اشتباه استراتژیک رژیم کودک‌کش برگرفته از روزنامه اعتماد روز شنبه ۲۵ اردیبهشت۱۴۰۰ (احمد دستمالچیان)

جنایات رژیم صهیونیستی در غزه

این اولین‌بار نیست که رژیم صهیونیستی برخلاف عرف و قوانین بین‌المللی اقدام به کشتار شهروندان فلسطینی و کودک‌کشی می‌کند. این رژیم در عمر بیش از ۷ دهه‌ای خود بارها چنین اقداماتی را صورت داده و بی‌تردید در آینده نیز به این اقدامات ادامه خواهد داد چرا که نه خود آنها به قانون پایبندند و نه جامعه جهانی اراده‌ای برای مقابله با این‌گونه جنایت‌های تل‌آویو دارد. دولت ایالات متحده نیز همچنان به حمایت از اقدامات اسراییل ادامه می‌دهد و کمک‌های مالی و نظامی واشنگتن به تل‌آویو یکی از مهم‌ترین دلایل استمرار اقدامات غیرانسانی رژیم صهیونیستی است. اسراییل در سال‌های اخیر و با توجه به صبر استراتژیک‌محور مقاومت تصور می‌کرد توان پاسخگویی گروه‌های مقاومت کاهش یافته و از این رو به حملات پراکنده علیه مواضع محور مقاومت ادامه می‌داد. هر از گاهی بمباران‌هایی را انجام می‌داد و بعد وقتی پاسخی نمی‌گرفت تصور می‌کرد سیاست پدافندی مقاومت از روی ضعف اتخاذ شده است. این‌بار که اقدامات وحشیانه رژیم صهیونیستی علیه مردم در مسجدالاقصی و شیخ جراح با واکنش‌های جدی محور مقاومت روبرو شد و حملات علیه غزه پاسخی به متناسب دریافت کرد وضعیت دچار تغییر شد. محور مقاومت با یک پارادایم شیفت سیاست پدافندی را با یک سیاست آفندی مبتکرانه جایگزین کرد؛ همین مساله باعث شد تل‌آویو با وضعیتی غیرقابل پیش‌بینی روبرو شود و ضرباتی جبران‌ناپذیر دریافت کند. واکنش‌های افکار عمومی در جهان و به ویژه امریکا نیز به حوادث اسراییل قابل توجه است. تل‌آویو همواره تلاش داشت با بهره‌گیری از غول‌های رسانه‌ای که نفوذ زیادی روی آنها دارد، افکار عمومی را در سایر کشورها و به خصوص امریکا کنترل کند اما در حوادث اخیر شاهد آن هستیم که مردم عادی علیه اقدامات جنایتکارانه اسراییل و حمایت‌های دولت امریکا از این اقدامات به‌پا خاسته‌اند و در خیابان به اعتراض می‌پردازند. رشد فضای رسانه‌ای در شبکه‌های اجتماعی و شکسته شدن دیوار انحصار از جمله دلایلی است که باعث شده مردم آگاهی بیشتری نسبت به آنچه میان فلسطین و اسراییل می‌گذرد، پیدا کنند و بر‌خلاف رسانه‌های جریان اصلی و دولت موضع بگیرند. از نگاه مردم امریکا این پذیرفتنی نیست که مالیات پرداختی آنان صرف کمک به رژیم صهیونیستی و به تبع آن تخریب خانه‌های فلسطینی‌ها و کشتار کودکان شود. آنها نمی‌توانند بی‌تفاوت باشند وقتی سالانه این حجم از کمک مالی روانه اسراییل شود و همین نگاه در میان افکار عمومی اروپایی‌ها نیز در حال رشد است.
در دنیای امروز آنچه باعث شده رژیم صهیونیستی در گوشه رینگ قرار گیرد و تحت فشار باشد، همین فشار افکار عمومی در جهان است. تل‌آویو همواره هراس بسیاری از به‌پا خاستن افکار عمومی داشته و این ترس در حال تحقق یافتن است.
از دیگر موارد قابل توجه در درگیری‌های رژیم صهیونیستی با گروه‌های مقاومت، تغییر موازنه قدرت است. آغاز این تغییر موازنه به سال ۲۰۰۶ بازمی‌گردد. زمانی که اسراییل جنگ‌ ۳۳ روزه را آغاز کرد تصور سران این رژیم بر این بود که با بهره‌گیری از قدرت کلاسیک نظامی‌ می‌توانند به سرعت پیروزی‌های مهمی کسب کنند اما در مقابل دریافتند که مقاومت رشد بی‌نظیری را در حوزه دفاع غیرکلاسیک داشته و همین امر سبب‌ساز شکست اسراییل در آن جنگ شد. اکنون با گذشت سال‌ها، گروه‌های مقاومت پیشرفت‌های قابل‌توجهی را در حوزه دفاعی تجربه کرده‌اند و به راحتی توان نظامی اسراییل را به چالش می‌کشند. امروز محور مقاومت بسیار قدرتمند‌تر از سال ۲۰۰۶ است؛ محور مقاومت در حال حاضر علاوه بر توان فنی و انسانی در حوزه نظامی، یک گستره بزرگ و استراتژیک جغرافیایی هم دراختیار دارد. این محور هم دارای سلاح است، هم نهادهای نظامی دارد و هم از توان فرهنگی و تبلیغاتی بالایی برخوردار است.
این تغییرات اساسی باعث شده دوره پیروزی‌های راحت برای اسراییل به کلی پایان یابد و اکنون این محور مقاومت است که با سیاستی مبتکرانه صحنه نبرد را
به نفع خود مدیریت می‌کن

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *