پیش از آنکه آب از طریق لولههای بتونی یا لولههای چدنی به دست مردم تهران قدیم برسد، کسانی بودهاند که با در دست داشتن ابزاری ساده آب را تاحد امکان عادلانه به دست نیازمندان میرساندند؛ کسانی که عنوان « میراب» را داشتهاند و البته عناوین امیر آب، نگهبان آب، ترکیب امیر و آب، سرور آب، اختیاردار آب و مقسم آب نیز بر آنها اطلاق میشده است.
این افراد همچنین در آبیاری کویر، ساعت و زمان آب قنات را برای کشاورزان تقسیم میکردند و اصولا میراب، امین مردم بود؛ کسی به انتخاب کدخدای ده، دفتری داشت قطور در زمانهای مختلف با کاسهای آب در مقابل و سوراخی در ته این کاسه برای تعیین حکم ساعت و زمان. این ظرف در بیابانک، فنجان نام داشت و هر زمین و هر کشاورز تسلیم حکم و ساعت میراب در تقسیم فنجان آب بود.
سهمی از محصولات کشاورزی، حق و دستمزد، میراب از این فعالیت بود. اصطلاحا این سهم از سهم خرمن به وی واگذار میشد و وعده سر خرمن دادن از همین سیستم نشأت گرفته است. جدال بر سر آب با میراب زیاد بود، بنا براین صبر و تحمل بالایی داشت.
امروزه میراب فنجان و کاسه خود را از دست داده و با ساعت، زمان را در اختیار دارد.
البته حفر و احداث قناتها به عهده افرادی بود که مقنی نامیده میشدند. گاهی حفر یک قنات، بیش از ده سال به طول میانجامید. نحوه آبرسانی و توزیع آب در سکونتگاهها و مزارع نیز روش و شیوه خاصی داشت که بیشتر گروهی به نام میرابها این کار را انجام میدادند.
این وضع ادامه داشت، اما هیچ معلوم نمیشد که آب تقسیمشده بین کشاورزان و خانوارها از چه کیفیتی برخوردار است و شاید هم لبریز از کثافات و میکروبهای کشنده بود.
از گواهان این مدعا یکی، رساله قانون مظفری نوشته عبدالحسینخان ملکالمورخین سپهر است که در دوره مظفرالدین شاه نگاشته شد. در این رساله، شرایط زیستمحیطی تهران در دوره مظفرالدین شاه این چنین بیان شده است:
«در اصلاح مجرای آب دارالخلافه، تمام امراضی که در شهر پیدا میشود به واسطه بدی آب شهر است، زیرا آبی که در آن از فاضلاب سگ و گربه و شتر و اسب و قاطر و الاغ و گوسفند و اطفال انسان و آبهای ماست گندیده و آب پنیر و هندوانه و خربزه گندیده و آب دیزیپزی و صابونپزی و غیره و غیره باشد، چگونه مورث امراض غریبه نمیشود؟ و اگر بعضی کسان آب جاری در عمارات دارند و ازین آب مشروب نمیشوند، ناچار از بعضی اغذیه و مطبوخات که ازین آب در آن استعمال شده اکل و شرب میکنند. به علاوه، وقتی هوای شهر از این آب متعفن شد، هرکس استشمام این هوای متعفن را مینماید، مبتلای به هر گونه مرض میشود… »
اما در برگ هایی از کتابچه چاپی که «خلاصه عملیات بلدیه طهران» نام دارد و این سند، نخستین گزارش از کارکرد بلدیه تهران از آغاز تأسیس آن تا سال ۱۳۰۱ خورشیدی را در برمیگیرد و از نخستین نمونههای گزارش عملکرد نهادهای دولتی است، آمده:
«… سابقا عده اشخاصی آبهای شهری را اجاره کرده با پنجاه، شصت نفر میراب شرکت کرده و محلات را بر وفق میل و منافع خود بهطور غیرمرتبی مشروب مینمودند. پس از تأسیس بلدیه فعلی (۲۵) رشته قنات شهری از مالکین اجاره شده و با استخدام ۹ نفر سر میراب و ۳۶ نفر میراب قریب یازده هزاروپانصد خانه و باغات شهر را مشروب کرده و آبپاشی خیابانها هم با آبهای استیجاری بلدیه انجام شده است. در صورتیکه اگر برای این مصرف هم آب اجاره میشد مبالغی تحمیل بر بودجه میگردید و ضمنا به معمرین و فقرای محلات هم تخفیف داده یا آنها را از پرداخت حقالشرب معاف داشته است.»
این سند بیانگر آن است که وضعیت آب و آبرسانی در تهران کمی بهبود یافته است و نیز تاریخ تهران قدیم نشان میدهد که رفتهرفته قناتها یکی از مهمترین منابع تأمین آب در پایتخت شدند و آنطور که تاریخنویسان اعلام کردهاند بیش از ۳۰ قنات پر آب، پهنههای مختلف شهر تهران را که درگذشته به صورت روستاهایی نزدیک به تهران قدیم بودند، تأمین آب این محدودهها را برای مصارف مسکونی و کشاورزی بر عهده داشتهاند. با گسترش سیستم لوله کشی در اواخر پهلوی اول این قناتها نه تنها فراموش شدند، بلکه با خشک شدن تدریجی این چشمههای آب زیر زمینی اکنون به عاملی برای فرونشستهای پی در پی مناطق مرکزی و تاریخی شهر تهران تبدیل شدهاند.
بنابر اعلام برخی تاریخنویسان، مهمترین قناتهای شهر تهران تا قبل از اجرای سیستم لولهکشی شامل قنات الهیه، قنات باغشاه (ناصریه)، قنات بهاءالملک و ناصرالملک، بهارستان، سفارت شوروی، شاهک، بریانک، پامنار، رحمت آباد، جلالیه، سفارت انگلیس، کریم آباد، صدقیه، شاه، نظامیه، علاءالدوله، حاج علیرضا، مهرگرد، مبارکآباد و مخلصآباد، مهدیآباد (سفارت آمریکا) صفرآباد و جمشیدآباد، مخصوص، شهابالملک، نجفآباد، سردار، کوثریه (فرمانفرما) اکبرآباد، یوسفآباد و بهجتآباد و کرج امین الملکی بود.
همچنین قنات شاه یکی از مهمترین قناتهای پایتخت بود که به دستور ناصرالدین شاه، حفر و آماده شد و طی وقفنامهای که موجود است، سال ۱۲۷۳ ه. ق ناصرالدین شاه این قنات را وقف عام کرد. آب این قنات بسیار گوارا بود و اهالی تهران تا آغاز دهه ۱۳۳۰ شمسی و اتمام لولهکشی آب تهران، از آن استفاده میکردند.
اما در نقشههایی که توسط میرزا عبدالغفار اصفهانی ملقب به نجمالدوله و نجمالملک از منجمان و مهندسان بسیار موفق و استاد ریاضی مدرسه دارالفنون تهیه شدهاند، تعداد قناتهایی که تهران و روستاهای اطراف آن را سیراب میکردند بین ۷۰ تا ۸۰ قنات است. لازم است بدانید حاج نجمالملک، فردی بود که چهارمین نقشه دارالخلافه تهران را به عنوان نخستین نقشه دقیق تهران بعد از گسترش به باروی ناصری کشیدهاست.
از آنچه در متون گذشته به عنوان تاریخ اجتماعی و سیاسی تهران به ویژه از دورههای محمد شاه قاجار، حاج میرزا آقاسی و صدر اعظم به دست میآید، میتوان به این نکته درباره تهران رسید؛ اینکه منابع آب تهران کم است. حاج ملاعباس ایروانی معروف به حاج میرزا آقاسی به این موضوع اهمیت میداد و به همین دلیل در زیاد کردن قناتها کمک کرد. او همچنین نخستین کسی است که آب کرج را هم به تهران آورد منتها کارش بعدها امتداد پیدا نکرد.
قصه آمدن آب کرج به تهران
به این عکس دقیق نگاه کنید. این عکس نهر آبی را نشان میدهد که از سمت کرج به سمت تهران جاری بود و بخشی از آن که به نهر کرج معروف است از شمال تهران (در آن روزگارکه بولوار الیزابت یا بولوار کشاورز امروزی است) میگذشته است و در واقع، عکس نهری است که هم اکنون نیز در وسط بولوار کشاورز تهران جاری است و قدیمیهای تهران به خاطردارند که به خاطر جاری بودن این نهر این منطقه از تهران چه قدر خرم و سرسبز بودهاست و کشاندن نهر کرج به تهران از کارهای بزرگ و به یادماندنی حاج میرزا آقاسی است.
درباره او نوشتهاند: میرزا آقاسی از نظر کیاست و شجاعت و مملکتداری به گفته دوست و دشمن هرگز به پای قائممقام و امیرکبیر نمیرسید، اما از نظر آبادکردن و احداث باغ و ایجاد قنات و ساختن توپ و مانند اینها مشهور است.
عباسآباد (عباسیه) یکی از آبادکردههای معروف حاجی بود که مزارع آن از شرق تا قصر قاجار (حدود چهارراه قصر جاده قدیم شمیران، دکتر شریعتی کنونی) و از غرب تا یوسفآباد (جاده مخصوص شمیران، ولیعصر کنونی) امتداد داشت و خیابان عباسآباد (شهید بهشتی کنونی) از نام همین آبادی و اسم او شهرت یافته است. این آبادی بزرگ از شمال تا محدوده داودیه و از جنوب با جادهای ویژه به دروازه دولت قدیم ارتباط داشت. دروازه دولت قدیم بعدها به «باب همایون» معروف شد و در گوشه جنوب غربی میدان توپخانه (امام خمینی کنونی) قرار داشت.
آبادی یافتآباد یکی دیگر از آبادکردههای وی است. محدوده وسیع این آبادی جزو مناطق شهری تهران بزرگ شده و قسمت اعظم منطقه ۱۸ شهرداری را دربر میگیرد.
حاجی میرزا آقاسی اولین کسی بود که سال ۱۲۶۱ ه.ق (۱۲۲۳ ه.ش) نهر بزرگی از رودخانه کرج جدا کرد و به سوی تهران کشید. در حدود کلاک، شعبهای از آن را به موازات جاده کرج- تهران و از جنوب آن به یافتآباد آورد که هنوز هم برقرار است.
بخش اصلی نهر کرج را از شمال جاده کرج – تهران به بالای شهر رساند. در آن هنگام شهر هنوز درون حصار شاه طهماسبی بود و بلندترین نقطه آن در محل دروازه شمیران قدیم حدود سه راه پامنار و امیرکبیر امروزی بود. نهر را از شمال باغ نگارستان (ساختمانهای دولتی شمال میدان بهارستان) سرازیر کردند و از میدان بهارستان و غرب چهار راه سرچشمه و حدود خیابان پامنار کنونی وارد شهر ساختند.
محمدحسنخان اعتمادالسلطنه در کتاب مرآه البلدان مینویسد: «هم در این سال (۱۲۶۱ه.ق)، به امر همایون اعلی حضرت محمدشاه از رودخانه کرج تا شهر تهران – که هفت فرسنگ مسافت است – نهری بزرگ با مخارج گزاف به طرف شهر جاری کرده، از بالای باغ نگارستان گذرانیدند که از دروازه شمیران به شهر مینشسته و بر سر نهر تیمناً جشنی ملوکانه گرفتند.»
نهر یادشده در دامنههای کوهستان از لابلای واریزهها، رسوبها، مسیلها و تپههای متعدد مسافتی را حدود ۷ فرسنگ (حدود ۴۲ کیلومتر) طی میکرد تا به تهران برسد. بنابراین نیاز به مراقبت دایم داشت به ویژه که مقدار آب آن زیاد و حدود ۱۰ سنگ (به تقریب ۱۵۰ لیتر در ثانیه) بود.
از زمان حفر نهر تا سال ۱۲۶۴ه.ق (حدود ۱۲۲۶ه.ش) که سال بیماری و درگذشت محمدشاه بود، به احتمال نزدیک به یقین به تقریب سه سال آب به شهر جاری بود. از این سال تا مرمت نهر توسط امیر یعنی سال ۱۲۶۷ه.ق (۱۲۲۹ه.ش) در حدود سه سال به علت اوضاع نابسامان تغییر پادشاه به سبب عدم مراقبت کافی از نهر، یا مقدار آب اندک بود یا اصلاً آبی جریان نداشت.
محمد حسنخان اعتمادالسلطنه در جلد دوم مرآه البلدان در ص ۱۰۵۲ در رویدادهای سال ۱۲۶۷ه.ق مینویسد: «چون اهل دارالخلافه از آب، تنگی داشتند؛ مجرای بزرگی که از بالای نگارستان حفر شده بود که آب از رودخانه کرج به شهر بیاورند و قریب ده سنگ آبگیری دارد و در این وقت مرمت میخواست، مبلغی دیوان اعلی خرج تعمیرات کرده، آن نهر لبالب از آب و ده شبانه روز از اهالی شهر را به طور فراوانی سیراب کرد و آب انبارها و حوضهای خانهها از آب مملو گردید.»
همچنین دکتر فریدون آدمیت در کتاب «امیرکبیر و ایران» در صفحه ۳۳۶ و ۳۳۷ (چاپ ششم اسفند ۱۳۶۱، تهران، انتشارات خوارزمی) مینویسد: «از مسائل عمده شهر تهران کمآبی بود خاصه در تابستان. آب رودخانه کرج را به شهر جاری ساختند و قرار بود که از شمیران نیز آب بیاورند. شرح آن از این قرار است: قراری که برای تقسیم آب شهر داده بودند این بود که هر ده روز یک بار آب به همه محلههای پایتخت جاری گردد. بر اثر کمآبی پس از مدتی این قاعده به درستی اجرا نشد. دولت اعلام کرد: برای جبران کمآبی و انجام «این کار خیر که نفعش شامل عام است قراری خواهند گذاشت که خلق در تابستان به جهت کمی آب عسرت نکشند»(روزنامه وقایع اتفاقیه شماره ۱۴). پس شاهنهری که زمان محمدشاه (۱۲۶۱) برای آوردن آب رودخانه کرج کنده بودند و «تاکنون آبی به شهر از نهر مزبور جاری نشده بود»، تکمیل کردند. نزدیک به ده سنگ آب به شهر جاری گشت. برای تقسیم آب به محلهها قرار ثابتی داده شد و مردم که «هیچ وقت در خانههای خود به اینطور آب جاری ندیده بودند، به آب چاه یا آب دستی سقاگذران میکردند، حوضها و گودیها در خانه خود ساختند… از آب جاری پرکرده و همگی سیراب گردیدند»(روزنامه وقایع اتفاقیه، شماره ۱۰). تقسیمنامه آب کرج که به مهر امیر ثبت شده است… [اصل تقسیمنامه آب کرج که در بیوتات سلطنتی است، در کتاب آب تهران انتشار یافته است] به موجب آن رودخانه کرج به هشتاد و چهار سهم تقسیم شد و نه سهم آن را به عنوان حقابه تهران تعیین نمودند. اینکه در زمان ما نوشتهاند در عهد امیر آب به تهران جاری نگشت، (کتاب آب تهران، ص ۵٫) خطاست. آب رسید و مردم هم بهرهیاب شدند. به علاوه به تصریح وقایع اتفاقیه قرار بود برای آوردن آب از شمیران به شهر، نهری ایجاد نمایند. اما این کار به زمان امیر نشد.»