پای درد دل یک شرکت دانشبنیان در حوزه آب؛ گریبان ایران در دست کمآبی/ کاسبان هرج و مرج آب مانع حل مشکلات هستند
کلید حل مشکلات آبی کشور در دستان کاسبان هرج و مرج آبی ایران حبس است. کسانی که حضور و منفعت خود را در گرو این شرایط میدانند، به همین دلیل از طرحها یا راهکارهای پیشنهادی برای حل مشکلات جلوگیری میکنند.
به گزارش ایسنا، تابستان سال گذشته، ویدویی از یک کودک از اهالی سیستان و بلوچستان در فضای مجازی منتشر شد که برای بیآبی در این استان اشک میریخت. اگرچه این ویدئو کوتاه بود، اما از یک شرایط اسفناک سخن میگفت: “ما اینجا آب نداریم”. اینکه تصور کنیم که در سالهای اخیر گرفتار کمبود آب شدهایم، سادهانگارانه است. از دیرباز تا به امروز، فلات ایران به عنوان اقلیمی گرم و خشک شناخته شده و ساکنان این سرزمین همواره با واژههایی مانند کمبود آب، بحران خشکسالی، کاهش بارش در برخی از نقاط ایران آشنا بودهاند.
برخی از فعالان حوزه آب معتقدند، ایران دچار هرج و مرج آبی است که منافع برخی نیز در گرو این شرایط است. مشکلات آبی فلات ایران را میتوان با استفاده از ابزارها و روشهای گوناگون کنترل کرد. بحران نیز بدین معناست که بیم آن میرود که شرایطی پدید آید که به سبب مرتفع نشدن نیازهای آبی، میزانی از بیثباتی و تنشهای اجتماعی را در جوامع محلی، استانها و یا کل کشور شاهد باشیم. بحران در معنایی وسیعتر زمانی رخ میدهد که منابع کشور به دلیل شدت گرفتن تغییرات در کمیت و کیفیت و توزیع آب، قادر به پاسخدهی به نیازهای جمعیت روزافزون نباشیم.
علاوه بر شرایط جغرافیایی خشک، استفاده نادرست از منابع آبی و عدم مدیریت درست در حوزه کشاورزی، صنعتی و خانگی موجب شده که ایران مشکلات جدی آب را تجربه کند.
بدون تردید، وجود صدها هزار حلقه چاههای غیرمجاز سالانه خسارات جبران ناپذیری را بر منابع آبی و سفرههای زیرزمینی کشور وارد میکند. به گفته دکتر جهانگیر عابدی کوپایی، عضو هیئت علمی گروه مهندسی آب دانشگاه صنعتی اصفهان، تعداد چاههای کشور از ۴۷ هزار حلقه به ۷۶۳ هزار حلقه افزایش یافته تاجایی که میزان برداشت سالانه از منابع آبهای زیرزمینی از طریق چاهها، از ۹ میلیارد متر مکعب، به ۴۷ میلیارد متر مکعب رسیده و تعداد چاهها ۱۶ برابر و میزان برداشت ۵ برابر شده است.
وی با تاکید براینکه وضع قوانین نامناسب به برداشت بیرویه آبهای زیرزمینی کمک کرده است، تصریح کرد: ۴۵ درصد کل چاههای موجود در کشور غیرمجاز هستند و بیش از ۱۵۰ هزار پروانه برای چاههای غیرمجاز صادر شده است.
البته در یک دهه گذشته ۹۱ هزار حلقه چاه غیرمجاز در راستای اجرای طرح احیا و تعادل بخشی منابع آب زیرزمینی مسدود و از برداشت غیرمجاز ۳.۲ میلیارد مترمکعب آب در سال از دشتهای کشور جلوگیری شده است.
چاههای غیرمجاز، بلای جان آبهای زیرزمینی هستند. (تا بهمنماه ۱۴۰۰) طبق آخرین اعلام وزارت نیرو، مجموع چاههای غیرمجاز کشور حدود ۳۵۰ هزار حلقه بوده و تعداد چاههایی که تاریخ حفر آنها بعد از سال ۱۳۸۵ بوده، غیر حریمی محسوب شده و به ۱۶۰ هزار حلقه رسیده است؛ در این بین بالاترین عملکرد انسداد چاههای غیرمجاز در سال ۱۳۹۵ به تعداد حدود ۱۷ هزار و ۳۲۸ حلقه بوده است، در هفت ماه ابتدایی سال ۱۴۰۰ در مجموع ۲۲۲۹ حلقه چاه غیرمجاز در سطح کشور مسدود شده که با توجه به اهداف ۱۰ هزار و ۵۰۰ حلقه، ۲۱ درصد پیشرفت را نشان میدهد. (بیشتر بخوانید: آخرین وضعیت چاههای غیرمجاز)
محسن موسوی خوانساری، کارشناس حوزه آب و عضو انجمن آب و خاک پایدار ایرانیان نیز درباره جبران آب از دست رفته بر اثر حفر چاههای غیرقانونی به مفهوم آب زیرزمینی دینامیک و آب استاتیک اشاره کرد و توضیح داد: منابع آب زیرزمینی دینامیک، آبهای تجدیدپذیری هستند که هر سال تراز آن بالا و پایین میرود و از آبخوانها تغذیه میکنند، به صورت مستمر نیز همیشه هستند. در مقابل، آب استاتیک یا ثابت، ذخیره در لایههای عمیق زمین و مربوط به نسلهای آینده است و هیچ کشوری مجاز به برداشت آبهای زیرزمینی استاتیک خود نیست.
وی افزود: در دهههای اخبر به دلیل مشکلاتی از جمله عدم مدیریت درست، نصف آبهای استاتیک کشور یعنی حدود ۱۵۰ میلیارد مترمکعب از بین رفته است. جایگزینی این آبها بسیار دشوار است و حتی در صورت یک دهه ریاضت آبی کشور نیز جبران این منابع آبی از دسترفته تقریبا ناممکن خواهد بود. (بیشتر بخوانید: خطرات حفر چاههای غیرمجاز برای کشور)
دکتر منوچهر گرجی، عضو هیئت علمی گروه خاک شناسی پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران نیز معتقد است: کنترل شرایط آبی ایران نیازمند مدیریت ویژه است که مهمترین بخش آن اول مربوط به کشاورزی میشود، زیرا مصرف آب کشور در این حوزه بسیار بالا است و میتوان گفت که بیش از ۷۰ درصد آب موجود در کشور ما در بخش کشاورزی مصرف میشود، دومین بخشی که بیشترین مصرف را دارد مربوط به مصارف خانگی و سوم هم مصارف صنعتی است.
وی خاطر نشان کرد: اگر در حوزه کشاورزی درست عمل شود، بخش بزرگی از مشکل آبی کشور حل میشود. با به کارگیری اصول علمی و روشهای خلاقانه در زمینه مدیریت آب، روشهای آبیاری، مدیریت خاک، مدیریت کشت و کار، مدیریت بهینه مزرعه، استفاده از بذرهای اصلاح شده و پیشرفتهای که تحمل خشکی را دارند و میتوانند با آب کمتر محصول بیشتری تولید کنند، تغییر فصل کشت محصولات، توسعه گلخانهها، مبارزه با آفات و غیره میتوان مصرف آب در حوزه کشاورزی را حدودا به نصف رساند و بهرهوری از آب را افزایش داد. (بیشتر بخوانید: آب در ایران نیازمند مدیریت ویژه است)
آنچه حائز اهمیت است و مسئولان و متخصصان کشور هم بر آن تأکید دارند، ضرورت مدیریت ویژه منابع آبی در کشور است.
“امیر فرزاد”، فارغالتحصیل رشته برق گرایش مخابرات دانشگاه امیرکبیر، مدیرعامل شرکت «رهروان سپهر اندیشه»؛ دغدغه خود را حفظ منابع آبی زیرزمینی میداند. حدود بیست سال است که این شرکت دانشبنیان در زمینه طراحی و ساخت کنتورهای هوشمند آب و برق چاههای کشاورزی فعالیت میکند.
تمدن ایران با کمآبی عجین شده، اما اکنون دچار هرج و مرج آبی است
– برخی معتقدند مشکل کمآبی ایران به سالهای اخیر محدود میشود. آیا چنین ادعایی درست است؟ برای مقابله با کمآبی و کنترل میزان برداشت در سالهای گذشته چه اقداماتی را در دستور کار قرار دادهاند؟
بخشهای مهمی از تمدن ایران با تکیه بر آب زیرزمینی توسعه یافته است و مشکل مدیریت برداشت از این منابع، همواره برای ایران یک چالش به حساب میآید. اگرچه برای مقابله با این موضوع تلاش کردهاند و ابزارهای گوناگونی را به کار گرفتهاند، اما کمآبی همواره گریبان ایران را در دستهایش دارد. ادعا میشود که به تازگی دچار بحران آبی شدهایم، اما کمآبی موضوع جدیدی برای ایران نیست.
***بخشهای مهمی از تمدن ایران با تکیه بر آب زیرزمینی توسعه یافته است و مشکل مدیریت برداشت از این منابع، همواره برای ایران یک چالش به حساب میآید. در واقع کمآبی همواره گریبان ایران را در دستهایش دارد. ادعا میشود که به تازگی دچار بحران آبی شدهایم، اما کمآبی موضوع جدیدی برای ایران نیست و قرنها است گرفتار مشکل کمآبی هستیم؛ با این شرایط، بازهم زندگی جریان دارد.قرنها است گرفتار مشکل کمآبی هستیم؛ با این شرایط، بازهم زندگی جریان دارد. تمدنها و شهرهای بزرگ دنیا عمدتاً حول آب سطحی و در کنار یک رودخانه شکل گرفتهاند، اما شهرهای مهمی از ایران مثل یزد، تهران، قزوین، کاشان و مشهد که شهرهای بزرگ و پرجمعیتی محسوب میشوند، در کنار رودخانهها قرار ندارند. با توجه به این شرایط میتوان گفت، تمدن ایران به کمآبی عادت دارد و با این موضوع زندگی کرده است.
برداشت از منابع زیرزمینی به واسطه برقی شدن چاههای کشاورزی در اواخر دهه ۷۰ تسهیل شد. در آن برهه زمانی، به این نتیجه رسیدند باید اقداماتی در حوزه آب انجام دهند. بر همین اساس، وزارت نیرو تصمیم گرفت چاههای کشاورزی را به کنتورهای مکانیکی و الکترومغناطیسی مجهز کند. اگرچه هزینه نصب و راهاندازی این دست کنتورها در آن بازه زمانی بسیار زیاد بود اما روی چاهها نصب شدند.
پروژه هنگفتی که شکست خورد!
– پروژه نصب کنتورهای الکترومغناطیسی و مکانیکی را زیاد دانستید. طرح کنتورهای هوشمند را در چه دورهای مطرح کردید؟
پس از گذشت ۲ یا ۳ سال از زمان نصب این کنتورها، متولیان آب کشور به این نتیجه رسیدند که راهکار به کارگرفته شده پاسخگوی مشکلات نیست؛ چرا که متناسب صورت مساله کشور نبود. این کنتورها در کوتاه مدت میتوانستند میزان آب عبوری از لوله آبده چاه را اندازه بگیرند، اما مشکل، مدیریت آب برداشت شده از چاه بود نه صرفاً اندازهگیری میزان آب عبوری از لوله آبده.
پس از اینکه پروژه نصب کنتورهای حجمی الکترومغناطیسی و مکانیکی وزارت نیرو شکست خورد، موضوع توسط یکی از اساتید در فضای دانشگاه طرح و تلاشهای ما در قالب کار گروهی، برای ارائه راه حلی برای این معضل شروع شد.
پژوهشهای اولیه ما را به این نتیجه رساند که مشکل فقدان ابزار کارآمد برای مدیریت میزان برداشت از آبهای زیرزمینی مختص ایران نبوده و موضوعی بینالمللی است. نصب کنتورهای معمولی به دو دلیل اثربخش نبود: حساسیت این کنتورها به جنس و میزان خورندگی آب، ماسه دهی، محل نصب و اغتشاشات لوله آبده دقت اندازهگیری آنها را بشدت و به سرعت تحت تاثیر قرار میداد.
اما مشکل بزرگتری هم وجود داشت، تصور کنید شیر اصلی گاز منزل، قبل از کنتور گاز باشد. چه اتفاقی میافتد؟ عملاً مصرفکننده با بستن شیر اصلی و ایجاد مسیر موازی قادر خواهد بود تمامی یا بخشی از گاز مصرفی را از کنتور عبور ندهد! یا تصور کنید فیوز اصلی برق، قبل از کنتور برق قرار داده شود. مشترک میتواند بخشی از برق مصرفی خود را با انشعابی قبل از کنتور تأمین کند و عملاً کنتور برق را دور بزند. در چاه، پمپ در اختیار و تحت مالکیت صاحب چاه است. مشابه مثالهای قبل، نصب کنتور و ابزار مدیریت بعد از پمپ، عملاً بیاثر است.
روش جدید اندازهگیری را تعریف کردیم
– تعریف اندازهگیری اشتباه چه پیامدی در پی داشت؟ از چه روشی برای اندازهگیری میزان برداشت استفاده کردید؟
هنگامی که امور تحقیقاتی را انجام میدادیم با این موضوع مواجه شدیم که کارشناسان شرکتهای آب منطقهای و برخی از کشاورزان بر اساس ساعت کارکرد و میزان برق مصرفی با یکدیگر تعامل داشتند. ساعت کارکرد میتوانست یک ابزار تقریبی برای کنترل وضعیت باشد، چرا که ابزار اندازهگیری دیگری در دسترس نبود.
جرقه اولیه ایده برای ساخت کنتورهای هوشمند آب و برق این بود که از توان مصرفی الکتروپمپها میتوان به عنوان کمیت واسط استفاده کرد. با تحلیل دقیق توان لحظهای الکتروپمپ میتوان دِبی خروجی چاه و در نتیجه حجم آب برداشتشده را اندازهگیری کرد. این شیوه اندازهگیری آب و همینطور کنتور هوشمند آب و برق، در قالب اختراع در ایران و آمریکا ثبت شد. این کنتور، ابزاری برای صورت مساله کشور بود، چرا که حاکمیت میتوانست آب را به صورت حجمی تحویل بهرهبردار دهد. این ابزار میتوانست میزان دِبی و حجم آب را محاسبه و مدیریت کند.
بر اساس پروانه بهرهبرداری چاه، تمام جزئیات پروانه باید توسط ابزار قابل کنترل باشد. این ابزار به عنوان کنتور هوشمند آب به وزارت نیرو معرفی شد. محل اندازهگیری به جای اینکه سر لوله آبده چاه باشد، قبل از پمپ و در مسیر انرژی است. بدین ترتیب محل قرارگیری، برای پایش و مدیریت برداشت آب، صحیح است.
کارت هوشمندی برای کنتور تعریف کردیم. این روزها، واژه “هوشمند” بسیار کاربرد دارد، اما در اوایل دهه ۸۰ عبارت نو و ناآشنایی بود. تعریف و بکارگرفتن کارت هوشمند هم اقدامی جدید و نو بود؛ شرکت آب منطقهای بر مبنای پروانه بهرهبرداری، کارت را شارژ میکرد و در اختیار بهرهبردار قرار میداد. پس از اتمام سهمیه، به دلیل اینکه کنتور در مسیر انرژی نشسته بود، آب قطع میشد.
– وزارت نیرو نسبت به طرح و محصول شما چه واکنشی نشان داد؟ آیا از محصول ارائه شده حمایت کردند؟
هنگامی که پروژه به صورت پایلوت اجرا شد، وزیر نیروی وقت از پروژه بازدید کرد. در این بازدید مطرح شد، اگر بتوانیم الزامات کنتور برق را رعایت کنیم، میتوان بر سر هر چاه آب یک کنتور نصب کرد. حدود ۲ سال دیگر روی محصول کار کردیم، توانستیم الزامات مدنظر شرکت توانیر را در کنتورها پیادهسازی و بعنوان کنتور برق نیز از شرکت توانیر تائیدیه دریافت کنیم. پس از این دوران، محصول تولیدی خود را “کنتور هوشمند آب و برق” نامگذاری کردیم.
“کنتور هوشمند آب و برق” را باید نام تجاری محصول دانست که ذاتش یک کنتور آب برای تحویل حجمی آب به بهرهبردار است. بر اساس این ایده، یکی از نخستین شرکتهای دانش بنیان ایرانی را تأسیس کردیم. دستگاههای اجرایی در حوزههای مختلف مانند امور مالیاتی و تامین هزینه در گردش از ما حمایت کردند. در پرتو این حمایتها توانستیم محصول نهایی را به سرانجام برسانیم.
تا اویل دهه ۹۰، حدود یک سوم از چاههای کشور و قریب به اتفاق چاههای برخی از استانها نظیر خراسان رضوی، شمالی و جنوبی و یزد به این کنتور مجهز شدند. به طور قطع، نمونه اولیه هر محصول تولیدشده ضعفهایی هم دارد. در یک بازه زمانی ده ساله، محصول خود را براساس بازخوردهای دریافتی از وزارت نیرو، بهرهبرداران و کشاورزان به صورت مداوم اصلاح کردیم.
– این اصلاحات چیست؟ درباره سیر تکاملی محصول توضیح دهید؟
طبق آییننامه توانیر، استفاده غیر از انشعاب کشاورزی برای بهرهبردار ممنوع است، چرا که تعرفه برای مصارف کشاورزی محاسبه میشود. از همان روزهای نخست نصب کنتور، به این نتیجه رسیدیم علیرغم آئین نامه توانیر تمام مصرف برق چاه برای پمپ نیست. به طور مثال، اتاقک چاه در نواحی گرمیسری کولر گازی، روشنایی و یخچال دارد. نمونه اولیه کنتور، تمام مصرف انشعاب چاه را به عنوان مصرف پمپ درنظر میگرفت که اجحافی در حق صاحب چاه بود. با اصلاح کنتورها توانستیم میزان مصرف الکتروپمپ را به درستی تفکیک کنیم و مبنای محاسبه دبی قرار دهیم.
اواخر دهه ۸۰ و اویل دهه ۹۰، کنتورها مجهز به مودم شدند، بنابراین میتوانستیم آنها را از راه دور قرائت کنیم. این قابلیت را ایجاد کردیم که اطلاعات به مرکز و بخشی از اطلاعات هم از مرکز به کنتور منتقل شود. رصدخانه آب هم در برخی از استانها تاسیس شد. شرکت آب منطقهای امکان مانیتورینگ چاهها و میزان برداشت را داشت.
حدود ۳ هزار نفر در این پروژ مشغول به کار شدند. تعداد پرسنل شرکت حدود ۶۰ تا ۷۰ نفر بود و مابقی نیروی انسانی پیمانکار، شرکت سازنده مودم و طراح نرمافزار بودند که در انجام پروژه نقش داشتند.
– مهاجرت و جلای وطن را نباید داستان جدیدی برای ایرانیان بدانیم. با توجه به اینکه توانستهاید “یو اس پتنت” دریافت کنید و مطمئناً هم تاکنون مشکلات زیادی بر سر راه داشتید، چه عاملی باعث شده است که شما همچنان در وطن خود بمانید؟
بسیاری از دوستانم، جلای وطن کردند. گاهی با دوستان دوران دانشگاهی دورهمی داریم، اغلب دوستانم به جز همین تیمی که کنتور هوشمند را ساختهایم، ایران را ترک کردهاند. به یکدیگر کمک کردیم و درکنار هم ماندیم که ایده را به سرانجام برسانیم. پس از موفقیت در ایران، کنتور را به چین، تونس، عمان، اردن و آمریکا صادر کردیم. برخی از دوستانمان، شاخهای از این شرکت را در کانادا دارند و برخی از امور را انجام میدهند.
***دشت اسفراین در استان خراسان شمالی را میتوان از نمونههای موفق پروژه ما معرفی کنیم. اُفت سفره در این دشت حدود ۶۹ سانت در سال بود؛ پس از نصب کنتوری که ما درست کردیم، اُفت سالیانه به ۲۴ سانت کاهش یافت. نماینده وزرات جهاد کشاورزی به منطقه آمد و از نتیجه حاصله شگفتزده شد. میزان راندمان آبیاری هم با تلاش کشاورزان ارتقاء یافت. درباره این دشت و اثر استفاده از کنتورهای هوشمند آب و برق مقالاتی تهیه شد. پروژه دشت اسفراین دستاوردهای بسیاری برای ما به ارمغان آورد؛ جایزه سال ۲۰۱۴ انجمن جهانی آب را دریافت کردیم. در واقع تنها غیراروپایی – آمریکایی هستیم که این جایزه را گرفته است.در ۲۰ سال گذشته، اتفاقات بسیاری دلسردمان کرد؛ اتفاقاتی که سبب میشد به مهاجرت فکر کنیم. کسانی که پا به عرصه کار تولید میگذارند، رگههایی از شور و دیوانگی در آنها به چشم میخورد. کار تولیدی چندان عاقلانه نیست، باید شور و عشق داشت. این ویژگیها را تا حدودی داشتیم و داریم.
در ابتدای مسیر، برخی از دانشگاهیان و برخی از مسئولان دستگاههای اجرایی مانند وزارت نیرو و جهاد کشاورزی با دیدی باز به پروژه نگاه کردند. آنها به این نتیجه رسیدند، راهکاری برای حل مشکل چاههای کشاورزی ارائه شده، بنابراین بسیار کمک کردند. در مقابل این گروه، عدهای که جمعیت بیشتری هم داشتند، هیچ کمکی برای به ثمر نشستن پروژه نکردند!
انرژی شرکتهای دانشبنیان صرف اقناع مدیران میشود
– یعنی مدیران نسبت به شرکتهای دانشبنیان بیتوجه هستند؟!
هنگامی که در خلوت خودم فکر میکنم به این نتیجه میرسم، بخش عمدهای از انرژی خودم را در این سالهاصرف مقابله با مدیرانی کردهام که دغدغهمند نیستند! پروژهها یا محصولات شرکتهای دانشبنیان را همراهی نمیکنند. پرسشهایی مانند ” آیا مشابه این کالا در دنیا وجود دارد؟ مشابه این کار را در کدام کشور انجام دادهاند؟” را بارها هنگام ارائه یک محصول از زبان مسئولان شنیدهایم. گویا در مُخیله آنها نمیگنجد که یک محصول دانشبنیان میتواند برای نخستین بار در ایران عرضه شود.
وقتی پرسشهایی از این دست در ابتدای مسیر مطرح شود، شاید قابل درک باشد، اما سالها از این پروژه و نصب نخستین کنتورها میگذرد، در چنین شرایطی مطرح کردن چنین سوالهایی عَبث و بیهوده است. حدود یک سوم از چاههای کشور به این کنتور مجهز است، چرا هر بار به جای پرسیدن این سوالات اثربخشی نمونههای نصب شده را بررسی نمیکنید؟
جایزه انجمن جهانی آب رهآورد دشت اسفراین بود
– آیا با جوامع علمی فعال در حوزه آب ارتباط دارید؟
دشت اسفراین در استان خراسان شمالی را میتوان از نمونههای موفق پروژه معرفی کنیم. اُفت سفره در این دشت حدود ۶۹ سانت در سال بود؛ پس از نصب کنتور، اُفت سالیانه به ۲۴ سانت کاهش یافت. نماینده وزرات جهاد کشاورزی به منطقه آمد و از نتیجه حاصله شگفتزده شد. میزان راندمان آبیاری هم با تلاش کشاورزان ارتقاء یافت. درباره این دشت و اثر استفاده از کنتورهای هوشمند آب و برق مقالاتی تهیه شد. پروژه دشت اسفراین دستاوردهای بسیاری برای ما به ارمغان آورد؛ جایزه سال ۲۰۱۴ انجمن جهانی آب را دریافت کردیم. تنها غیراروپایی – آمریکایی هستیم که این جایزه را گرفته، این انجمن به صورت سنتی جایزهاش را به شرکتهای اروپایی و آمریکایی اهدا میکند.
برخی مسائل بسیار آزاردهنده است
– مهمترین چالش پیشروی برای ادامه چیست؟
برخی از مسائل هنوز آزاردهنده است، دستگاههای اجرایی با تغییر دولتها یا مدیران از صفر شروع به حرکت میکنند؛ به عبارت دیگر، تمام اقدام و عملهای گذشته را نادیده میگیرند. تجربه دولتهای نهم و دهم در حوزه آبهای زیرزمینی مُدوّن شد و در قالب دستورالعمل درآمد. دولت آقای روحانی باور داشت، تمام اقدامات دو دولت پیش از خود اشتباه بوده! نه تنها از تجربه و اشتباهات دولت احمدینژاد استفاده نکرد، بلکه تمام آن را کنار گذاشت!
صورت مساله به همان نقطه آغاز بازگشت. همانطور که گفتم، وزارت نیرو در اواخر دهه ۷۰ و اوایل دهه ۸۰ برای نصب کنتورهای مکانیکی و الکترومغناطیسی بسیار هزینه کرد که ثمری نداشت. این پروژه شکستخورده باردیگر در دهه ۹۰ تکرار شد.
همانطور که گفتم، دولت در اواخر دهه ۷۰ و اوایل دهه ۸۰، هزینه هنگفتی برای نصب کنتور مکانیکی چاههای کشاورزی پرداخت کرد. نصب کنتورهایی از این دست باردیگر در دهه ۹۰ تکرار شد. همهچیز دوباره از نو شروع شد یعنی همان کنتورهای قدیمی را باردیگر به کار گرفتند. پس از گذشت ۴ سال، دوباره به این نتیجه رسیدند از روی مصرف برق میتوان میزان بهرهبرداری را اندازهگیری کرد.
سال ۱۳۹۴ گرفتار مشکلات فراوانی شدیم؛ چرا که از صادرات محصول جلوگیری کردند. محصولی که به سرانجام رسیده بود، بدون هیچ حمایتی رها شد. طبق تبصره یک قانون تعین تکلیف چاههای فاقد پروانه، وزارت نیرو مکلف است تمام چاههای کشاورزی را به کنتور هوشمند مجهز کند. حدود ۱۲ سال از زمان تصویب این قانون میگذرد، اما در حال حاضر تنها یک سوم از چاههای کشاورزی به کنتور هوشمند مجهز هستند، همان کنتورهایی که ما نصب کردهایم.
حذف شدیم، اما از محصول خود دفاع کردیم. هفت سال از زمان حذف شدنمان میگذرد، اما در تمام این مدت از محصول پشتیبانی کردیم. تمام شرکتهای دانشبنیان دارای مقیاس (اشل) مالی مشخصی هستند، در این بازه زمانی صورت خود را با سیلی سرخ نگه داشتیم. محصول جدیدی وارد بازار نکردیم، اما از محصول قبلی پشتیبانی کردیم، چرا که انتظار داشتیم بار دیگر به بازار بازگردیم.
در بازه زمانی هفت سال گذشته برای رساندن صدای خود تلاش کردیم؛ گوش شنوایی در وزارت نیروی وقت وجود نداشت اما کمیسیون اصل ۹۰ مجلس صدای ما را شنید و جلساتی برگزار کردیم. سازمان بازرسی کل کشور هم به ماجرا ورود کرد. سال ۱۳۹۹، گزارش مفصلی درباره نحوه تجهیز چاههای کشور به کنتور هوشمند تهیه شد. برخی از ارگانها، گوش شنوایی برای شرکتهای دانشبنیان دارند که مایه امیدواری است.
دچار هرج و مرج آبی هستیم
– اظهار نظرها درباره حوزه آب چگونه است؟ آیا میتوان از توان و ظرفیت شرکتهای دانشبنیان برای حل شرایط فعلی استفاده کرد؟
صاحبنظران حوزه آب از اصطلاحات متعددی استفاده میکنند. برخی باور دارند، کشور به کمآبی دورهای دچار شده یعنی تغییرات اقلیمی در دورهای محدود، کشور را گرفتار کم آبی کرده است. گروهی دیگر هم معتقدند، شرایط کمآبی ایران دیگر دورهای نیست بلکه گریبان ایران را در دست گرفته، برخی هم اعتقاد دارند ایران به بحران آبی دچار است. عدهای هم شرایط را بحرانی نمیدانند، آنها معتقدند، بحران را میتوان مدیریت کرد اما کشور از لحاظ آبی ورشکسته است.
۲۰ سال در حوزه آبهای زیرزمینی فعال هستم، کشاورز زادهام و مساله آبهای زیرزمینی را با گوشت و پوست و استخوانم لمس کردهام. باور دارم، دچار هرج و مرج آبی هستیم. بازهم تکرار میکنم، ایران به تازگی خشک نشده، بلکه کشوری خشک بوده، اگرچه سرزمینی خشک هستیم، اما تمدن کوچکی نداشتهایم. این تمدن میدانسته که چگونه با کمآبی زندگی کند.
کاسبان هرج و مرج آبی در کشور داریم که مُسبب وضع موجود هستند و اجازه بهبود وضعیت را نمیدهند. هنگامی که کارنامه چنین اشخاصی را بررسی میکنیم، به این نتیجه میرسیم هر پروژهای که منجر به بهبود اوضاع آبی و خروج از هرج و مرج میشود، به عمد متوقف میشود! توقف پروژه نصب کنتورهای هوشمند آب و برق، گواهی بر این ادعا است. نتایج مثبتی از بهکارگرفتن کنتورهای هوشمند به دست آمد، گزارشهای داخلی و بینالمللی از کاهش افت سفرهها حکایت میکردند اما به طور ناگهانی همهچیز متوقف شد.
نان گروهی از کاسبان هرج و مرج در گرو پروژههای انتقال آب است!
– منظور شما تعارض منافع است؟
تداوم حضور عدهای در کسوت مدیریت و منافع آنان، وابسته به وجود هرج و مرج آبی است و به دنبال اجرای پروژههای عمرانی حوزه آب هستند. راهحلهای فوری و انتقال آب از یک نقطه به نقطهای دیگر نمیتواند ثمرهی دراز مدت داشته باشد؛ باید از نظر کارشناسان استفاده کرد. نان گروهی از کاسبان هرج و مرج در گرو پروژههای انتقال آب است.
گروهی دیگر از کاسبان هرج و مرج آبی، چهرههای رسانهای هستند که با حضور در شبکههای تلویزیونی و استفاده از فضای مجازی اظهارنظر میکنند. به گفته آنها، فلات ایران فقط تا ۳۰ سال آینده قابل زندگی کردن است؛ در کمال تعجب و در برخی موارد این بازه زمانی کمتر میشود و به ۱۵ سال میرسد. حدود ۲۵ سال است جمله “آب رو به اتمام است و تمام نقاط ایران قابل زندگی کردن نیست” را به جامعه القاء میکنند.
هنگامی که اعلام میکنند یک کالا یا محصولی رو به پایان است، رقابت برای خرید آن کالا بیشتر میشود. این موضوع را باید واکنش طبیعی جامعه دانست. نباید تصور کنیم که این موضوع مختص ایران است، برخی از کالاها در مدعیترین کشورها هم در دوران کرونا نایاب شدند.
مدام اعلام میکنند منابع آبی رو به پایان است، در نتیجه رقابت برای برداشت بیشتر میشود. رقابت برای برداشت در کشور جریان دارد و کسی به فکر بهرهوری نیست. در هرج و مرج ایجاد شده مسابقه برداشت شکل گرفته است. کشاورز با خود تصور میکند که منابع آبی رو به پایان است، پس بدون فکر کردن به بهرهوری، بهتر است تا آبی باقی مانده بیش از همسایگانش آب برداشت کند، محصولی بکارد، به پول تبدیل کند و سرمایه و فرزندانش را راهی کانادا کند!
– آیا با کنترل میزان برداشت میتوان از بروز پدیدههای اجتماعی و اقتصادی حوزه آب جلوگیری کرد؟
خراسان رضوی از نخستین استانهایی بود که چاههایش به کنتور هوشمند آب و برق مجهز شدند. تنها نصب کنتور ملاک نیست، چرا که آب پدیدهای با جنبههای اقتصادی و اجتماعی است. کنتور به عنوان یک چُماق است که به بهرهبردار میگوید حق استفاده بیشتر را ندارد. از طرف دیگر، مدام خبر رو به پایان بودن منابع آب را به جامعه پمپاژ میکنند. مسابقه برداشت آب ایجاد میکنند اما از طرفی با ابزار کنترلی میخواهند از اضافه برداشت جلوگیری کنند. این ابزار کنترلی مانند یک چماق است و ما سازنده آن هستیم، اگر شرکت آب منطقهای میخواهد از اضافه برداشت جلوگیری کند باید تبعات اجتماعی و اقتصادی را در کانون خود مورد توجه قرار دهد.
هنگامی که مهندسان درباره یک مساله فکر میکنند، در همان وهله نخست و به صورت ناخودآگاه، یک ابزار در ذهن آنها شکل میگیرد. ابزار خوبی ساختیم اما به تنهایی کافی نبود؛ به همین دلیل گروهی از دوستان به ما ملحق شدند و در ارتباط با مسائل اجتماعی و اقتصادی کمک کردند.
الگوی دشت متعادل پایدار را برای دشتهای “خواف” و “رشتخوار” ارائه دادیم. ابزاری که ساخته بودیم میتوانست برای مدتی اثرگذار باشد، اما دشتی که متعادل شده بود، متعادل باقی نمیماند، چرا که برخی از جنبههای دیگر سبب کاهش کارایی ابزار مدیریت میشدند. این الگو طرحی جامع برای جنبههای اجتماعی و اقتصادی آب است. دو بانک اطلاعاتی “حقوق آب” و “بانک اطلاعات شفاف دشت” را در این منطقه تشکیل دادیم.
مجبوریم که در دشتها اعتمادسازی کنیم. هنگامی که به بهرهبردار اعلام میشد حقابهاش مقدار مشخصی دارد و باید صرفهجویی کند در پاسخ میگفت: وزارت نیرو حقابه من را میفروشد، چرا من صرفهجویی کنم؟ این عدم اعتماد میان دستگاههای دولتی هم وجود دارد، وزارت نیرو به جهاد کشاورزی اعتماد ندارد و جهادکشاورزی هم نسبت به وزارت نیرو بیاعتماد است. فضای اعتماد، بحرانی است؛ اگر بخواهیم این شرایط را بهبود دهیم باید یک بانک اطلاعاتی شفاف درباره میزان آب ورودی به دشت، میزان برداشت هر شخص و آب خروجی در دسترس داشته باشیم که برای همه قابل رصد باشد.
صاحبچاه به واسطه پروانه بهرهبرداری، خود را ذیحق میداند. اگر بهرهبردار در مصرف منابع صرفهجویی میکند باید شرایطی ایجاد کرد که از منافع اقتصادی آن نفع برد. بازار آب میتواند یک ابزار باشد اما نسخه نهایی نیست. حقوق آب در منطقه خواف قابل مبادله است؛ آب ایران، انفال و غیر قابل خرید و فروش است. بازار آب ایران با دیگر کشورها تفاوت دارد، حقوق آب در ایران جنبه رسمی دارد و پروانه بهرهبرداری برای آن صادر میشود.
به جای اینکه امکان مبادله آب را فراهم کنیم و اسم آن را بازار آب بگذاریم، امکان مبادله حقوق دولتی را فراهم کردهایم که آن را بانک و بازار حقوق آب نامگذاری کردهایم. حقوق موقت سالیانهای که دولت به صاحب چاه میدهد، معاوضه میشود. امیدواریم، بتوانیم آنچه که در خواف اتفاق افتاده در سایر دشتهای ایران گسترش دهیم تا بتوانیم به نحوی جلو گسترش برداشت را بگیریم. امیدوارم با کمک ذینفعان حوزه آب بتوانیم شرایطی ایجاد کنیم که کشور از دست کاسبان هرج و مرج آبی نجات یابد.
– اگر به گذشته بازگردیم، بازهم در این مسیر گام برمیدارید؟
طرح در آمریکا و ایران ثبت شده، پروسه ثبت اختراع در دو کشور هند و چین در جریان است. در پاسخ به این پرسش “اگر به گذشته بازگردیم، آیا طرح را اینجا یا در کشوری دیگر مطرح میکنیم؟” باید بگویم، تصور نمیکنم که با ثبت کنتور در ایران دست به کاری اشتباه زده باشیم.
صورت مساله آبهای زیرزمینی ایران با دیگر کشورها تفاوت دارد؛ تعداد محدودی از کشورها شرایط مشابه ما را دارند. اگر بخواهیم محصول را در نقطهای دیگر به کار ببریم باید در محصول تغییراتی ایجاد کنیم که متناسب با اقلیم و فرهنگ آنجا باشد. کنتور هوشمند آب و برقی که در تونس نصب کردهایم با ایران متفاوت است و مشخصات یکسانی ندارد. هر دو میزان مصرف را بر اساس توان مصرفی الکتروپمپ محاسبه میکنند اما به دلیل یکسان نبودن قوانین از قابلیتهای متفاوتی استفاده میکند
اگر به گذشته بازگردیم، بازهم دست به ثبت اختراع میزنیم. بر این باور هستم، یک محصول هایتک دانشبنیان ایرانی میتواند صادر شود و گِرهی از مشکلات باز کند. پروژههای کوچکی در دنیا انجام دادهایم. این محصول هایتک ایرانی میتوانست تُرک یا کانادایی باشد. مسیری را که پشت سرگذاشتهایم، دوست دارم. اگر به گذشته بازگردم، بازهم در این مسیر قدم میگذارم.
*** ۲۰ سال در حوزه آبهای زیرزمینی فعال هستم، کشاورز زادهام و مساله آبهای زیرزمینی را با گوشت و پوست و استخوانم لمس کردهام. باور دارم، دچار هرج و مرج آبی هستیم. بازهم تکرار میکنم، ایران به تازگی خشک نشده، بلکه کشوری خشک بوده، اگرچه سرزمینی خشک هستیم، اما تمدن کوچکی نداشتهایم. این تمدن میدانسته که چگونه با کمآبی زندگی کند و کاسبان هرج و مرج آبی در کشور داریم که مُسبب وضع موجود هستند و اجازه بهبود وضعیت را نمیدهند!پس از اینکه جایزه انجمن جهانی آب را دریافت کردیم، استارت شروع ارتباط ما با دیگر کشورها زده شد. به طور مثال، پروژهای در “هاندان” چین انجام دادیم، برای این پروژه بازاریابی نکردیم، چون از مشکل این منطقه اطلاعی نداشتیم. یک دانشمند سوئیسی که مشاور دولت چین بود با ما تماس گرفت و برای پروژه درخواست کرد.
پیش از اینکه مغضوب وزارت نیرو شویم، جلسهای با معاون وقت وزیر نیرو برگزار کردیم. در این جلسه، از سَبقه و پروژه مشترک خود با دانشگاه سلطان قابوس در نوار شمالی کشور عمان سخن گفتیم. خواهان حمایت مالی نبودیم، میخواستیم مقامات عمانی را به ایران بیاورند و پروژههایی با ابعاد بزرگتر را ببینند. در پاسخ به درخواست ما اعلام کردند، رسالتی مبنی بر حمایت از صادرات محصولات دانش بنیان برای وزارت نیرو تعریف نشده! از حمایت وزارت نیرو برای صادرات ناامید شدیم.
اینطور نباید گفت که تمام مسئولان از دانشبنیانها حمایت نمیکنند؛ دلسردی با دیدن دو یا سه مسئول هم ایجاد میشود. وقتی کارایی و اثربخشی یک محصول دانش بنیان ایرانی را برای یک مسئول توضیح میدهیم در حالی که سالها آن محصول در داخل و خارج از ایران استفاده شده است. اولین موضوعی که در ذهن آنها خطور میکند، این است که بقیه دنیا چه کردهاند. آیا دیگر کشورها کاری کردهاند؟ این موضوع در ذهن آنها شکل میگیرد که از الگوی دیگر کشورها کپیبرداری کنیم. بنابراین امکانی برای ارائه یک محصول جدید وجود ندارد چرا که کپی برداری از دیگر کشورها در ذهن آنها شکل گرفته است.
– استان اصفهان با مشکلات شدید در حوزه آب دست و پنجه نرم میکند. آیا کنتورهای هوشمند در این استان هم نصب شدهاند؟
صورت مساله آب اصفهان چند وجهی است، نسخه آب اصفهان ساده نیست. به عنوان فعال حوزه آب میگویم، برخی دوست ندارند مشکل حوزه آب اصفهان حل شود. مشکل آب اصفهان آب داشتن یا نداشتن نیست؛ مساله جاری شدن آب در زایندهرود با ۴۰۰ میلیون متر مکعب در سال حل میشود که میتوان آن را از منابع دیگر تامین کرد. مصرف آب نیشکر هفتتپه ۳.۵ میلیارد متر مکعب در سال است؛ بنابراین راهحلی برای تامین آب اصفهان وجود دارد. مدیرانی داریم که میتوانند این هرج و مرج را حل کنند، اما وجود آنها به وجود هرج و مرج وابسته است.
بخشی از صورت مساله اصفهان و حوزه آبی زاینده رود اضافه برداشت از آبهای زیرزمینی است. در سالهای گذشته، حدود ۴ هزار کنتور در استان اصفهان نصب و اثر آن نمایان شد. مقالاتی درباره دشتهای باد و خالدآباد اصفهان و اثربخشی کنترل افت سفره توسط شرکت آب منطقهای تبیین شد. من بازهم تکرار میکنم، به دلیل اینکه کاسبان هرج و مرج آبی اجازه نمیدهند مشکل آب حل شود، از ادامه پروژه جلوگیری شد.
گوشهای شنوایی در کشور هست، به طور مثال سازمان بازرسی کشور، گزارشی از وضعیت چاههای کشاورزی مجهز به کنتور تهیه کرد. بر اساس این گزارش، بروز اتفاقات مثبت را ثمره نصب این کنتورها دانسته و کنارگذاشتن این محصول را “اشتباه فاحش مدیریتی” خوانده است. این گزارش به همراه شکایت ما به کمیسیون اصل ۹۰ مجلس رفت. جلساتی برگزار کردهایم.
– مهمترین خواسته شرکتهای دانشبنیان چیست؟
خیلی کوتاه باید بگویم، به شرکتهای دانش بنیان اعتماد کنند و اجازه دهند که توانمان را صرف بهبود محصول کنیم. حدود ۲۰ سال است که در حوزه آب فعالیت میکنیم. در ۸ سال گذشته، بخش از انرژی ما صرف تقابل با مدیران حوزه آب شد، درحالی که باید صرف محصول میشد. وقتی محصولی ساخته میشود، به ابزار و نرمافزارهای بالادستی نیاز دارد که آن را تکمیل کند، اما این انرژی صرف تقابل با دوستان میشود. به ما اجازه دهند که انرژی خود را صرف اموری کنیم که در آن تخصص داریم.