گزارش جلسه‌ی انجمن شعر و ادب قطب شنبه ۱۴۰۰/۰۳/۰۱ به قلم شاعر همشهری خانم سیده مهناز مهدوی

 

 

 

 

 

 

 

 

صحنه:
رباط تاریخی تهمینه (شاعران در فضایی رویایی روی نیمکت‌های چوبیِ منبت‌کاری‌شده که به دور باغچه‌ای گرد و خشت‌چین‌شده چیده شده‌اند در زیر سایه‌ی درختان نشسته‌اند.

پرده‌ی اول:
(ملیحه یعقوبی در نقش مجری در جایگاه نشسته است)
یعقوبی: ای چَشمِ مست وِر حَدِ مایُم نگاه کُ/ با یَگ نگاه کار دِلِر روبه‌راه کُ/ …
سلام، خیلی خوشحالم که امروز در نقش دیگه‌ای در خدمت شما عزیزان هستم. جلسه رو با حافظ‌خوانی شروع می‌کنیم، استاد نجف زاده رو تشویق بفرمایید.
(صدای تشویق فضا را پر می‌کند)

 

استاد نجف زاده:
سلام به همه‌ی دوستان خوبم
(غزل ۳۲۱ حافظ را می‌خواند)
هرچند پیر و خسته دل و ناتوان شدم/ …

یعقوبی:
اگه کسی نکته‌ای در شرح غزل داره، ارائه کنه لطفا

صباغ زاده: یک نکته ی شیرین دارد این غزل و آن هم ایهام (بر من چو عمر می‌گذرد) است

یعقوبی: به بخش اصلی جلسه یعنی شعرخوانی رسیدیم، از آقای جهانشیری دعوت می‌کنم تشریف بیارن برای شعرخوانی
(جهانشیری شعری محلی در ستایش قهرمان می‌خواند)
جهانشیری: درد یگ‌جا میَه خِروار و به مثقال مِرَه/ …
(یعقوبی به نوبت از شاعران دعوت می‌کند که شعرخوانی داشته باشند)
زارع: عرض سلام و ادب، به مناسبت بزرگداشت استاد قهرمان شعری محلی رو تقدیم می‌کنم
دگه روز پِرِّیَه بو شُو۪ مِیَـْمَه/ …
علمداران: (با بغضی در گلو لب به اعتراف می‌گشاید)
من ناخلفی کردم و به خاطر گرفتاری‌م نتونستم از وجود استاد قهرمان استفاده کنم، کاش هر جلسه می‌رفتم مشهد و در جلسات استاد شرکت می‌کردم…
یعقوبی:
وقت دعوت از استاد صباغ زاده‌ی عزیزه که تشریف بیارن و ما رو به شنیدن غزل شیرین‌شون مهمون کنن
صباغ زاده: خوشحالم که فارسی‌زبانم و سعدی و حافظ رو درک می‌کنم و خوش‌حال‌ترم که گویش تربتی رو می‌فهمم، یکی از شعرهای تربتی استاد قهرمان رو می‌خونم براتون
حُکمِ اُوِ۪ جو قَصتِ سِفَر کِردُم و رَفتُم/ …

پرده‌ی دوم:
تهمینه و حدیثه در فاصله‌ای کوتاه از جمع شاعران مشغول بازی هستند، حدیثه روی تاب نشسته تهمینه در کنارش گرم صحبت با اوست و گاهی صدای خنده‌های ریزشان به گوش می‌رسد.

پرده‌ی سوم:
یعقوبی: خیر مقدم می‌گم به عزیزانی که تازه به جمع ما اضافه شدن
(خاکشور را به جایگاه شعرخوانی دعوت می‌کند)
خاکشور: سلام، یک شعر نیمایی تقدیم می‌کنم
سیب در زلزله‌ی دست پدر، قصد یک توطئه را می‌چیند/ …
یعقوبی: دوستان لطفا در نقد مشارکت بفرمایید
(احسان نجف‌زاده گرمِ گرفتن عکس‌های رنگارنگ است)
زینب ناصری: متنی غیر رتبط با مناسبت امروز دارم که می‌خونم براتون
از کودکی نقاشی‌ام تعریفی نداشت اما/ …
(در حین جابه‌جا شدن شاعرها صدای تشویق و آفرین و احسنت همه جا را پر می‌کند)
حسینی نژاد: من اولین جلسه‌ای هست که میام قطب، باب اینکه دست خالی نیومده باشم، غزلی براتون می‌خونم
گفتند زن‌ها عاشق شعرند، نقضش تو/ …
مهدوی: غزل مهمان دارم از شاعر همشهری خانوم معصومه سادات اسدیان
هوس سیب می‌زند به سرم، هوس یک گناهِ تکراری/ …
یعقوبی: در خدمت استاد موسوی هستیم با مبحث شیرینِ «خسرو و شیرین»
استاد موسوی: ملک فرمود تا خنجر کشیدم/ …
آقای یعقوبی: یکی از غزل‌هامو با آواز براتون می‌خونم
آاااااااای
در نماز عشق می آااااید به یادم نام دوووووست….

پرده‌ی چهارم:
جلسه تمام می‌شود، همه باهم خوش و بِش می‌کنند، یکی صدا می‌زند: یه چادر بیارید توت بتکونیم
(چند نفری در حال خوردن توت‌های شیرین هستند)
پرده‌ها می افتد و همگی صحنه‌ی نمایش تهمینه را به امید شنبه‌ای دیگر ترک می‌کنند.
نمایش نامه‌ی قطب به قلم سیده مهناز مهدوی

انجمن_قطب

 

 

 

 

 

 

 

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *