معمار گوادلوپ به مناسبت درگذشت والری ژیسکاردستن رئیس جمهور اسبق فرانسه( نوشته آقای محمود فاضلی روزنامه سازندگی شانزدهم آذر ۹۹ ص ۱۰ )

 

والری ژیسکاردستن رئیس جمهور اسبق فرانسه (۱۹۷۴ – ۱۹۸۱) در ۱۲ آذر در سن ۹۴ سالگی در  اثر نارسایی قلبی درگذشت. خانواده‌اش فوت او در اثر کرونا را تایید کردند. ژیسکاردستن در ۱۸ سالگی به مقاومت فرانسه پیوست و در جنگ جهانی دوم در جریان آزادسازی پاریس از اشغالگران نازی شرکت داشت. فعالیت سیاسی خود را در سال ۱۹۵۹ آغاز کرد و در سال ۱۹۶۹ وزیر دارایی شد. در سا ل ۱۹۷۴ در ۴۸ سالگی و با پیروزی مقابل فرانسوا میتران سوسیالیست به عنوان جوان‌ترین رئیس جمهور تاریخ فرانسه تا آن زمان به این سمت رسید و نمادی از پیروزی مدرنیته در عرصه سیاسی محسوب می‌شد. او اولین رئیس جمهور «غیر دوگلی» بود که می‌خواست نماد مدرنیزاسیون سیاسی باشد که از دل جناح میانه، راست لیبرال و دمکرات مسیحیانی که بعد از جنگ، اروپا را ساختند، باشد.

 

نامی آشنا برای ایرانیان

او بی‌شک شناخته‌شده‌ترین رئیس جمهور فرانسه در اذهان ایرانیان است. در دوران او امام خمینی از عراق به فرانسه عزیمت کرد. ژیسکاردستن که در ابتدا با اقدامات انقلابیون ایرانی و در راس آن امام خمینی در کشورش مخالف بود، کم‌کم با آنان همراه شد و اوج این همراهی را در کنفرانس گوادلوپ نشان داد، زمانی که رهبران سه کشور آمریکا، انگلستان و آلمان را فراخواند تا راجع به مسائل مهم جهانی با یکدیگر تبادل نظر کنند.

موضع ژیسکاردستن علیه حمایت آمریکا از شاه بود و به صراحت تاکید کرد: «اگر شاه در ایران بماند و بیش از این در برابر انقلاب مقاومت کند ایران با جنگ داخلی روبه‌رو خواهد شد و ممکن است این وضع به بهره‌برداری کمونیست و مداخله شوروی بینجامد.» این موضع او در آرای سه کشور دیگر به ویژه آمریکا در این باره بسیار موثر بود و این دیدگاه که کار شاه تمام شده است بنا بر سخنان او تقویت شد. ژیسکاردستن پیش از این کنفرانس نماینده شخصی خود را به تهران فرستاده بود تا اطلاعات بیش‌تری از اوضاع ایران برایش بیاورد، اما آن‌چه موجب تصمیم نهایی‌اش برای آن موضع‌گیری شد تنها گزارش‌های نماینده ویژه نبود، بلکه رایزنی‌های قطب‌زاده با وزارت خارجه فرانسه بود، رایزنی‌هایی که طبق خاطرات ابراهیم یزدی امام خمینی نیز کاملا در جریان آن قرار داشت.

 

موضع ژیسکاردستن در کنفرانس گوادلوپ

دکتر یزدی در جلد سوم کتاب خاطرات خود (صص ۲۶۲-۲۶۹) در رابطه با کنفرانس گوادلوپ، موضع ژیسکاردستن، نقش قطب‌زاده در تغییر رای او و همراهی‌اش با انقلابیون چنین آورده است : «سران چهار کشور غربی یعنی رئیس‌جمهور آمریکا (کارتر به همراه مشاور امنیت ملی، برژینسکی)، جیمز کالاهان (نخست‌وزیر بریتانیا) و هلموت اشمیت (صدر اعظم آلمان)، به دعوت ژیسکاردستن، در یک دیدار و گردهمایی غیررسمی در جزیره گوادلوپ با هم دیدار کردند و به گفتگو پرداختند. در این دیدار انقلاب ایران، جنگ در کامبوج، خشونت در آفریقای جنوبی، نفوذ فزاینده شوروی در خلیج‌فارس، ترکیه، کودتا در افغانستان، وضعیت یمن جنوبی از جمله مسائلی بودند که مورد بحث قرار گرفتند. بدون شک ایران از اهم مسائل مورد گفت‌وگو در این کنفرانس بوده است.»

ژیسکاردستن قبل از این گردهمائی میشل پونیائوسکی را به عنوان نماینده شخصی خود به تهران فرستاد تا اطلاعات بیش‌تری از اوضاع ایران برای او بیاورد. در گوادلوپ ژیسکاردستن به استناد گزارش فرستاده ویژه‌اش به تهران و هم‌چنین گزارشی که اطرافیان آیت‌الله خمینی برایش تهیه کرده‌اند با قاطعیت بیش‌تری تأکید کرد که اگر شاه در ایران بماند و بیش از این در برابر انقلاب مقاومت کند ایران با جنگ داخلی روبه‌رو خواهد شد.

کار شاه تمام شده است

در گوآدلوپ، وقتی کارتر با نخست‌وزیر انگلیس جیمز کالاهان و صدراعظم آلمان غربی هلموت اشمیت و رئیس‌جمهوری فرانسه ژیسکاردستن دیدار کرد، این نظر که کار شاه تمام شده است، تقویت شد. رهبران هر سه کشور اروپایی (بعضی از منابع نیز از هر چهار نفر شرکت کننده نام برده‌اند) موافق بودند که کار شاه دیگر تمام شده است. ژیسکاردستن گفت اگر شاه بماند، ایران دچار جنگی داخلی خواهد شد و مردم زیادی کشته خواهند شد و کمونیست‌ها نفوذ فوق‌العاده زیادی به دست خواهند آورد. در نهایت مستشاران نظامی آمریکائی حاضر در صحنه، در زد و خورد‌ها درگیر می‌شوند و این امر ممکن است زمینه دخالت روس‌ها را فراهم سازد. او در ادامه گفت آن‌چه اروپا احتیاج دارد نفت ایران و ثبات منطقه است. (امام)خمینی در فرانسه ساکن شده است او خیلی هم غیرمنطقی نیست. واشنگتن باید خود را با تغییرات سیاسی تطبیق دهد». ژیسکاردستن نه تنها با سیاست کارتر مخالفت کرده بود، بلکه به او توصیه کرده بود که: «با مخالفان تماس بگیرد، به علت آن‌که در این مورد، خود دولت فرانسه بر اساس اطلاعات خصوصی، تصمیم گرفته است دور شاه را قلم بگیرد».

بعضی از منابع دیگر یاد می‌کنند که ژیستکارستن با تکرار درخواست شاه گفت غرب باید اقدامات مشترکی انجام دهد تا کرملین را ازهرگونه فکری درباره دخالت در ایران باز دارد. اطلاعات خصوصی که ژیسکاردستن از آن سخن می‌گوید، معطوف است به دیدار خصوصی پونیاتوسکی، فرستاده‌ ویژه‌ رییس‌جمهور فرانسه با شاه- در دی ماه ۱۳۵۷- و نیز تحلیلی که صادق قطب‌‌‌زاده با اطلاع آیت‌الله خمینی تهیه کرده و به الیزه فرستاده بود.

 برژینسکی نیز در خاطراتش می‌نویسد:«درحالیکه دولت آمریکا آمادگی داشت شاه را بپذیرد، دولت فرانسه با سفر شاه به آمریکا موافق نبود. پرزیدنت ژیسکاردستن از فرانسه به ما پیشنهاد کرد که برای شاه عاقلانه‌تر این خواهد بود که به آمریکا نیاید و در خاورمیانه بماند، همه خلاف این نظر واکنش نشان دادیم…در بعدازظهر ۱۴ ژانویه ۱۹۷۹ ونس، کریستوفر، براون و من در دفترم ملاقات کردیم تا وضعیت ایران را بررسی کنیم. بعد از آنکه من پیشنهاد ژیسکاردستن به کارتر را مطرح کردم، براون صریحا گفت که اگر چنانچه ما جوری عمل کنیم که به نظر بیاید دعوت خود را (از شاه) پس گرفته‌ایم ناممان را باید گل گرفت. من با تمام نیرو با او موافقت و اضافه کردم که اگر شاه همان حوالی خاورمیانه پرسه بزند، هر کس خیال می‌کند که او به ایران برمی‌گردد و این برای ما اگر می‌خواهیم کاری انجام بدهیم خوب نخواهد بود.»

 

نظام پهلوی نمی‌تواند در مقابل انقلاب مقاومت کند

صادق طباطبایی در خصوص نشست گودالوپ و مواضع فرانسه اینگونه نقل می‌کند:«ژیسکاردستن با توجه به اطلاعاتی که سفارتش از تهران فرستاده بود و در انطباق با تحلیل‌هایی قرار داشت که از سوی یاران امام در اختیارش قرار داده شد، معتقد شده بود نظام پهلوی دیگر نمی‌تواند در مقابل موج روزافزون انقلاب مقاومت کند، و تا شاه در ایران هست منطقه روز به روز نا‌آرام‌تر و اوضاع خطرناک‌تر خواهد شد. از این رو به کارتر گفته بود ما باید حمایتمان را از شاه قطع کنیم، چرا که شخص شاه باعث بی‌ثباتی در منطقه شده است. ولی کارتر معتقد بود که باید تا آخر از حکومت شاه حمایت کرد. خبر این مناقشه را که از مقامات آلمانی شنیده بودم به امام دادم. چند روز بعد، دو نفر از کاخ الیزه برای ملاقات امام به نوفل لوشاتو آمدند.»

درهشتم ژانویه ۱۹۷۹ برای اولین بار دو نفر که نمایندگان رسمی رییس جمهور به دیدار امام ‌رفتند. ابراهیم یزدی در کتاب «آخرین تلاش‌ها در آخرین روزها» نقل می‌کند: «نماینده ژیسکاردستن می‌گوید وزیر خارجه (فرانسه) پیغام داد که محرمانه ماندن پیغام کارتر به امام مفید است، چرا که امکان ادامه این ارتباط را خواهد داد. به من هم دستور داده شده است که بگویم پیغام و محتوای آن خیلی منطقی است و انتقال قدرت در ایران باید کنترل بشود و با احساس مسئولیت‌های شدید سیاسی همراه باشد.»

        پس از ختم سخنان نماینده ژیسکاردستن، امام در پاسخ به پیام کارتر گفتند: «…و اما به دولت فرانسه، از رییس‌جمهور که در این کنفرانس از تائید کارتر از شاه مناقشه کرده است، تشکر می‌کنم و میل دارم که کارتر را نصیحت کنند که دست از پشتیبانی این شاه و این رژیم و این دولت، که همه بر خلاف قوانین است، دست بردارند. و به این کودتای نظامی تائید نکنند و جلوگیری کنند، تا ایران آرامش خود را به دست بیاورد و چرخ‌های اقتصاد به گردش درآید و در آن وقت است که می‌شود که نفت را به غرب و هر کجا که مشتری هست صادر کند.»

اقامت آیت‌الله خمینی در پاریس 

تعامل میان تهران و پاریس در باره حضور آیت‌الله خمینی در پاریس را یکی از تناقض‌های آن زمان می‌دانند. ناظران به سبب کوتاهی شاه در باره این موضوع گیج شده بودند. هنگامی که در نخستین هفته  حضور آیت‌الله خمینی در فرانسه، تصمیم گرفته شد این مهمان ناخوانده را اخراج کنند، سفارت ایران در پاریس بود که دخالت کرد و مانع این اقدام شد. شاه به سفیر انگلیس گفت اطمینان دارد فرانسوی‌ها مانع فعالیت‌های ایشان خواهند شد و پارسونز (سفیر انگلیس در تهران) همه نتیجه گرفت شاه شاید چنین خواسته‌ای را به گوش فرانسوی‌ها رسانده باشد. در واقع آیت‌الله خمینی در ابتدا از هرگونه فعالیت سیاسی منع شد که شامل مصاحبه‌های مطبوعاتی و تلویزیونی هم می‌شد رئیس جمهوری ژیسکاردستن اما می‌خواست شناخت بهتری از موضع شاه داشته باشد. برای رئیس جمهور میانه‌رو فرانسه اعمال ممنوعیت برای آیت‌الله خمینی از نظر سیاسی زیانبار بود. مخالفان چپگرای وی حزب نیرومند کمونیست آن زمان به رهبری مارکیاس و حزب سوسیالیست به رهبری میتران همانند احزاب چپ دیگر علیه شاه موضع‌گیری می‌کردند.

        شواهد نشان می‌دهد فرانسه دست کم تا اواخر آذر آمادگی داشت با وجود خطرات و محدودیت‌های داخلی، آیت‌الله خمینی را اخراج کند. هنگامی که ایشان در آذر ماه به مناسبت ماه محرم دو فراخوان خواهان شورش مسلحانه شد، رئیس جمهوری فرانسه هشدار داد به بیگانگان اجازه نمی‌دهد از خاک این کشور به شورش علیه حکومت قانونی کشور دیگری دامن بزند. (بایندر داریوش، شاه، انقلاب اسلامی، ایالات متحده)

منابع:

– یزدی، ابراهیم، شصت سال صبوری و شکوری، نشر کویر.

– برژینسکی، قدرت و اصول، نشر وزارت امور خارجه.

– طباطبایی، صادق، در گفت‌وگو ایسنا، ۱۷ بهمن ۱۳۸۴٫

– بایندر داریوش، شاه، انقلاب اسلامی، ایالات متحده، نشر پارسه.

– یزدی، ابراهیم، آخرین تلاش‌ها در آخرین روزها، نشر قلم.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *