
شهید خلیل الوزیر مشهور به ابوجهاد اولین کسی بود که عملیات مسلحانه را علیه رژیم صهیونیستی پایهگذاری کرد و مسوول اصلی عملیات جنبش فتح در اراضی اشغالی بود. او چنان عرصه را بر اسراییل تنگ کرده و سبب هراس این رژیم شده بود که عوامل موساد در عملیات گستردهای او را در محل اقامتش در تونس به شهادت رساندند. بر اساس منابع اسراییلی، این رژیم حدود ۷۰۰ نفر را برای انجام عملیات ترور به کار گرفته بود.
ابوجهاد بیش از هر شخص دیگری در فتح و ساف به هدایت مبارزه به کرانه باختری و نوار غزه اعتقاد داشت و شبکههای ارتباطی مهمی را بین مبارزان ساکن این مناطق و گروههای مقاومت فلسطینی برقرار کرده بود. او رهبر سازمان فلسطینی سپتامبر سیاه نیز بود، سازمانی که پس از قتلعام فلسطینیان در اردن در سال ۱۹۷۰م به وجود آمد. ترور نخستوزیر اردن در سال ۱۹۷۱ و گروگانگیری و قتل ورزشکاران اسراییلی در المپیک ۱۹۷۲مونیخ نیز به دست همین سازمان انجام شد. ابوجهاد علاوه بر آن، فرماندهی دهها عملیات چریکی پرتلفات علیه نیروهای اسراییل را در دهه هفتاد برعهده داشت. پس از شکست فتح در جریان جنگ لبنان ۱۹۸۲ از اسراییل ناچار به نقل مکان به تونس شد. تلاشهای او نقش زیادی در آغاز انتفاضه ۱۹۸۷ داشت.
ابوجهاد به عنوان سیاستمدار و تئوریسین نظامی فلسطینی شناخته میشد و از بنیانگذاران جنبش فتح، عضو کمیته مرکزی این سازمان و فرمانده العاصفه شاخه نظامی فتح بود. ابوجهاد در دوران فعالیت خود در جنبش فتح همواره گرایشات اسلامی داشت و برخلاف جو حاکم آن زمان که نوع مبارزان عرب دارای گرایشات چپ بودند او از گرایش اسلامی دفاع میکرد و در طیف میانهرو فتح قرار میگرفت. نظریه او که آن را «انقلاب آزادیبخش مردمی» مینامید بر مبنای قیام مردم ساکن سرزمینهای اشغالشده
استوار بود.
اسراییل از سالیان قبل، قصد ترور ابوجهاد را داشت. در سال ۱۹۷۸ بمبی به قصد ترور او در مسیر عبور اتومبیلش منفجر شد که او از این سوء قصد جان سالم به در برد. ابوجهاد پس از حمله نیروهای رژیم صهیونیستی به لبنان در سال ۱۹۸۲ به تونس رفت. ترور او از جمله عملیاتهای سری و برونمرزی رژیم صهیونیستی بود که همواره باید گروه عامل در این عملیات به صورت محرمانه باقی بماند اما گفته میشود در پی رقابتی که بین گروههای اطلاعاتی موساد رخ داد، نام و مشخصات عامل این عملیات افشا شد.
در ۱۶ آوریل ۱۹۸۸ در عملیات موساد ۲۶ نظامی اسراییلی در خیابانهای تونس حضور یافتند. اعضای تیم ترور که در ۵۰۰ متری منزل ابوجهاد پیاده شده بودند، به سمت هدف تعیینشده حرکت کردند و برخی از آنها خود را به شکل گردشگران خارجی درآورده بودند. ریاست این گروه و یکی از اعضای تیم که خود را به شکل زن درآورده بود، به سمت خودروی بادیگارد خارجی ابوجهاد حرکت کرده و اقدام به تیراندازی به سمت او کردند و سپس به بقیه اعضای تیم دستور حمله به داخل ویلای محل سکونت ابوجهاد و خانوادهاش را صادر کرده و ابوجهاد را در مقابل دیدگان همسرش هدف رگبار ۸۰ گلوله قرار دادند.
شهادت او اگرچه برای حرکت مقاومت ضربه سختی بود اما دیگر بار چهره حقیقی اسراییل را در برابر چشمان جهانیان افشا کرد. ابوجهاد از چهرههای تاثیرگذار جنبش آزادیبخش فلسطین بود و میتوانست تصمیمات تاریخی اتخاذ کند، بنابراین ترور او به دلیل شکست اسراییل برای مقابله با انتفاضه اول فلسطین که وارد سال دوم خود شده بود، صورت گرفت.
ابوجهاد پیش از وقوع انقلاب اسلامی ۱۳۵۷ با تعدادی از مبارزین ایرانی ارتباط نزدیکی داشت. ابراهیم یزدی دیدار خود با ابوجهاد را چنین به یاد میآورد: «با ابوجهاد مرد شماره ۲ ساف در اردوگاه صبرا و شتیلا دیدار کردیم. ابوجهاد فرمانده نیروهای مسلح فلسطینی و مرد بسیار متدین و مقید و در عین حال بسیار متواضع و فروتن بود. با او از هر دری سخن
گفتیم.
از روابط میان گروههای مختلف فلسطین، مسیحیان و مسلمانان از یک طرف و مارکسیستها و متدینین (مسلمان و مسیحی) صحبت به میان آمد.» محسن نجات حسینی از مبارزین پیش از انقلاب اسلامی نیز در خاطراتش بارها از ابوجهاد یاد کرده است، چنین میگوید: «ابوجهاد، مسوول بخش عملیاتی انقلاب فلسطین در نگرشی بر عملکرد مبارزان ایرانی، عمل خودکشی افراد مبارز را نوعی ضعف تشکیلاتی میدانست. او معتقد بود که داشتن زندانی سیاسی سندی افشاگرانه علیه دشمن است. ضمن اینکه نیروی انسانی تشکیلات نیز باقی میماند.»