انتحال… سرقت در عرصه فرهنگ دکتر نصرالله پورجوادی

 

اشاره: مولانا جلال ‌الدین در مثنوی شریف بیتی سروده است که مناسب این مصاحبه و موضوع است. مولوی می‌گوید:
چند دزدی حرف مردان خدا
تا فروشی و ستانی مرحبا
در فرهنگ زنده‌یاد استاد دکتر محمد معین، معنی واژه یا اصطلاح انتحال چنین است: «۱ ـ به خود منسوب کردن و
۲ – سخن دیگری را به خود نسبت دادن.»
اما به راستی سرقت علمی یا انتحال چیست؟ و در فضای علم و دانش ما تا چه حد رواج دارد؟
سرقت علمی یا انتحال، گونه‌ای از سرقت فکری (یا دستبرد فکری) است. هر نوع سرقت ادبی، هنری، علمی یا محتواربایی از هر متن یا اثر فکری را سرقت فکری می‌نامیم. اما چگونه می‌توان گفت یک اثر سرقت علمی است؟
اگرچه ممکن است گاهی سرقت علمی بدون آگاهی و تصادفی رخ دهد،ا ما بدیهی است که در اکثر موارد سرقت علمی کاملا آگاهانه صورت می‌گیرد. شاید بتوان گفت در فضای علمی فرهنگی کشور ما، چه در حوزه علوم تجربی و چه در حوزه‌های فکری دیگر از جمله فلسفه، سرقت‌های متعددی رخ می‌دهد. گاهی نویسندگان یا فعالان تصور می‌کنند این نوع برداشت‌ها و دستبردهای فکری آنها جزو سرقت علمی محسوب نمی‌شود، اما کاملا در اشتباه بزرگی هستند که آثار و نتایج آن فضای علم و دانش را به‌شدت آلوده کرده است. رایج‌ترین سرقت علمی را می‌توان همان عدم رعایت حق کپی دانست. هر مطلب یا متنی که کپی شده و منبع اصلی آن ذکر نشود، یک سرقت فاحش علمی است.
درباره مبارزه با پدیده انتحال یا سرقت ادبی، هنری، خبری، فرهنگی و پژوهشی، دیدگاه‌های جدید بسیاری مطرح شده‌اند که مهم‌ترین آنها، توجه مؤسسات فرهنگی خصوصی و دولتی به مقول? نقد و شناخت متقلبان است. سال‌ها قبل نویسنده و منتقد فقید مرحوم کریم امامی برای این افراد عنوان «بچاپ بفروش» را گذاشته بود و منظورش ناشرانی است که کتاب‌ها را فقط برای فروختن به چاپ می‌رسانند.
متأسفانه در این سال‌ها علاوه بر کتابسازی، سفارش مقاله و پایان‌نامه که تعداد آن در سال‌های اخیر افزایش عجیبی پیدا کرده، به علم و فرهنگ و دانشگاه آسیب زیادی وارد ساخته است. این امر گویا ملاک اعتبار و افتخار برای دانشگاه‌ها و برخی دانشگاهیان شده است و اعضای هیأت علمی مکلف و مجبورند خلاف استعداد ذاتی یا وظایف شغلی خود، کتاب‌هایی بیافرینند و مقالات را در مجلات مخصوصی چاپ کنند یا در مجموعه‌هایی به نمایش بگذارند تا هر چه زودتر به ارتقای دانشگاهی برسند.
دکتر نصرالله پورجوادی، نویسنده و محقق ارجمند، استاد پژوهش‌های فلسفه و عرفان است. او ۲۳ سال رئیس مرکز نشر دانشگاهی بود و در زمان مدیریتش، هزار و چند صد عنوان کتاب تازه به چاپ رساند. مجله نشر دانش نیز یکی از معتبرترین نشریات دانشگاهی بود که به چاپ می‌رسید. گفتگوی حاضر که در سایت فرهنگ امروزر ۹مرداد۱۳۹۹ر به نقل از ایپنا درج شده است، به موضوع انتحال اختصاص دارد و مطالب و نکات مهمی در آن بیان شده است. دکتر پورجوادی معتقد است برای سارقان علمی باید مجازات شدیدی وضع شود. او در این باره می‌گوید: «سرقت، سرقت است و این نوع سرقت‌ تولیدات معنوی اشخاص را هدف گرفته‌است. حتی بدتر از سرقت‌های مادی است و به نظر من قبح این کار باید نشان داده شود.» مشروح گفتگو با استاد در ادامه آمده است:
***
در دهه‌های اخیر مشکلی به نام کتابسازی و مقاله‌سازی، بازار نشر و مجلات علمی ـ پژوهشی را به شدت تهدید می‌کند. در این باره حتی برخی مؤلفان مقالات اشخاص دیگری را که در قید حیات هستند در قالب کتاب به نام خود چاپ می‌کنند. دلیل اصلی این موضوع از نگاه شما چیست؟
کتابسازی انواع و اقسام دارد. ممکن است یک نفر کتاب فردی دیگر را به اسم خود جا بزند و چاپ کند. این کتاب ممکن است در اصل مال شخصی باشد که کمی ناشناخته‌تر است و ادعایی نداشته باشد یا حتی فوت کرده باشد. این موضوع در گذشته هم مرسوم بوده است؛ برای مثال علی بن عثمان هجویری در مقدمه کتاب کشف‌المحجوب می‌گوید که من کتاب‌هایی نوشته‌ام که دیگران کل کتاب را به نام خود کرده‌اند و به همین دلیل در چند جا از کتاب خود می‌گوید که این اثر متعلق به من است و از خودش اسم می‌برد. بدین ترتیب می‌خواهد اسم خود را در جای‌جای کتاب بیاورد، تا مبادا فردی بیاید کتاب را بردارد و اسم خود را به عنوان مؤلف بر جبین آن بنویسد.
پس این موضوع در گذشته دور هم بوده است. در دوران نزدیک‌تر هم کسانی بوده‌اند. برای مثال محمد جعفر کبودرآهنگی ملقب به مجذوب علیشاه، کتابی نوشته است به نام مراحل السالکین که فصل‌هایی از آن، همان کتاب مرصاد العباد نجم الدین رازی است. البته بسیاری از قسمت‌های خود کتاب مرصاد العباد هم ترجمه از کتاب‌های دیگر است و مؤلف ماخذ و منبع خود را ذکر نکرده است. موضوع کتابسازی در گذشته مطرح بوده و تا امروز مطرح است. ولی امروز پیچیده‌تر شده و جنبه‌های مالی و اقتصادی دارد.
در گذشته فقط برای کسب اعتبار، شخص در کتاب دست می‌برده، یا شعری را به نام خود می‌کرده است. به همین دلیل شاعر از تخلص استفاده می‌کرده است تا بگوید این شعر را من سروده‌ام و مال من است و به اسم شاعرش ثبت شود تا یکی دیگر شعر را به نام خود نکند. اما امروز تألیفات، منافع و درآمدهایی برای مؤلف و ناشر دارد. ناشر و مؤلف با کمک یکدیگر کتاب را چاپ کرده‌اند و هر دو در منافع مادی آن سهیمند. کسی که کتاب آن‌ها را سرقت می‌کند به هر دو زیان می‌رساند.
وجود جنبه‌های مالی و اقتصادی هم مسأله را پیچیده‌تر می‌کند و جنبه‌های حقوقی به آن می‌دهد. همچنین سرقت انواع و اقسامی دارد و مسائل حقوقی هم برای هر یک فرق می‌کند. برخی سرقت‌ها را می‌توان خیلی راحت دید. مثلا وقتی کسی اسم خود را روی کتاب گذاشته یا بخش اعظمی از یک کتاب را برداشته و به اسم خود جا زده است. ولی خیلی از اوقات سرقت‌ها را نمی‌توان به آسانی تشخیص داد، مثل وقتی که یک نفر می‌آید جمله‌بندی مؤلفی را عوض می‌کند ولی همان مطلب را با تعبیرات دیگر بیان می‌کند و مأخذ خود را هم ذکر نمی‌کند.
از این موارد بسیار است. زمانی که من خودم در مرکز نشر دانشگاهی بودم می‌دیدم که گاهی کتاب‌های ما را برخی ناشران برای منافع مالی‌اش چاپ می‌کردند. کتاب را شخص دیگری تألیف می‌کرد، ناشری هم سرمایه‌گذاری می‌کرد و آن را ویرایش و صفحه‌بندی می‌کرد و برای آن عکس می‌گذاشت و بعد اشخاص دیگری می‌آمدند و پخته‌خواری می‌کردند و در واقع اموال مادی و معنوی دیگران را سرقت می‌کردند.
دراوایل انقلاب این مسأله را با برخی از فقها و روحانیون در میان گذاشتیم. این استدلال را مطرح کردند که این علم است و جلوی نشر علم را هم نباید گرفت. در حالی که مسأله با گذشته فرق کرده است. در گذشته این نوع سرقت مشمول حکم اخلاقی می‌شد، در حالی که امروز به دلیل جنبه‌های مالی و مادی آن، مشمول حکم حقوقی می‌شود.
به اعتقاد شما معضل کتابسازی‌ را به چه انواعی می‌توان تقسیم کرد؟
کتابسازی‌ همانطور که اشاره کردم انواع و اقسام مختلف دارد و با توجه به مسائل امروز و مسائلی که درباره نشر وجود دارند، ابعاد مالی هم به خود می‌گیرد. یک نوع دیگر هم سرقت از مقالات علمی است. بعضی‌ها ممکن است مقاله‌ای را به نام خود چاپ کنند یا از حاصل تحقیقاتی که در یک مقاله علمی بیان شده است، بدون ذکر مأخذ استفاده کنند تا برای خود یک وِجهه دانشگاهی و علمی کسب کنند. این کار را نه فقط با مقالات فارسی بلکه با مقالات خارجی هم می‌کنند و حاصل تحقیقات خارجی را به اسم خود جا می‌زنند و این تا حدودی به این دلیل است که جامعه هنوز به لحاظ حقوقی حساس نشده است.
به عقیده برخی مؤلفان نباید با اهالی فرهنگ و هنر برخورد حقوقی و کیفری صورت بگیرد. نظر شما در این باره چیست؟
من این را قبول ندارم. سرقت، سرقت است و این جور سرقت‌ها، به یغما بردنِ تولیدات معنوی اشخاص است. حتی بدتر از سرقت‌های مادی است و به نظر من قبح این کار باید نشان داده شود. از لحاظ حقوقی هم به هر حال حق مؤلف و ناشر باید حفظ شود. حدود ده سال پیش در یکی از دانشگاه‌های کوچک ایالت نیویورک، یک رئیس دانشگاه سخنرانی می‌کند و در بین سخنرانی خود، مطلبی از شخص دیگری نقل می‌کند و نمی‌گوید این مطلب مال کیست. یکی از استادان دانشگاه در این‌باره مقاله‌ای می‌نویسد و بیان می‌کند که رئیس دانشگاه در سخنرانی خود مطلبی را از فردی دیگر بدون اینکه نام ببرد نقل کرده است.
همین موضوع باعث می‌شود که رئیس دانشگاه از سمت خود استعفا بدهد برای اینکه احساس کرد آبرویش رفته است؛ بعد خود استادی که مقاله را نوشته بود گفت منظور من آبروریزی نبوده است. ولی دیگر بی‌فایده بود و استعفای رئیس دانشگاه، قبُح سرقت را نشان داد و از آن به بعد عواقب سرقت معنوی میان دانشگاهیان و جوامع قانونمند به این صورت درآمده است. در بسیاری از کشورها حقیقتاً برای مؤلف حق قائلند؛ اما متأسفانه در جامع? ما هنوز این موضوع جا نیفتاده است.
با توجه به گفته‌های شما، آیا فرهنگسازی می‌تواند مانع از این کار شود؟
بله، باید فرهنگسازی بشود. کتابسازی جدای از اینکه از نظر اخلاقی کار بسیار بدی است، معضلی است که از نظر حقوقی باید قبح آن در جامعه شناخته شود. البته در دور? کنونی خیلی بهتر از سی یا چهل سال قبل شده است، ولی این مسأله در جاهایی اصلا رعایت نمی‌شود برای اینکه مرزها مشخص نیست؛ مثلا در تصحیح متون، شخصی عمری زحمت می‌کشد و بعد از اینکه تصحیح را انجام داد، شخص دیگری با برطرف کردن چند اشتباه یا حتی در برخی موارد با اعمال سلیقه متن را عوض می‌کند، یک مقدم? دست و پا شکسته می‌نویسد و به اسم خود چاپ می‌کند و روی جلد هم اسم خودش را می‌آورد و می‌نویسد به اهتمام فلانی.
بعضی وقت‌ها حتی در حق کتاب‌های اشخاص معروف این کار را کرده‌اند. این کار شبیه این است که باستان‌شناسی، جایی را حفاری کند و کتیبه‌ای را از زیر خروارها خاک بیرون بیاورد و در موزه بگذارد، تاریخ آن را مشخص کند و بگوید مال چه دوره‌ای بوده است و بعد یکی دیگر بیاید عیناً مطالب را بردارد انگار که خود او این مطالب را کشف کرده است، حتی دو غلط از کتیبه بگیرد و طوری عمل کند که گویی خودش روی کتیبه کار کرده است.
در کتاب هم همین‌طور است. بعضی از همکارهای خود من هم تصحیح کارهای دیگران را به اسم خودشان چاپ کرده‌اند. لااقل باید نام مصحح نخستین را که زحمت اولیه را کشیده و کار اصلی را کرده بیاورند. مسأل? تصحیح، پیچیده است و هرکسی نمی‌تواند تشخیص دهد. ممکن است تصحیح اولیه توسط یک شخص شناخته‌شده با دقت انجام گرفته باشد؛ درست نیست زحمت وی نادیده گرفته شود. برای مثال اثری مانند «مصباح الهدایه» اثر عزالدین محمود کاشانی به تصحیح مرحوم جلال الدین همایی یک شاهکار تصحیح است و اگر کسی می‌خواهد یک غلط از تصحیح مرحوم همایی بگیرد باید خیلی تسلط داشته باشد، یا حداقل باید یک نسخه‌ای داشته باشد که این کتاب را به کلی به صورت دیگر دربیاورد. اما اگرقرار است همین چاپ شود و چند مورد اصلاح نیاز دارد، می‌تواند درباره آن مقاله بنویسد؛ حق ندارد اسم مرحوم همایی را از کتابی که او تصحیح کرده است، بردارد.
در حوز? نقد هم مشکلات زیاد است. ما نقد آکادمیک را پرورش نداده‌ایم. نقدها یا مغرضانه‌اند یا خنثی و در مجموع نمی‌توانند به رشد یک متن کمک کنند. در برخی موارد هم استادان و نویسندگان به دلایلی نظیر اینکه آبروی شخص به خطر نیفتد از افرادی که کتابسازی می‌کنند یا انتحال کرده‌اند، نام نمی‌برند. به عقید? شما برای افزایش کیفی حوزه نقد باید چه کرد؟
من می‌فهمم چرا می‌گویند اسم اشخاص را نیاوریم. اسم بردن از اشخاص، هم از نظر حقوقی و هم اجتماعی معذوریت دارد و نباید به سرعت و بدون دلایل و مدارک کافی نام افراد را به میان آورد. جامع? ما یک جامع? کوچک است و نمی‌توان به راحتی از افراد اسم برد. ولی گاهی چاره‌ای نیست.
در این زمینه نظام آموزش عالی تا چه اندازه تأثیرگذار بوده است؟ برای ساماندهی پایان‌نامه‌ها چه باید کرد؟ آیا وجود یک بانک اطلاعاتی می‌تواند عامل بازدارنده‌ای در زمین? جعل رساله‌های آکادمیک و پایان‌نامه‌سازی‌ها باشد؟
سال‌ها پیش برای اظهار نظر و داوری، پایان‌نامه‌ای را به بنده داده بودند و نویسنده هم نمی‌دانست این پایان‌نامه را به من می‌دهند. زمانی که آن را دیدم متوجه شدم نویسنده بخشی از پایان‌نامه را از کتاب من برداشته، بدون اینکه اشاره به منبع و مأخذ بکند و نامی از من بیاورد. امروزه در بسیاری از پایان‌نامه‌ها، مطالبی را از اینترنت می‌گیرند و نقل می‌کنند. البته در زبان انگلیسی وضع بهتر است. اگر یک نفر مقاله یا رساله یا پایان‌نامه بنویسد، می‌توان با جستجو در اینترنت وضعش را روشن کرد. اگر کسی در جای دیگری مطلبی را چاپ کرده باشد می‌توان سریع مشخص کرد. در زبان فارسی هم این کار باید صورت بگیرد. در زمین? مشکل پایان‌نامه‌ها، استاد واقعا باید صلاحیت داشته باشد و در آن صورت می‌تواند متوجه شود؛ به‌ویژه اگر رساله‌ها را به کامپیوتر بدهند و استاد وقتی به دانشجو موضوعی را برای رساله پیشنهاد می‌کند، بهتر است بداند که در فلان دانشگاه چنین چیزی بوده است.
اگر کسی اثری را بدزدد و بخواهد با آن مدرک بگیرد باید شدیدترین مجازات آکادمیک دربار? او اعمال شود تا دیگر کسی جرأت نکند تِز یک نفر دیگر را بردارد و حاصل زحمت و تحقیق دیگران را بدزدد. متأسفانه آموزش عالی ما این طوری شده است؛ در حال حاضر انواع و اقسام انتحال دیده می‌شود و بعضی‌ها به همین ترتیب رساله می‌نویسند.

چهارشنبه ۳ آذر ۱۴۰۰    زوزنامه اطلاعات

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *