در سوگ محسن بیدارفر، محقق فرزانه ( محمود فاضلی روزنامه اعتماد ۲۹ شهریور ۱۴۰۰ ص ۱۲)
توسط کاظم خطیبی · مهر 13, 1400

محسن بیدارفر محقق فرزانه و مصحح و ناشر متون حکمی عرفانی شیعه، دانشمندی کتابشناس، کاردان و متخصص در عرصه ترجمه و تصحیح متون فلسفی و عرفانی در میان ناباوری دار فانی را وداع گفت و آنهایی را که دل در گرو معارف اسلامی و میراث مکتوب فلسفی و عرفانی داشتند، به سوگ نشاند. در طول ۷۷ سال عمرش نه تنها لقب علامه و آیتالله و دکتر را برای خود برنگزید، بلکه متواضعانه، بیهیاهو و بیادعا به دانش و فرهنگ، حکمت و دین خدمت کرد و در پایان عمر با گمنامی و غربت به ملکوت پر کشید.
او در سال ۱۳۲۳ در تبریز به دنیا آمد. پس از کسب مدرک کارشناسی الهیات و معارف اسلامی، از سال ۱۳۵۴ ساکن شهر قم شد و انتشارات «بیدار» را تأسیس کرد. سپس به تحصیل در حوزه علمیه قم پرداخت. تصحیح کتاب «شرح منازل السائرین» ایشان در دوره دوازدهم کتاب سال جمهوری اسلامی ایران از طرف وزارت فرهنگ و ارشاد بهعنوان کتاب سال برگزیده و در پنجمین دوره جشنواره فارابی بهعنوان مصحح برجسته برگزیده شد. یک دوره درس اسفار و شرح تمهید القواعد و شرح فصوص قیصری را از محضر آیتالله جوادی آملی و کتابهای الهیات و نفس شفا و بعضی از مجلدات اسفار را از آیتالله حسنزاده آملی، بهرهمند شد.
برای اینکه از طریق حلال امرار معاش کند، با تاسیس انتشارات بیدار و کتابفروشی با همین عنوان دست به انتشار و فروش کتاب زد. بیدارفر با اینکه در یک خانواده ثروتمند پرورش یافت زندگی مرفهی نداشت اما همیشه روی خوش به دیگران نشان میداد و فروتنی و شادابی از چهره او آشکار بود. شرایطی پیش میآید که در جوانی برای ادامه تحصیل عازم اروپا شود، برای خداحافظی خدمت دایی خود علامه حسن مصطفوی شرفیاب میشود و از دایی توصیه میخواهد، علامه که اهل معرفت بود با توصیهای که به او میکند، زندگی او را تغییر میدهد و بهجای رفتن به اروپا یک زندگی زاهدانه و زیست سادهای را انتخاب کرد و ثروت پدر را صرف امور دینی کرد.
او به نسلی از محققان برجسته ایرانی تعلق داشت که بیاعتنا به مال و شهرت و اعتبار، همه توان خود را صرف پژوهش و تحقیق میکردند. از تبار نسلی از محققان بود که دانش گستری را نه برای نان آوری و نام گستری بلکه صرفاً برای حق جوئی و خداپرستی دنبال میکردند. او به معاش در حد ضرورت میپرداخت. با اینکه میتوانست با کتابهایی که در حد تیراژهای بالا چاپ میکرد وارد دادوستد با ناشران داخلی و خارجی شود و سود سرشاری به دست بیاورد، اما کتاب فلسفی و عرفانی را چاپ میکرد که ممکن بود فروش آن ۱۵ سال طول بکشد اما خوشحال بود این کتاب در این مدت به دست افرادی که نیاز دارند، میرسد. او بیادعا بود و علمش را به رخ دیگران نمیکشید.
ابوالفضل حافظیان کتابشناس و فهرستنگار نسخ خطی بیاد میآورد: «یکی از علمای بزرگ و اهل معرفت که همحجره او بود، حاج شیخحسن معزی تهرانی بود که من بارها دیدم ایشان در کتابفروشی مرحوم بیدارفر مینشست و ساعتها با هم گفتوگو میکردند. کتابفروشی محل رفتوآمد علما و بزرگان بود. علامه حسنزاده آملی، مرحوم آیتالله ممدوحی، مرحوم حجتالاسلام غروی و جناب استاد علامه سیدمحمدرضا حسینی جلالی و بزرگان دیگر به این کتابفروشی رفتوآمد داشتند. فضلایی میدیدم که محصل عرفان و فلسفه بودند و مشکلات علمی را با او مطرح میکردند و از او کمک و راهنمایی میخواستند. مرحوم بیدارفر متون عالی فلسفه و عرفان نظری را در محضر آیتالله حسنزاده آملی و آیتالله جوادی آملی فرا گرفت و کسی خبر از میزان تحصیلات او نداشت و اگر فردی با او رفتوآمد میکرد و حرفی مطرح نمیشد، فکر میکرد یک کتابفروش معمولی است. با اینکه فضای غالب حوزه فقه و اصول است، او با انتشار متون فلسفی و عرفانی چراغ فلسفه و عرفان را نگه داشت و فردی بیحاشیه بود. تحصیلاتش در جهت فرا گرفتن فلسفه و عرفان بود و کارهای پژوهشی او هم در همین حوزه رقم خورد. کتابفروشی او تخصصی بود، هر کسی دنبال کتاب فلسفه و عرفان میگشت، میدانست باید سراغ کتابفروشی بیدار برود. از وجود نسخههای نفیس در کتابخانههای ایران و خارج از ایران اطلاع داشت. سادهزیستی و زهد از صفات بارز او بود. میتوانست زندگی خیلی گستردهتری بسازد و سفره زندگی را رنگینتر پهن کند اما زهد را انتخاب کرد.»