دستاوردهای خانهنشینی فروغی : چرا محمدعلی فروغی به دستور رضاخان خانهنشین شد؟ فروغی بعد از کنارهگیری از نخست وزیری، به اصرار محمدرضا شاه که به راهنمائی و مشاورت او احتیاج داشت، وزارت دربار را پذیرفت و تا زمان مرگ خود این سمت را در اختیار داشت. فروغی در روز ۵ آذر ۱۳۲۱ و در ۶۷ سالگی درگذشت و در ابنبابویه به خاک سپرده شد( نوشته آقای محمود فاضلی در روزنامه سازندگی در چهارم آذرماه نود و نه صفحه ۱۰)
توسط کاظم خطیبی · آذر 8, 1399

محمدعلی فروغی (۱۳۲۱-۱۲۵۴) کارشناس ادبیات و فلسفه، سیاستمدار و اندیشمند علوم سیاسی و از بنیانگذاران فرهنگستان ایران بود. او زیر نظر پدرش محمدحسین خان فروغی در خانه و به کمک استادان سرخانه آموزش دید و سپس وارد دارالفنون شد. فروغی در خلال تحصیلات خود زبان عربی و فرانسه و علوم ریاضی، فیزیک، شیمی و طبیعی را فراگرفت و در دارالفنون به تحصیل در رشته پزشکی و داروسازی مشغول شد، اما پیش از پایان تحصیلات، این رشته را رها کرد و به تحصیل فلسفه و ادبیات و تکمیل زبانهای فرانسه و انگلیس روی آورد. کتاب «سیر حکمت در اروپا» را بر پایه ترجمههایی که از زبان فرانسه فراهم کرده بود، نوشت. او چند بار نماینده مجلس، وزیر و نخستوزیر ایران شد و از کسانی بود که «مدرسه عالی سیاسی» را پیریزی کرد.
نقش فروغی در تأسیس و تثبیت سلسه پهلوی
فروغی در به قدرت رسیدن رضاخان و تأسیس سلسله پهلوی نقش اساسی داشت و اندیشهپرداز سلطنت پهلوی بود. نطق فروغی در مراسم تاجگذاری رضاشاه، نشانگر برتریطلبی نژادی شاهنشاهی و باستانگرایی او داشت. او در نطق خود رضاخان میرپنج را «پادشاهی پاک زاد و ایران نژاد و وارث تاج و تخت کیانی و ناجی ایران و احیاءگر شاهنشاهی باستان» خواند. حتی انتخاب نام «پهلوی» را نیز به ابتکار فروغی نسبت میدهند. فروغی در به قدرت رسیدن رضاخان و تأسیس سلسه پهلوی نقش اساسی داشت. حسین مکی مینویسد: «فروغی از بدو پیداش رضاخان یا از جهت هوش فطری و یا از لحاظ آگاهی از سیاست انگلستان در مورد«تمرکز حکومت و قدرت» و ایجاد دیکتاتوری همواره او را تقویت میکرد، و در بسیاری بازیهای سیاسی مبتکر و در حقیقت یکی از تعزیه گردانهای اصلی بود».
فروغی در کابینه مستوفی الممالک در سال ۱۳۰۵ وزیر جنگ شد. سپس به سفارت کبرای ایران در ترکیه منصوب شد. در این ایام توانست روابط بسیار نزدیکی با کمال آتاتورک رئیس جمهور، نخست وزیر و سایر مقامات ترکیه ایجاد کند. فروغی مقدمات سفر رضاشاه را به ترکیه فراهم کرد. نیت فروغی از این سفر آن بود که شاه از نزدیک با مظاهر تمدن اروپا که به نحوی گسترده در ترکیه رواج پیدا کرده بود، آشنا شود. رضاشاه دوازدهم خرداد ۱۳۱۳ عازم ترکیه شد و مدت چهل روز در ترکیه اقامت داشت و پس از بازگشت به ایران تصمیم گرفت ایران را از لحاظ ظاهری همانند ترکیه کند. تغییر کلاه، کشف حجاب، تاسیس دانشگاه سوغات ترکیه بود. رضاشاه پس از بازگشت از سفر اروپا قدمهایی برداشت که تماماً ناشی از بازدید ترکیه بود.
خانهنشینی اجباری فروغی
رضاشاه بعد از سفر به ترکیه به فکر تغییر کلاه میافتد و دستور میدهد به جای کلاه پهلوی همه کلاه شاپو بر سر بگذارند. این حد از زورگویی رضاشاه واکنشهایی در برخی شهرهای ایران داشت. مردم شهری مذهبی مانند مشهد زیر بار نمیروند و مأموران دولت به زور متوسل شده در نتیجه عدۀ زیادی کشته و زخمی میشوند. رضاشاه طبق معمول بیآنکه بخواهد بپذیرد مقصر این ماجرا خود اوست، دنبال مقصر میگشت و اطرافیانش «محمدولی خان اسدی»، نایب التولیۀ آستان قدس را مقصر معرفی کردند و او هم بیآنکه گناهی داشته باشد، در دادگاه نظامی محاکمه و تیرباران شد. چون اسدی با فروغی نسبت داشت و یکی از پسران اسدی داماد فروغی بود، فروغی (رئیسالوزرا) استعفا میدهد و تا شهریور ۱۳۲۰ که ایران به اشغال قوای بیگانه درآمد، خانهنشین شد. به این ترتیب دوره دوم نخست وزیری فروغی پایان یافت. فروغی که مغضوب شده بود، و در را به روی همه بست و شش سال تمام خانهنشین شد. در تمام این مدت رضاشاه سراغی از او نگرفت. شایع شد که فروغی به علت وساطتی که از اسدی کرده بود مورد غضب رضاشاه قرار گرفت، اما محمود فروغی، هرگونه وساطتی از جانب فروغی در موضوع اسدی را رد میکند.
روایت دیگری وجود دارد که، فروغی بعد از غائله مسجد گوهرشاد مشهد، در پاسخ به نامهای از اسدی (که خواسته بود فروغی از رضاشاه بخواهد در اجرای اصلاحات مربوط به لباس در مشهد رویۀ تدریجیتری به کار گرفته شود، یا به نوشتۀ برخی بعد از گرفتاریاش درخواست کرده بود که فروغی از او نزد رضاشاه شفاعت کند) او را دعوت به صبوری کرده و در نامه خود، بیت مشهور مولانا: «در کف شیر نر خونخوارهای/ غیر تسلیم و رضا کو چارهای» را هم خطاب به اسدی نوشته بود. چون نامه به دست رضاخان میافتد و او هم این بیت را میبیند عصبانی میشود و فروغی را برکنار میکند.
باقر عاقلی تاریخنگار که از دوستان محسن فروغی بود از قول او روایت میکند: «پدرم میگفت من چنین نامهای ننوشتهام. بعد از مرگم تکذیب کنید. من حضوراً از اسدی توسط (میانجیگری) کردم ولی رضاشاه گزارشهای پاکروان استاندار و سرلشکر مطبوعی فرمانده لشکر را جلوی من انداخت و با تغیّر و تعرّض گفت بیجهت از قوم و خویش خود دفاع نکن. در مقابل این اسناد غیر قابل انکار باز شفاعت میکنی؟»
علیاصغر حکمت، وزیر معارف و اوقاف وقت، در این باره مینویسد: «شاه به محض رسیدن گزارش بستنشینی مردم در حرم امام رضا(ع) به مأمورین نظامی مشهد، امر کرد که اگر تا فردا صبح آن جماعت را متفرق نکنند، به بالاترین مجازات نظامی گرفتار خواهند شد.» صدها نفر آماج گلولههای مأموران رژیم در حرم امامرضا(ع) قرار گرفتند.
محمدعلی فروغی هیچگاه کاملا از چشم رضاخان نیافتاد. زنده ماندن و حتی نخستوزیر شدن دوباره او در بحرانیترین وضعیت کشور(اشغال ایران توسط متفقین) خود گواه این ماجراست. محمود فروغی، پسر محمدعلی فروغی، در کتاب خاطرات خود میگوید: «دیگر صلاح نبود که مرحوم فروغی نخست وزیر باشد و پدر دامادش تیرباران بشود. رضاشاه هم میدانید در این قسمت خیلی به اصطلاح امروز رادیکال بود. یک کسی که میرفت، تمام آن خانواده باید با او بروند.»
تألیفات ادبی و فرهنگی فروغی
دوره خانهنشینی فروغی پربارترین زمان تألیفهای ادبی و فرهنگیاش مانند «سیر حکمت در اروپا»، «حکمت سقراط»، «آیین سخنوری» و همچنین تصحیح آثار بزرگان ادب مانند فردوسی، خیام، سعدی، حافظ و نظامی بود؛ به ویژه که در پیشگفتارهایش از خودکامگی در آن روزگار انتقاد میکرد. طبق خاطرات نصرالله انتظام، فروغی بعد از خانهنشینی، همچنان عضو فرهنگستان ماند، گاهی در دانشکده معقول و منقول سخنرانی میکرد و حتی تالیف بخشی از کتب درسی به او سپرده شد. سپردن کار تالیف کتب درسی، ظاهرا حاصل شهامت و معرفت علیاصغر حکمت، وزیر معارف و دوست قدیمی فروغی بود که چون از مضیقه مالی فروغی برای اداره اهل و عیال پرجمعیت خود خبر داشت، اجازهاش را از رضاخان گرفت.
در شهریور ۱۳۲۰، وقتی کشور مورد هجوم و اشغال روسیه و انگلیس از شمال و جنوب قرار گرفت، رضاخان بعد از شش سال خانهنشینی فروغی، به سراغ او رفت تا زمام دولت را به او بسپارد. نصرالله انتظام، رئیس تشریفات دربار در آن زمان، که عصر روز پنجم شهریور ماه ۱۳۲۰ شخصا برای آوردن فروغی به سعدآباد رفته بود، در خاطرات خود از نخستین برخورد رضاشاه و فروغی چنین مینویسد: «فروغی بدون اینکه عذر و بهانهای برای قبول مسئولیت در آن موقع خطیر بیاورد، تکلیف نخست وزیری را پذیرفت و در پاسخ رضاشاه گفت «اگر چه پیر و علیل هستم ولی از خدمت دریغ ندارم.» رضاشاه برخلاف معمول که وزیران را خود تعیین میکرد به فروغی گفت در انتخاب وزرای کابینه خود آزاد است. انتظام در دنباله خاطرات خود مینویسد «فروغی عرض میکند که چون همه خدمتگزارند، فعلا حاجت به تغییری نیست. شاه میگوید پس سهیلی وزیر خارجه شود و عامری به وزارت کشور برود».
محمدعلی فروغی بعد از کنارهگیری به کارهای فرهنگی پرداخت و در این دوره آثار و ترجمههایی از خود به جاگذاشت. فروغی چون به زبانهای انگلیسی و فرانسه آشنائی کامل داشت کتابهای بسیاری را به فارسی ترجمه کرد. در سالهای خانهنشینی به جذب استعدادهای علمی و فرهنگی پرداخت و با کمکهای بیدریغ مادی و سیاسی خود آنها را مورد حمایت قرار داد. مجتبی مینوی در رثای سی سالگی در گذشت فروغی میگوید: «تمام دورۀ درس خواندن و نشو و نمای ما با تألیفات فروغیها و اسم خاندان فروغی به هم پیچیده بود.»
از آثار بسیار مهم ترجمه فروغی میتوان از «اصول علم ثروتملل»، «تاریخ مللقدیمه مشرق» و «تاریخ مختصر روم دولت قدیم را نام برد. فروغی در حوزه فلسفه نیز ترجمه و تالیف بسیار داشت و از مهمترین آنها «حکمت سقراط»، «جامعه ملل» و «خلاصه گفتار در روش به کاربردن عقل»، اثر دکارت، «سیر حکمت در اروپا»، «فن سماع طبیعی ابن سینا» بود. فروغی به آثار تمدن جدید غرب علاقه بسیار داشت از نشانههای بارز این علاقمندی ترجمه آثار بزرگان غرب است. فروغی در زمینه ادب، شعر و تاریخ ایران آثاری همچون«تاریخ ساسانیان»، «دوره تاریخ مختصر ایران» و «تاریخ ایران قدیم» به جای گذاشت. در زمینه ادبیات فارسی فروغی اثراتی درباره «گلستان سعدی»، «بوستان سعدی»، «زبده حافظ»، «آئین سخنوری یا فن خطابه»، «غزلیات سعدی»، «رباعیات خیام» و «خلاصه شاهنامه» را نگاشته است.
فروغی دارای دو چهره متضاد است، یکی فروغی سیاستمدار، دیگری فروغی ادیب و فیلسوف. او در طول زندگانی سیاسی خود سه بار نخستوزیری، یک بار کفیل نخستوزیری، یک بار رئیس مجلس، پانزده بار وزیر خارجه، دارائی، جنگ، عدلیه، اقتصاد ملی، یک بار سفیر، وزیر دربار، رئیس جامعه ملل، رئیس مدرسه عالی حقوق و رئیس دیوان عالی کشور بود. فروغی در چهره دوم فیلسوف و ادیب بود که در جوانی به امر ترجمه اشتغال داشت و چندین جلد تاریخ جهان را ترجمه کرد و در تأسیس فرهنگستان و احیاء زبان فارسی نقش مهمی داشت.
فروغی بعد از کنارهگیری از نخست وزیری، به اصرار محمدرضا شاه که به راهنمائی و مشاورت او احتیاج داشت، وزارت دربار را پذیرفت و تا زمان مرگ خود این سمت را در اختیار داشت. فروغی در روز ۵ آذر ۱۳۲۱ و در ۶۷ سالگی درگذشت و در ابنبابویه به خاک سپرده شد.