خاطراتی در باره شهرستان تربت حیدریه اجتماعی،َ فرهنگی وتاریخی از همشهری عزیزمان علیرضا بختیاری دبیر بازنشسته آموزش و پرورش: ( قسمت سی و پنجم دکتر محمد جواد احمدیان بخش اول )
مطالبی که در ذیل ملاحظه میفرمایید در واقع خاطرات همشهری عزیزمان اقای علیرضا بختیاری است که با تشویق دوستان و اینجانب قرار شد در سایت (تربت ما) درج شده و انشاالله پس از تکمیل ، مانند کتاب ( قند و قرووت ) مرحوم تهرانچی در دسترس همشهریان قرار گیرد .
دراین راستا منتظر انتقادات ، پیشنهادات و اطلاعات تکمیلی همشهریان هستیم .
تلفنهای تماس:۰۹۱۵۵۳۱۵۲۳۳بختیاری
۰۹۱۲۵۳۳۳۷۹۴آقای خطیبی
باسپاس از همکاری صمیمانه شما
دکتر محمد جواد احمدیان بخش اول
دی شیخ با چراغ همی گشت گرد شهر کزدیو ودد ملولم و انسانم آرزوست
گفتیم یافت می نشود جسته ایم ما گفت آنْکْ یافت می نشود، آنم آرزوست
محمد جواداحمدیان، فرزند حاج محمد ، سال ۱۳۰۶ ودر خانواده ایی مذهبی ، در تربت حیدریه بدنیا آمد . وی تحصیلات ابتدایی خود را تا پایان سیکل اول ( کلاس نهم ) درتربت به اتمام رسانید وبه همراه خواهرش جهت اخذ دیپلم ، راهی مشهد شد.
محمد جواد بیش از ده سال نتوانست سایه پدر را برروی سر خود داشته باشد.
پدر در سال ۱۳۱۶ بر اثر بیماری ، از دنیا رخت بربست و مادر توانست هفت فرزند را در نبود پدر به بهترین وجه ممکن تربیت کند .
پس از اخذ دیپلم ،در کنکور دانشگاه شرکت می کند و در رشته پزشکی دانشگاه مشهد پذیرفته می گردد . گویا در آن دوره ، روند تحصیل دانشجویان پزشکی به این ترتیب بوده است که پس از فراگرفتن علوم مقدماتی ، به عنوان ( بِهدار)* به روستاها اعزام می شدند و با داشتن مجوز (طبابت محدود) مدتی به کسب تجربه می پرداختند .
و سپس با ادامه تحصیل در دانشگاه ، موفق به اخذ مدرک پزشکی عمومی می شدند.
*( احتمالا کلمه ” بهداری ” هم از نام این افراد اخذ میشود ، یعنی جایی که این گونه اطباء در آن به طبابت مشغول هستند )
دکتر احمدیان پس از گذرانیدن دوره ( بهداری ) ،به بخش ( قِیدار ) از توابع زنجان که اینک به ( خدابنده ) معروف است اعزام می شودو درآنجا با خانواده ایی تهرانی که به جهت خدمت در بخشداری ، به زنجان منتقل شده بودند آشنا شده و با دختر آنها ازدواج می نماید . این خانواده به نام (کاتوزیان) ،از بستگانِ نزدیکِ پدر علم حقوق ایران و شاگرد استاد محمود شهابی تربتی یعنی ( دکتر ناصر کاتوزیان ) بودند.
سردی هوا ، نبود جاده مناسب و زمستانهای سخت منطقه ، دوره ایی سخت و طاقت فرسا برای او در ( قِیدار) رقم می زند.
وی پس از گذرانیدن دوره کارآموزی به مشهد برگشته و تحصیلات خود را کامل کرده ودر سال ۱۳۴۳ به عنوان پزشک عمومی به بخش ( مَصعَبی ) از توابع شهرستان (فردوس ) اعزام میشود و سپس در سال ۱۳۴۵ به تربت برگشته ومدتی ،علاوه بر کار در مطب شخصی ، ریاست بهداری شهر را هم برعهده میگیرد .
لبخند همیشگی ، سعه صدر، دیانت به معنی واقعی کلمه ،از مشخصه های بارز دکتر بود .
جناب آقای غلامحسین احمدیان از معتمدین شهر و مدیر سابق کتابفروشی سعدی و یکی از وابستگان مر حوم دکتر احمدیان چنین تعریف می کند :
– مطب مرحوم دکتر در زمان حضور وی در تربت، یک ساختمان دوطبقه بود و طبقه زیرین آن دراجاره یک داروخانه قرارداشت . مرحوم دکتر با صاحب داروخانه قراری بسته بود که از صاحبان نُسَخ دارای فلان علامت، وجهی بابت دارو نگیرد .
پایان هرماه که دکتر برای اخذ اجاره بها به داروخانه مراجعه میکرده است ،در جریان حساب و کتاب با داروخانه دار ، به خاطر نسخه های رایگان ، علاوه بر اینکه اجاره بهایی دریافت نمی کرده که مقداری هم به داروخانه دار ، بدهکار می شده است !!!…
ادامه دارد…