جرج شولتز، دولتمرد، اقتصاددان، بازرگان، استاد دانشگاه، و وزیر امور خارجه پیشین آمریکا که بیشتر سالهای دهه ۱۹۸۰ میلادی را صرف تلاش برای بهبود روابط با اتحاد جماهیر شووری در طول جنگ سرد و ایجاد صلح در خاورمیانه کرده بود، در ۱۰۰ سالگی درگذشت. او طولانیترین دوره در مقام وزارت خارجه بعد از جنگ جهانی دوم را خدمت کرد و مسنترین عضو به جا مانده از یک کابینه سابق آمریکا بود. شولتز که سابقه حضور در کابینه دو رئیس جمهوری جمهوریخواه یعنی ریچارد نیکسون و رونالد ریگان را داشت، نقش مهمی در سالهای پایانی جنگ سرد ایفا کرد. شولتز در دوره وزارت خارجه (۱۹۸۹-۱۹۸۲) خود برای حل مسئله فلسطین و اسرائیل تلاش زیادی کرد اما موفقیتی به دست نیاورد.
شولز که در ۱۳ دسامبر ۱۹۲۰ در شهر نیویورک بهدنیا آمد، پس از فارغ التحصیلی از دانشگاه پرینستون با مدرک لیسانس در رشته اقتصاد در سال ۱۹۴۵ به عضویت نیروی دریایی آمریکا درآمد. پس از کسب مدرک دکترا در رشته اقتصاد صنعتی در سال ۱۹۴۹ از دانشگاه «ام آی تی» فعالیت خود را به عنوان مشاور ارشد اقتصادی در شورای مشاوران اقتصادی دولت آیزنهاور آغاز کرد. در سال ۱۹۶۹، ریچارد نیکسون رئیس جمهور وقت آمریکا جرج شولتز را به سمت وزیر کار منصوب کرد. در ۱۹۷۲، شولتز به مدت دو سال در سمت وزیر خزانهداری فعالیت کرد. در این دوران، در سمت رئیس شورای سیاست اقتصادی پیرامون چندین پروتکل تجاری با اتحاد جماهیر شوروی سابق مذاکره کرد.
از جمله تلاشهای وی، امضای پیمان منع موشکهای هستهای میانبرد در سال ۱۹۸۷ بود. جرج شولتز در سال ۱۹۸۹-۱۹۸۲ به سمت وزیر خارجه آمریکا در دولت ریگان منصوب شد و در اجرای سیاست خارجی که به پایان جنگ سرد انجامید، نقش کلیدی ایفا کرد و همزمان به تقویت روابط میان ایالات متحده منطقه آسیا- پاسیفیک اقدام کرد.
تا پایان عمر سیاستمدار
او پس از کنارهگیری از این سمت عضو پیوسته بنیاد هوور در دانشگاه استنفورد بود. شولتز از زمان بازنشستگی تا حد زیادی از سیاست دور بود، اما طرفدار تمرکز بیشتر بر تغییرات آب و هوایی بود. او در سال های پایانی عمرش عضو موسسه هوور که یک اندیشکده که تحت نظر دانشگاه استنفورد و در حوزههایی چون سیاستگذاری عمومی و جنگ و صلح فعالیت میکند، بود. کاندولیزا رایس وزیر امور خارجه در دولت جرج بوش پسر که ریاست این موسسه را بر عهده دارد ضمن ابراز تاسف از مرگ او گفت: «او یک دولتمرد بزرگ آمریکایی و یک میهنپرست واقعی بود. از او در تاریخ به عنوان مردی یاد میشود که دنیا را به جای بهتری تبدیل کرده است.» آخرین مقاله او در در ماه دسامبر در واشنگتن پست منتشر شد. مقالهای که او در آن فضایل اعتماد و دوجانبهگرایی در سیاست و دیگر امور اجتماعی مورد اشاره قرار گرفته بود. شولتز در جریان انتخابات ریاست جمهوری دور گذشته آمریکا اعلام کرد که به هیچ وجه از دونالد ترامپ نامزد این حزب در انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۱۶ آمریکا حمایت نمیکند.
دونالد ترامپ رئیسجمهور آمریکا در ۲۱ اکتبر ۲۰۱۸ اعلام کرد که به دلیل نقض مکرر این پیمان توسط روسیه، آمریکا از پیمان مذکور خارج خواهد شد و در اول فوریه ۲۰۱۹ به طور رسمی از این پیمان خارج شد. روسیه نیز در روز بعد به همین اقدام دست زد. پیمان منع موشکهای هستهای میانبرد در سال ۱۹۸۷ میان میخائیل گورباچف، آخرین رهبر شوروی سابق و رونالد ریگان، رئیسجمهوری وقت آمریکا امضا شد. این پیمان تولید موشکهای میانبرد هستهای و غیر هستهای با برد بین ۵۰۰ تا ۵۵۰۰ کیلومتر را منع کرد. شولتز اقدام آمریکا در خروج از پیمان منع موشکهای هستهای میانبرد را اشتباهی بسیار بزرگ خواند.
از جمله موفقیتهای شولتز در رابطه با شوروی میتوان به امضای پیمان منع موشکهای هستهای میانبرد میان آمریکا و شورویدر سال ۱۹۸۸ و بهبود روابط میان کاخ سفید و کرملین در سالهای پایانی دولت ریگان اشاره کرد. جنگ سرد در سال ۱۹۸۹، زمانی که شولتز دیگر وزیر نبود به پایان رسید و دو سال بعد از آن فروپاشی شوروی به وقوع پیوست. شکست تلاشهای دولت ریگان برای برقراری صلح میان اعراب و اسراییل و پایان دادن به جنگهای داخلی در آمریکای لاتین، از جمله ناکامیهای دیپلماتیک شولتز بود.
ایران- کنترا
ماجرای ایران- کُنترا که به ماجرای مکفارلِیْن و ماجرای «ایران گیت» نیز معروف است، یک رسوایی سیاسی است که در آمریکا از ۲۰ اوت ۱۹۸۵ تا ۴ مارس ۱۹۸۷ بهمدت یکسال و نیم، در دور دوم ریاست جمهوری رونالد ریگان رخ داد. مقامات دولت ریگان تلاش داشتند بهطور مخفیانه، به ایران که در محاصره تسلیحاتی بود، تسلیحات بفروشند. آنان امیدوار بودند که بدینوسیله آزادی گروگانهای آمریکایی را تضمین کرده و شورشیان کنتراهای نیکاراگوئه را تأمین بودجه کنند. تأمین بودجهٔ کنتراها از سوی دولت آمریکا بر اساس لایحه بولند، از سوی کنگره ممنوع اعلام شده بود.
باتوجه به رویکرد دولت وقت امریکا برای انجام مذاکره با ایران موضوع سفر یک هیات امریکایی به ایران مطرح میشود. وسیله ارتباط ایران با آمریکاییها را «قربانیفر» فراهم کرده بود. آمریکاییها به این نتیجه رسیده بودند که ارتباط با ایران یک ضرورت است و نمیتوانند تا مدتی طولانی روابط را متوقف کنند. ازاینرو در دستگاههای مسوول این موضوع به بحث گذاشته شد. سازمان سیا و شورای امنیت ملی آمریکا (به ریاست ریگان) با ایجاد ارتباط موافقت میکنند، اما پنتاگون (مرکز تصمیمگیری در ارتش امریکا) با این موضوع مخالفت کرد. همچنین نظر به اینکه جلبنظر اکثریت کنگره نیز مشکل بود، ریگان موافقت میکند موقتا کنگره در جریان ایجاد ارتباط با ایران قرار نگیرد.
بنابراین مقدمات ارتباط بدون اطلاع کنگره و پنتاگون چیده میشود، اما لازم بود تا برای جلب نظر ایران و بهاصطلاح نشان دادن در باغ سبز، امتیازی به ایران داده شود. بهترین امتیاز (از نظر مقامات آمریکا) دادن موشکهای ضدهواپیما و ضدتانکهای تی۷۲ روسی بود که ایران سخت به آنها نیاز داشت. همچنین دولت امریکا برای جلبنظر ایران در جریان عملیات والفجر۸ (فاو) از دادن اطلاعات نظامی و عملیاتی ایران به رژیم صدام خودداری کرد. بر این اساس، قرار گذاشته میشود (در آستانه عملیات والفجر۸ یا همان تصرف فاو که در ۲۰ بهمنماه ۱۳۶۴ شروع شد) محمولههای مورد نیاز ایران در اختیار گذاشته شود. موشکهای تاو (ضدتانکهای تی۷۲ روسی) و هاگ (که میتوانست هواپیماهای میگ ۲۷ روسی را سرنگون سازد) به طور موثر در جنگ به کار گرفته شد و ارتش عراق بزرگترین خسارت را از نظر سقوط هواپیما و انهدام تانک در طول جنگ متحمل شد.
در پی افشای ماجرای جنجالی فروش محرمانه سلاح به ایران که به رغم تحریمهای این کشور صورت گرفته بود، شولتز یکی از افرادی بود که در سال ۱۹۸۷ برای پاسخگویی به سئوالهای نمایندگان به کنگره احضار شد. منابع مالی حاصل از فروش به سلاح به ایران که درگیر جنگ با عراق بود، برای کمک به شورشیان کنترا در نیکاراگوآ، که درگیر جنگ با دولت چپگرای این کشور بودند، هزینه شده بود.
شولتز که خواهان منزوی کردن بیشتر ایران بود، در جریان رسوایی ایران-کنترا سه بار برای کنارهگیری از سمتش اقدام کرد اما در نهایت تصمیم گرفت در دولت ریگان باقی بماند تا به او در زمینه سیاست خارجی آمریکا کمک کند. در رسوایی ایران کنترا، شولتز ادعا کرد مخالف فروش سلاح به ایران در مقابل آزادی گروگانها بود و رییس سیا و مشاوران شورای امنیت ریگان بارها به او درمورد فروش اسلحه به ایران دروغ گفته و برای پیش بردن کار خود، اطلاعات مربوط به آن را از او و رییس جمهوری پنهان کردهاند. ایران گیت به یک نقطه چرخش در موضع آمریکا در جنگ ایران و عراق مبدل شد. افشای این خبر، بحرانی تحقیرآمیز و خفت بار برای ریگان بود. واشنگتن در حالی که از کشورهای دیگر میخواست به ایران سلاح ندهند خود اقدام به این کار میکرد.
مواضع ضد ایران
شولتز وزیر امور خارجه سابق آمریکا اعتقاد داشت که آمریکا در مورد ایران به اندازه کافی قاطع نبوده و در این زمینه به حمله ایران به پهپادهای آمریکایی اشاره میکند که به گفته او بر فراز آبهای بینالمللی در حال پرواز بودهاند. شولتز با اشاره به واکنش دولت ریگان به مینگذاری خلیجفارس از سوی ایران در جریان جنگ ایران و عراق گفت: «در سال ۱۹۸۶، زمانی که از تمایل تهران به مینگذاری خلیجفارس اطلاع پیدا کردیم، اخباری ساختگی از دستگیری سربازان ایرانی و غرق کردن یک کشتی ایران منتشر کرده و به طرف ایرانی گفتیم که سربازاناش در دوبی در بازداشت به سر میبرند. به گفته شولتز، این یک ادعای کذب بود اما هدف آن هشدار به تهران در خصوص پیامدهای مینگذاری خلیجفارس بود.
شولتز در سال ۲۰۱۴ در یک مصاحبه از ایران به عنوان یک مشتری سرسخت نام برد و گفته بود: «ایرانیها خوب لبخند میزنند و شما را متقاعد میکنند و سپس گلویتان را میبرند.» شولتز که مواضع ضد ایرانی داشت و در مصاحبهای به دولت «باراک اوباما» رئیس جمهور پشیین آمریکا توصیه کرده بود مواضع سختتری را در قبال ایران برگزیند. او یک بار در نشست شورای روابط خارجی آمریکا مدعی شد ریسک اشاعه هستهای توسط ایران مجهز به سلاح هستهای بسیار زیاد است. او از جمله مقامات اسبق آمریکا بود که در نامهای خواستار لغو قراردادهای شرکتهای هواپیماسازی بوئینگ و ایرباس با ایران شده بودند. او حتی یک بار در گفت و گو با «المانیتور» گفته بود به منظور تسهیل توافق با ایران، میتوان پیامهای محرمانهای برای این کشور ارسال کرد تا به بن بست در مذاکرات چند جانبه با تهران خاتمه داده شود.
شولتز بر این باور بود که در نظر گرفتن دو گزینه «همزیستی با ایران هستهای یا بمباران آن»، بسیار خشن است. چرا که راههایی به جز درگیر کردن آمریکا با جنگی دیگر در خاورمیانه، برای متوقف کردن ایران وجود دارد. بین تحریمها و یک جنگ تمام عیار، چیزی وجود دارد که هنوز در بوته آزمون قرار نگرفته است.