
سعادت به حق، ادیبی صاحب سبک، مترجمی چیرهدست، زبانشناسی مبرز، ویراستاری بلندپایه و دانشنامه نگار و نکتهسنجی نادر بود و تا آنجا که بنده در شخصیت و خدمات او متوجه میشدم، دست از مس وجود شسته و مانند نام بامسمایش، به کیمیای سعادت رسیده بود و کارنامهای خجسته و شخصیتی بزرگمنشانه از مروت و جوانمردی، احراز کرده بود.
او را در مقامات عالی انسانی و فرزانگی و موفق در بیان حقایق و اثرگذاری، ممتاز مییافتم. متین و موقر و آراسته و گزیدهگوی بود و با سلامت نفس میزیست و با دانش و تسلطی که به ادبیات فارسی و زبانهای دیگر داشت در تولید آثار علمی، همتی والا و دقت نظر غریبی میکرد و علاوه بر سالها فعالیت آموزشی و تحقیقاتی، انتشار چندین عنوان کتاب در حوزههای فلسفه و زبان و ادبیات فارسی و دانشنامهنویسی و ترجمههایی از آثار کلاسیک را در کارنامه علمی خود داشت و نیز رهنمودهای ارزنده در تدوین کتابهای درسی دورههای مختلف آموزشی و نشر نشریههای علمی و اخلاقی ارائه میداد و همه این خدمات گرانبها و وظیفه معلمی، از ویژگیهای اصلی و دغدغه فکری او بود و تلاشهای دیگر خستگیناپذیرش که تا دم حیات ادامه داشت. ترجمه و تدوین فرهنگ آثار، معرفی آثار مکتوب فعل جهان از آغاز تا امروز زیرنظر وی در ۶ جلد؛ ترجمه کتاب «در آسمان از ارسطو» و ترجمه زندگی میکل آنژ از کوششهای وی، جایزه کتاب سال را دریافت کرد و مجله سخن نیز جایزه خود را به این کتاب،اختصاص داد و از فرهنگستان زبان و ادب فارسی نیز به دریافت نشان درجه یک دانش نایل شد و سال ۱۳۸۲ به عنوان چهره ماندگار مورد تجلیل قرار گرفت.
استاد سعادت در ترجمه، سه رکن اساسی را توصیه میکرد و معتقد بود که مترجمان زبان فارسی باید در این سه رکن مسلط باشند. یکی تسلط بر زبان مبدأ، دیگر آگاهی کافی به زبان مقصد، و سوم تسلط به موضوع متنی که باید ترجمه شود و خود علاوه بر دانستن زبان مبدأ، آشنایی عمیق با روح زبان فارسی و تسلط به موضوع ترجمه داشت، سلوک علمی و تواضع و فروتنی و بردباری و مهربانی و پاکیزگی و نرمخویی و یاوری پژوهندگان و دستگیری نیازمندان به دور از ریا و تظاهر و هیاهو، از ویژگیهای آن استاد بود و حسن سلوک او که تجلی بخش روح انسان دوستی و گرایش به نیکیها و سجایای حمیده بود در دل اهل فضل و ادب جا میگرفت و از وی چهرهای مقبول و ستودنی ساخته بود و وجودش را نعمتی مغتنم مینمود.
هفت جلد دانشنامهگران سنگ زبان و ادبیات فارسی یادگاری است از او در کتابخانه بنده که پس از انتشار چاپ اول بر مجلد، نسخهای به برکت فکر احساس و تحسینش و از سر لطف مرحمت میفرمود.
منابع مرجعی که به همت وی و فرهنگستان زبان و ادب فارسی تدوین یافته در کتاب «مرجعشناسی عمومی و تخصصی از آغاز تا امروز، نشر دانشگاه تهران» به قلم نگارنده، به تفصیل معرفی شده است. برخی دیگر از آثار او که میدانی فراخ از فعالیتهای ایشان را نشان میدهد و نمودی از اعتقاد او به مباحث بنیادی و اساسی به رشته فلسفه و ادبیات دارد عبارتند از: ترجمه کتابهای: ایزابل اثر آندره ژید؛ کشفیات نوین در روانپزشکی از کلیفورد آلن؛ تلخ کامیهای سوفی از کنتس دوسگور، شیر و جادوگر از سی.اس٫ لویس؛ اخلاق از جورج ادوارد مور؛ عصر بدگمانی اثر ناتالی ساروت؛ بخشی از سیرفلسفه در جهان اسلام از ماجد فخری؛ کتاب تفسیر قرآنی و زبان عرفانی اثر پل لویا؛ فردوولف تاکانت، بخش اول از جلد ششم تاریخ فلسفه اثر فردریک کاپلستون، مونتنی از پیتر برک؛ سرودنیبلونگن، حماسه قوم ژرمن؛ رساله در اصطلاح فاهمه از اسپینوزا؛ اسپینوزا اثر راجر اسکروتن؛ ژان غرغرو و ژان خنده رو اثر کنتس دوسگور؛ آثار عُلوی از ارسطو، کون و فساد از ارسطو؛ خطابه از ارسطو؛ مسئله اختیار در تفکر اسلامی و پاسخ معتزله به آن اثر شیخ بوعمران؛ تاریخ فلسفه قرن هجدهم از امیل بریه؛ گفتارهایی درباره رسالت دانشمند از یوهان گوتلیب فیشته؛ انرژی از آیزاک آسیموف؛ میکروبها از آیزاک آسیموف؛ و بسیاری ترجمه مقالاتی که عمدتاً در مجلات نشر دانش و معارف و راهنمای کتاب و سخن به طبع رسیده است.
استاد سعادت مردی دل آگاه و روی کردی جدی به آیین دمکراسی و شایسته سالاری در اداره جامعه و مبارزه با جهل و ناراستی داشت و برای پویایی و بالندگی محصلان و دانشوران میکوشید. او به نیکی میدانست که سرمایه حقیقی برای هر مملکت، نیروی انسانی مجرب و دانشمند و ذخایر علمی آن است و باید که صیانت شوند. و لذا در این راستا تلاش میکرد با خدماتی که در تدوین منابع آموزش انجام میداد، نوباوگان و نوجوانان، درست و شایسته و پردانش و با تقوا تربیت شوند آن طور که شایسته بهرهوری از آنها باشد و بتوانند خود و سپس مدیریت منابع فرهنگی و تولیدی جامعه را که پیش رو خواهند داشت اداره کنند.
وی انجام این کار خطیر را، وظیفه مهم متولیان و نخبگان و مربیان جامعه برمیشمرد که در آموزش و تعلیم و تربیت و هدایت همه طبقات سنی به ویژه کودکان و نوجوانان در مراحل و سطوح مختلف تحصیلی فارغ از سلطهها و گرایشهای سیاسی و امنیتی باید به آن اهتمام کنند.
استاد سعادت که از دانش و آزادگی و وارستگی و پویندگی برخوردار بود با همین نگاه، بخش مهمی از عمر خود را در تهیه و تدوین منابع آموزشگاهی و نشر مجلاتی مانند پیک و رشد به تناسب رشتههای گوناگون صرف کرد تا ارزش افزودهای برای دانشآموزان و مآلاً جامعه ایران داشته باشد و استعداد و هوش کودکان و نوجوانان در مدرسه شکوفا شود و تفکر انتقادی و سواد رسانهای دانشآموزان را به شهروندانی مسئول و آشنا به حقوق اساسی خود تبدیل کند؛ کاری که اکنون هم ضرورت دارد مسئولان مربوط، در تدوین کتابهای تحصیلی از شیوهها و تجربیاتی که آن زندهیاد و همکارانشان در تهیه منابع آموزشی و کتابها و مجلات تقویتی به کار میبردند، بهره گیرند و نارساییهایی را که در برخی از موارد در محتوای کتابهای درسی مشهود است رفع کنند.
شاید اشاره به این نکته در رابطه با کتابهای درسی که اکنون تدوین میشود بیمورد نباشد که اگر تنها یکی از مواد آموزشی گذشته را که در مکتب خانهها و مقطع دبیرستان مثل پنج مجلد فرائد الادب میرزا عبدالعظیم قریب، ادیب دانشمند که ۶۷ سال پیش به نگارش درآمد و محتوای آن، قبل و سالها بعد آن تدریس میشد تورقی بزنیم ملاحظه خواهیم کرد که محتوای کتابهای درسی امروز در رابطه با آشنایی با جایگاه بزرگان فرهنگ و ادب ایران زمین، نازل است و بیسبب نیست که دانشآموزان و دانشجویان ما امروز نمیتوانند چند مجله بهنجار و بقاعده بنویسند و یا با نویسندگان و سخنوران متون تاریخی و ادبی برجسته، مأنوس باشند و اینجاست که قدر امثال مرحوم ایرج جهانشاهی (متوفی ۱۳۷۰) و استاد سعادت و خانم فردوس وزیری و همکارانشان بیشتر شناخته میشود که میکوشیدند در مرکز تهیه مواد خواندنی برای نوسوادان و بعدها در مرکز انتشارات آموزشی وزارت آموزش و پرورش و شوراهای آموزشی و ویرایشی مراکز دیگر، نظر امثال مرحوم قریب را تا حد امکان به تناسب شرایط زمان، ادامه دهند.
روحش مقیم روضه دارالسرور باد
گلشن سرای مرقد او پر ز نور باد