یک کارشناس فرهنگی با بررسی ابعاد فرهنگی حمله سایبری به صداوسیما، اظهار کرد: «اگر می خواهیم جلوی نفوذ را بگیریم و مانع از تکرار هکها و حمله های جنگ نرم شویم، باید به جامعه ی علمی و فرهنگی کشور اهمیت دهیم و بذر امید را در دلهای تک تک هموطنانمان بکاریم.»
علیرضا دباغ ـ کارشناس فرهنگ و رسانه ـ درباره ماجرای هک شدن چند شبکه تلویزیونی در روز پنجشنبه ـ ششم آبان ماه ـ و پخش تصاویری از سرکردههای منافقین به ایسناگفت: پخش تصویر سرکرده ی منافقین از چند شبکه ی تلویزیونی و شعار سخیف این گروهک از شبکه رادیویی فی نفسه مسأله ی مهمی نیست. از یک گروهک تروریستی انتظاری جز خرابکاری و ترور نمی رود. از جمله ترور فیزیکی این گروه، کشتار مردم در اوایل دهه ۶۰ منفجر کردن اتوبوس های شرکت واحد با مسافرانش، مثله کردن پاسداران، کمک به صدام، شنود در جنگ به نفع دشمن خارجی، حمله به کرمانشاه و ایلام و قصر شیرین و کشتار مردم در مسیر عملیات فروغ جاویدان بوده است که جنایات کمی نیست و شاید نسل جدید از آن اطلاعی نداشته باشند اما در حافظه ی تاریخی متولدین دهه ۵۰ و قبل از آن باقی است. همان گروهی که با عملیات نفوذ، کشور ما را از وجود ذیقیمت بزرگانی چون شهید بهشتی و شهید رجایی محروم کرد، اکنون با مانورهایی که در حوزه های سایبری می دهند، نشان می دهند که تلاشهای دیگری را سازماندهی می کنند.
دباغ افزود: «در واقع این هکها تداوم همان ترورهای دهه ی شصت است که به روزرسانی شده اند ولی چند نکته ی مهم را به ما یادآور می شود:
۱- جنگ نرم یک واقعیت ملموس است نه یک توهم.
۲-تکنولوژی عرصه ی جدیدی از رویارویی را به وجود آورده است که کمتر از تیر و تفنگ نیست.
۳- پروژه ی نفوذ جدی تر از آن است که فکر می کنیم.»
این منتقد فرهنگی در پاسخ به این سوال که «عملکرد سازمان صدا و سیما در زمینه اطلاع رسانی و خبر، پیرامون قضیه هک شدن شبکههای تلویزیونی را چگونه ارزیابی می کند؟» گفت: با توجه به عملکردهای ضعیف سالهای قبل رسانه در حوزه ی خبر، در مدیریت جدید صداوسیما اینکه به فاصله ی کمی از این واقعه، شبکه ی خبر به انعکاس این موضوع پرداخت قابل تقدیر است. اگرچه با توجه به اینکه این موضوع در منظر مخاطبان میلیونی شبکه اول سیما و شبکه ی قرآن و شبکه های رادیویی پیام و جوان اتفاق افتاده بود و در فضای مجازی هم منعکس شده بود، پرداختن به آن در خود صداوسیما از نظر علمی در مقوله ی پوشش خبری به رویکرد قانون طبیعی تعبیر می شود اما، اگر صداوسیما بخواهد به سیاق رسانه های پیش رو عمل کند، باید از تهدیدات و بحرانها به عنوان یک فرصت برای جذب مخاطب بیشتر و اعتمادسازی استفاده کند و رویکرد تعاملی را در این مورد در دستور کار قرار بدهد.
او افزود: البته کاملاً قابل درک است که این موضوع به امنیت گره خورده و شاید جزییات آن کاملاً قابل بازگو کردن نباشد، به خصوص اینکه ممکن است گروهک مذکور دچار خودبزرگ بینی شود؛ اما با توجه به اشراف مسؤولان جدید معاونت سیاسی صداوسیما، به خصوص سردبیر ارشد خبرهای داخلی که از فارغ التحصیلان دانشگاه صداوسیما هم هستند، انتطار می رود با حفظ اصول حرفه ای، این رویکرد را به رویکرد تعاملی تبدیل کنند.
فراموش نشود که درکنار بخشهای خبر، روابط عمومی صداوسیما هم باید به وظیفه ی خود در اطلاع رسانی و لااقل عذرخواهی در این زمینه بیشتر توجه می کرد.
دباغ در پاسخ به این سوال که «راه های جلوگیری از این اتفاقات در صداوسیما چیست؟» هم توضیح داد: طرح این پرسش یک اشکال کوچک دارد و آن این است که این اتفاقات نه تنها در صداوسیما بلکه در هرجایی که سیستمهای تکنولوژیکی در آن وجود دارد، امکان بروز دارد. البته باید پیشگیری شود و متخصص خودش را می طلبد. اما چون من یک کارشناس فرهنگی و رسانه ای هستم نه کارشناس امنیت شبکه و متخصص امنیتی بنابراین به این پرسش شما از منظر فرهنگی و ارتباطاتی پاسخ می دهم.
این مدرس دانشگاه در بخشی از سخنانش با اشاره به هک شدن سیستم کارت هوشمند سوخت در کشور که در آبان ماه اتفاق افتاد و همچنین در فاصله ای کمی از آن هک شدن شبکه های رادیو و تلویزیونی را نشان دهنده این امر دانست که این جنگ، یک جنگ واقعی و سازماندهی شده است.
دباغ سپس درباره چگونگی مقابله با این برنامه ی سازماندهی شده، توضیح داد: باز هم تأکید می کنم به پرسش شما از زاویه ی نقد فرهنگی نگاه می کنم. به اعتقاد من این مساله نشان می دهد که وقت آن رسیده است که اگر موضوع امنیت را مهم می دانیم باید به موضوع فرهنگ هم به همان اندازه اهمیت دهیم. متولیان امنیتی همانگونه که باید از نظر سخت افزاری به این موضوع بپردازند و حفره های موجود را پیدا و پر کنند، باید اجازه دهند تا حفره های فرهنگی موجود نیز در جامعه، شناسایی شود و برای پرکردن آنها به شیوه ی صحیح اقدام شود در این صورت می توانیم به راحتی در مقابل هر تهدید خارجی مقاومت کنیم.
او درباره حفره های فرهنگی موجود افزود: برخی حفره های فرهنگی هستند که باعث می شود روز به روز امکان نفوذ بیشتر شود. در این رابطه یک حقیقت مغفول مانده است و آن این است که جستجو برای یافتن این حفرههای عمیق در مدار بسته ای از کارشناسان موجود رسانه نه تنها کافی نیست بلکه تأثیر معکوس گذاشته است و باعث شکاف بیشتر از منظر جامعه شناسی فرهنگی می شود. به عنوان مثال در کنار بدخواهانی که نخبگان را به مهاجرت تشویق می کنند چند سالی است که برخی از سخنوران که به راحتی در قالب کارشناس یا مجری تریبون های رسمی را در اختیار دارند، از روی سهو یا عمد هر کسی را که عقیده ای مخالف با عقیده ی خود می دانند، با بدترین لحن تشویق به خروج از کشور می نمایند. این موضوع حتی در بین مجریان صداوسیما هم دیده می شود.
این منتقد فرهنگی با بیان اینکه این یک موضوع کاملاً فرهنگی است که تأثیر آن در محیط علمی هم خودش را نشان می دهد، ادامه داد: اگر این تفکر غلط همچنان تداوم داشته باشد و نخبگان فکری و فرهنگی جامعه یکی یکی به دلیل اختلاف سلیقه اما بهانه های واهی خودی و غیرخودی بودن تشویق به خروج از کشور شوند، کدام مغز متفکری می تواند جلوی هکرهای سایبری و هکرهای فرهنگی را بگیرد؟
دباغ درباره راه حل عبور از این مشکلات و حفرههای فرهنگی گفت: همانطور که تاکید کردم در حوزه ی فنی و تکنولوژیکی صاحب نظران زیادند اما از دید پژوهشگر حوزه ی فرهنگ این یک درخواست دردمندانه است به تمام کسانی که می توانند کاری کنند و نمی کنند؛ از ایشان خواهش می کنم با دقت حفره های موجود در فرهنگ و ارتباطات را از منظر علوم انسانی مورد بررسی و موشکافی قرار دهند.
او با تاکید بر اینکه «صداوسیما و مراکز فرهنگی کشور باید از تمام ظرفیتهای خود برای انجام عملیات فرهنگی استفاده کنند»، ادامه داد: برای این جنگ نرم نهادهای فرهنگی از صداوسیما گرفته تا مطبوعات باید در کنار نسل جدید از تجربه ی نسل قدیم هم استفاده کند. در مراکز علمی اعم از علوم انسانی یا علوم پایه، ریاضی، فیزیک، مهندسی و پزشکی هیچ استادی تا وقتی میتواند درس بدهد و سرکلاس حضور یابد، نباید در خانه بماند، در حوزه های فرهنگی هیچ وقت یک ژورنالیست بازنشسته نمی شود. به عنوان مثال، لری کینگ تا آخرین روزهای حیاتش که به واسطه ی کرونا از دنیا رفت، همچنان فعالیت رسانه ای داشت اما همین صداوسیما کار را به جایی می رساند که یک خبرنگار باتجربه و فعال در حوزه های مقاومت، وقتی بازنشسته می شود به بهانه ی مسائل امنیتی حتی حق ورود به صداوسیما را ندارد؛ یا یک استاد دانشگاه که هنوز توان فعالیت علمی و فرهنگی اش بیشتر از خیلی از مسوولان است، ناگهان از تدریس منع می شود. نباید به بهانه ی جوانگرایی یا بهانههای دیگر، دایره ی خودیها را تنگ و محدود کرد، چرا که این محدودیت در کوتاه مدت به فرار مغزها، در میان مدت به ایجاد رانت و در دراز مدت به پروژه ی نفوذ تبدیل می شود. و آنچه ما به آن نیاز داریم پیشگیری از این رخدادهاست.
دباغ افزود: باید به جامعه شناسان امکان بیان دیدگاه هایشان را داد و به پژوهشگران فرهنگی آزادی نقد وضعیت موجود فرهنگی و رسانه ای کشور را داد. باید به متخصصان رسانه امکان اظهار نظر بدهیم.
او با بیان اینکه «اگر امکان تشکیل لشکر سایبری فراهم می شود، افسران جنگ نرم را سرباز یک جناح خاص و یک تفکر سیاسی نکنیم و امنیت ملی را در حمایت یک تفکر نبینم.»، توضیح داد که «اگر می خواهیم جلوی نفوذ را بگیریم و مانع از تکرار هکها و حمله های جنگ نرم شویم، باید به جامعه ی علمی و فرهنگی کشور اهمیت دهیم و بذر امید را در دلهای تک تک هموطنانمان بکاریم.» دباغ همچنین گفت: «فکر نکنیم مدافعان کشور فقط همین حلقه ی محدود آشنایان ما در دولت یا نهادهای انقلابی هستند. مگر گذر پیروزمندانه از سالهای سخت دفاع مقدس و ترورهای منافقین بدون همراهی اقشار مختلف مردم و همینهایی که گاه انتقاداتی هم به وضع موجود داشتند اما صحنه را خالی نمی کردند و خیانت منافقان را برنمی تافند، محقق می شد؟!»
این کارشناس فرهنگی که زمانی مدیرکل نظارت و ارزیابی سابق رسانه های نوین صدا و سیما بوده است، در پایان خطاب به مسوولان و برنامه ریزان کشور گفت: دست آخر خدمت دست اندرکاران و برنامه ریزان کشور به عنوان یک ناظر فرهنگی و پژوهشگر حوزهی ارتباطات توصیه می کنم اگر به امنیت کشور و سعادت نسل آینده اهمیت می دهیم، اقشار مختلف مردم اعم از فرهنگیان، دانشگاهیان جوانان و سالمندانی که نظر انتقادی به وضعیت فرهنگی و اجتماعی کشور دارند را به بهانههای خودی و غیرخودی بودن از قطار کشور پیاده نکنیم تا مثل گذشته از تمام ظرفیت بالقوهی هموطنان به خصوص در عرصههای علمی، فرهنگی و اجتماعی برای حفظ امنیت ملی و مقابله با نفوذی ها و هکرها استفاده کنیم.