راز جاودانگی استاد شجریان:یک سال از درگذشت خسرو آواز ایران را پشت سر گذاردیم. راز سربلندی او در طول زندگی پُربارش که همواره قدر دید و بر صدر نشست، چه بود؟
توسط کاظم خطیبی · مهر 21, 1400

آهوان گم شدند در شب دشت
آه از آن رفتگان بی برگشت
هنر عشق ورزیدن بالاترین مرتبه و درجهای است که اگر در وجود کسی نهادینه شود و با جان و روان آمیختگی پیدا کند، بزرگانی چون استادمحمدرضا شجریان را به جامعه و تاریخ هدیه میدهد. یک سال از درگذشت خسرو آواز ایران را پشت سر گذاردیم. راز سربلندی او در طول زندگی پُربارش که همواره قدر دید و بر صدر نشست، چه بود؟
او هنر را به ذات و به صورت اصیل از دوران کودکی دنبال میکرد. قاری بین المللی قرآن و در آواز سرآمد بود؛ به گونهای که طنین ربّنایش در هر رمضان روحبخش و دلپذیر است. خوشنویس بود و در ساخت ابزار موسیقی تبحر داشت و …
شجریان برای هنرش ارزش قائل بود. آوازهایش به گونهای تنظیم میشد که سویههای اجتماعی داشته و درد جامعه در آن گفته شود؛ از این رو تعامل میان هنر ایشان و مسائل اجتماعی، آثارش را بیشتر به میان مردم میبُرد. دقت، زیرکی و انتخاب مضامینِ متناسب با روح زمان، سبب شد تصنیفها تریبونِ استاد برای ارتباط با مردم باشد. از این رو آثارش بازتابدهنده تحولات جامعه ایران است.
در این راستا اواخر دهه ۶۰ شجریان به سراغ شعر نو نیز رفت و آن را در قالب آواز به بهترین شکل ممکن ارائه کرد. تصنیفهای «خون جوانان وطن، مرغ سحر، ایران ای سرای امید، همراه شو عزیز، برادر بیقراره، میهن ای میهن و …» در تاریخ هنر ایران به عنوان تصنیفهای شاخص با جنبههای میهنی و اجتماعی مطرح شدند.
استاد شجریان هرجا احساس مسئولیت می کرد که لازم است در مسائل اجتماعی ورود کند، درنگ نمیکرد. برگزاری کنسرت «همنوا با بم» پس از زلزله دلخراش بم که به ساخت باغ هنر بم منتهی شد، از نمونههای برجسته آن است. ایشان با مردم بودن و صداقت داشتن با آنان را برای یک هنرمند واجب میدانست.
دکتر محسن گودرزی شجریان را با مشخصه «همصدا با مردم، همنوا با ایران» معرفی میکند که نشان میدهد در فراز و نشیبهای اجتماعی و فرهنگی در کنار مردم و در متن تاریخ ما ایستاده است.
جمله روی سنگ مزار این چهره نامآور هنری یعنی «خاک پای مردم ایران» نیز نشان گویایی از این منش و روحیه است.
استاد شجریان جامعه را با منابع فرهنگی آن پیوند داد. او شعر حافظ، سنایی، مولانا، سعدی، باباطاهر و … را بر سر سفره فرهنگی مردم آورد و تأثیر بسزایی در آشنایی آنان با قلههای ادبیات ایران از خود برجای گذارد؛ به گونهای که یکی از ناشران برجسته در دیداری با ایشان یادآور شد: «زمانی که شما شروع به حافظخوانی کردید، فروش دیوان خواجه شیراز و … گسترش بسیاری یافت.»
بدیهی است که وقتی مردم با شاعران بزرگ آشنا شوند، به هویتیابی جوانان و ایجاد همبستگی ملی منتهی میشود.
دکتر هادی خانیکی بر این اعتقاد است که شجریان «زبان معیار» در موسیقی و حتی هنر ایرانی است.
بزرگانی مانند استاد شفیعی کدکنی و هوشنگ ابتهاج (سایه)، نقش او در موسیقی و آواز را با نقش حافظ و سعدی در شعر و ادب مقایسه کردهاند و این مقایسه آنگاه که از زبان چنین افرادی گفته میشود، به اندازه کافی معرف زبان معیار بودن شجریان است. استاد هوشنگ ابتهاج که شعرش از طریق موسیقی وارد حافظه جمعی مردم ایران شده است، هنگامی که شجریان در یکی از آوازهایش شعر حافظ را میخواند، گفته است: «قسم به خدا اگر حافظ زنده بود، دست شجریان را میبوسید.»
نسلهای مختلفی در دورههای متفاوت با او اُنس داشتند و در این مُوانست ثابت قدم بودند. اکنون پرسش این است که وقتی مخاطب به اقتضای گفتمانهای غالب در هر مقطع زمانی تغییر میکند، چه عاملی باعث میشود که شجریان در تمامی این نسلها بماند؟ دکتر خانیکی در پاسخ به این سؤال میگوید: «آن عاملی که چنین ثباتی را در عین تغییر به وجود آورده، نهاد توانمند فرهنگ و ادب ایرانی است که این زمان در هنر شجریان متجلی شده است. به عبارتی، پویایی فرهنگ ایرانی به اعتبار شخصیتهایی مانند او در موقعیتهای تاریخی و اجتماعی مختلف به گونههای خاصی بروز پیدا می کند.»
شجریان که اینک به اسطورهای تأثیرگذار در فرهنگ ایرانی – اسلامی ما تبدیل شده، نمادی از احیای سنت در روزگار سیطره مدرنیته است. سنتی که میکوشد در قالب لطیفترین وجوه هنری، انسان مدرن را با عمیقترین مضامین اخلاقی و انسانی آشنا کند. سروده زیبای استاد شفیعی کدکنی در نکوداشت ۷۰ سالگی او قابل تأمل است؛ آنجا که از نسبت میان صدای ماندگارش با جوان شدن جامعه و رویش جوانهها سخن به میان آورد. صاحب کتاب شاعر آینهها آن روز گفت:
بخوان که از صدای تو سپیده سر برآورد
وطن ز نو جوان شود، دمی دگر برآورد
صدای توست جادهای که میرود، که میرود
به باغ اشتیاق ما و زان سحر برآورد
روزنامه اطلاعات چهارشنبه ۲۱ مهر ۱۴۰۰